سلوک اقتصاددانان وطنی
اگر اقتصاددانان نقش مهمی در عرصه عمومی بازی نمیکنند، به این خاطر است که میان مردم و اقتصاددانان یک بیاعتمادی دوسویه در جریان است. همانقدر که نخبگان مردم عادی را توانا نمییابند و از رها کردن سکان زندگی مردم به دست خود مردم اکراه میورزند و خود را برای تصمیمگیری و برنامهریزی راجع به زندگی جامعه، از تصمیمات فردی تکتک افراد جامعه اولی میپندارند، مردم هم متقابلا سبقه این برنامهها و شعارها از صدر دماغ فیل و اثرات فاجعه بارش بر زندگی روزمرهشان را از یاد نبرده و اقتصاددانهای دستوری را تحویل نمیگیرند. مردم میدانند این آش کشکی که امروز با نام نظام بانکی و صندوقهای بازنشستگی و هزار موضوع دیگر میشناسیم دستپخت چه کسی است و حاضر نیستند پیالهشان را باز با همان حرفها و برنامهها پرکنند.