نه به تحریم‌های داخلی

— یادداشت سردبیر: این مطلب بدوا در شماره ۲۲۴ هفته‌نامه تجارت فردا بچاپ رسیده است.

 

تصور می‌کنم جناح‌های سیاسی قبول دارند که بزرگ‌ترین دستاورد دولت یازدهم برداشتن تحریم‌ها بود. مخالفان ممکن است به جزئیات ایراد بگیرند که توصیه به لنگ کردن از بیرون گود همیشه ورزش مفرحی بوده ولی تصور نمی‌کنم، جز عده معدودی آن هم به دلایلی معلوم، فردی مخالف نفس شکسته شدن تحریم‌ها باشد. راجع به تحریم‌ها توضیح بیشتری نخواهم داد چرا‌که اطمینان دارم خواننده این مطلب از نزدیک آن را تجربه کرده و نتایج زیانبارش را بر زندگی روزمره و آینده خود و فرزندان به چشم دیده است. و شکستن تحریم‌ها حقیقتاً کار بزرگی بود، که به باور اهل فن خیلی ممکن به  نظر نمی‌رسید.

سخن کوتاه اینکه «تحریم» خوب نیست. تحریم ابزاری است که به آن جنگ بدون اسلحه می‌گویند. تحریم راه به زانو درآوردن دشمن از راه اقتصاد است. ممکن است این حرف من بدیهی به نظر برسد اما در ادامه متوجه خواهید شد که این‌طور نیست. به عنوان نمونه تحریم آمریکا علیه ایران به ضرر ایران است و آمریکا در حال تلاش برای کمک به اقتصاد ایران نیست! اثرات تحریم مخرب است؛ اقتصاد را به رکود می‌کشاند و زندگی را سخت می‌کند و قیمت‌ها را افزایش می‌دهد و همیشه بیشترین چوبش را ضعیف‌ترین اقشار جامعه می‌خورند. تا اینجا هیچ شبهه‌ای در کار نیست. هم عقل به آن حکم می‌کند هم در عمل آن را دیده‌ایم، هم علم آن را تایید می‌کند و هم دست‌اندرکاران و مسوولان به آن معترفند.

باری، رئیس آن دولت در کارزار انتخاباتی قول بزرگی داد. قولی که در آن زمان، به باور اهل فن، خیلی ممکن به نظر نمی‌رسید. اما مردم با نقاط قوت و ضعف رئیس دولت و تیم او آشنا بودند و نهایتاً تصمیم گرفتند دولت تحریم‌شکن را حفظ کنند. مردم کمتر کشوری در دنیا به اندازه مردم ایران با تحریم و تبعاتش آشنا هستند و ارزش خدمتگزاری را که هم توانایی و هم اراده شکستن تحریم‌ها را دارد، به درستی تشخیص دادند.

سخت‌ترین تحریم

در ادامه به سخت‌ترین تحریمی خواهیم پرداخت که دولت دوازدهم با آن مواجه است و شکستن‌اش احتمالاً سخت‌ترین چالش مقابل دولت باشد. ایستادن مقابل آمریکا، چه در پیشگاه جامعه جهانی و چه در نگاه مردم کشورمان کار سختی نیست. اما مبارزه با تحریم‌هایی که ده‌ها سال است با شعارهای رنگارنگ و در بسته‌بندی‌های گوناگون به مردم ایران تحمیل شده داستان دیگری است.

همان‌طور که می‌دانید تحریم می‌تواند از بخش‌های گوناگونی به کشور تحمیل شود. فقط این آمریکا نیست که می‌تواند ایران را تحریم کند. مثلاً انگلیس هم می‌تواند ایران را تحریم کند. اتحادیه اروپا هم می‌تواند ایران را تحریم کند و از همه جالب‌تر و در عین حال از همه غم‌انگیزتر، ایران هم می‌تواند خودش را تحریم کند.

تحریم یعنی محدودیت‌پردازی دولت‌ها بر تجارت خارجی در قالب موانع اداری و مقرراتی. از نظر سیاست و آثار و نتیجه، هیچ تفاوتی بین تحریم آمریکا علیه ایران و تحریم ایران علیه خودش وجود ندارد. منتها تحریم خارجی از سوی دشمن تحمیل می‌شود در حالی که تحریم داخلی از ماست که برماست و چون عنوانش چندان برازنده نیست و مردم تحملش نخواهند کرد، نه‌فقط در ایران که در دنیا، از آن با عنوان «حمایت» یاد می‌کنند. ولی اشتباه نکنید این هر دو یک مقوله هستند.

طبق تعریف، تحریم داخلی یا حمایت، محدودیتی بر تجارت است که یک دولت با هدف محروم کردن ساکنان قلمرو خود از فرصت‌ها و مزایای تجارت آزاد خارجی برقرار می‌کند. تحریم خارجی محدودیتی بر تجارت است که یک دولت با هدف محروم کردن ساکنان قلمرو یک کشور خارجی از فرصت‌ها و مزایای تجارت آزاد خارجی برقرار می‌کند.

«حمایت» و «تحریم» یک سیاست واحد هستند، چرا‌که هم در ماهیت یکسان‌اند-‌ موانع بشر ساخته بر تجارت آزاد- ‌و هم اثر بلافصل‌شان یکسان است: بالا رفتن هزینه‌ دادوستد خارجی و گران‌تر شدن محصول خارجی در بازار داخلی. دلیلی که کاسبان تحریم عموماً برای محروم کردن هموطنان خود از فرصت دادوستد آزاد خارجی اقامه می‌کنند، حمایت از تولید داخلی و حفظ اشتغال داخلی است. دلیلی که دولتمردان خارجی عموماً برای محروم کردن ساکنان کشوری دیگر از فرصت دادوستد آزاد خارجی اقامه می‌کنند، جلوگیری از هزینه‌ گزاف جنگ است.

به دیگر سخن، «حمایت» همیاری دولتمرد داخلی با دولتمرد خارجی در تحریم اقتصاد داخلی است و «تحریم» همانا همیاری دولتمرد خارجی با دولتمرد داخلی در رونق دادن به اقتصاد داخلی است. می‌توان انتظار داشت که به همان نسبت که بالا بردن تعرفه‌های تجاری محتملاً به اقتصاد داخلی رونق می‌دهد، تحریم نیز اثری مشابه داشته باشد و به همان نسبت که اعمال هر‌چه سفت‌وسخت‌تر تحریم‌های خارجی به ارتقای آرمان صلح یاری می‌رساند، موانع داخلی بر سر راه تجارت خارجی نیز اثری مشابه داشته باشد.

بسیار خوب، پس تا اینجا سه نکته مهم را اجمالاً بررسی کردیم؛ اول اینکه مهم‌ترین وعده دولت دوازدهم ادامه نبرد علیه تحریم‌هاست. دوم، شک نداریم که تحریم‌ها ویرانگرند. و سوم، وقتی نتیجه یکسان است تفاوتی نمی‌کند که چه کسی ما را تحریم کند.

پیشتر با تفصیل بیشتر به این موضوع اشاره کرده‌ایم اما در ابتدای فعالیت دولت دوازدهم بی‌مناسبت نیست یک بار دیگر شرایط فعلی، علل و راهبرد خروج از مشکلات اقتصادی را به اختصار مرور کنیم.

شکستن تحریم‌های داخلی، تنها راه خروج از رکود

علت کُندی جانکاه رشد رفاه مادی آحاد مردم این است که جامعه‌ ایران زیر فشار تحریم‌های خردکننده‌ داخلی است. تعدادی از اقتصاددانان و سیاستمداران طراز اول بین‌المللی، از وزیر کار سوئد گرفته تا وزیر خزانه‌داری اسلواکی، از استاد و رئیس مرکز مطالعات کارشناسی دانشگاه هاروارد گرفته تا قائم‌مقام وزیر اقتصاد دولت اصلاحات گرجستان، از دانلد بودرو استاد اقتصاد دانشگاه جرج میسون تا جیمز تولی از دانشگاه نیوکاسل تا دیگران از دانشگاه پیتسبورگ و دانشگاه یوتا و دانشگاه پکن و از راسل رابرتز، اقتصاددان معروف دانشگاه استنفورد تا استیون هورویتز، یکی از سرشناس‌ترین اقتصاددانان مکتب اتریش، هرکدام نگاه و تشخیص متفاوتی دارند اما همگی در یک نکته مشترک همصدا هستند: تحریم‌های داخلی ایران بیش از تحریم‌های خارجی به کشور صدمه زده و تنها راه بیرون آمدن کشور از رکود و شکوفایی اقتصادی شکستن آنهاست.

بگذارید خیالتان را راحت کنم. مهم نیست به کدام مکتب اقتصادی یا کدام ایدئولوژی و مکتب فکری علاقه‌مند باشید. همچنین فرقی نمی‌کند که خود را راست یا چپ منحنی سیاسی بیابید. تحریم، تحریم است و نتیجه‌اش همان که همه ما می‌دانیم و طعم تلخش را برای مدت نه‌چندان کوتاهی چشیده‌ایم. اصرار بر ادامه تحریم‌های داخلی و تخریب دولت، محکوم کردن بی‌پناه‌ترین و ضعیف‌ترین هموطنان‌مان به فقر و فلاکت است.

اکنون که اراده ملت بر انتخاب دوباره دولت تحریم‌شکن قرار گرفته و اراده دولت برداشتن تحریم‌های باقی‌مانده است باید با حمایت از دولت نخستین قدم‌ها را برای حذف سیاست‌های حمایتی و تحریم‌های داخلی برداریم. سال‌هاست در دام حمایت از صنایعی گرفتار آمده‌ایم که در آنها هیچ مزیت اقتصادی نداشته و نداریم. در نتیجه محصولات با کیفیت پایین و قیمت بالا تولید می‌کنیم و نالانیم که چرا مردم جنس وطنی نمی‌خرند. با وجود این در‌صدد یافتن و رفع علت نیستیم و اصرار داریم مردم شربت تلخ جنس بنجل را به هر زوری شده سربکشند و خوشحال باشند که به مملکت لطفی کرده‌اند.

خاطر آسوده بدارید که در خریدن جنس بنجل هیچ فضیلتی نیست. فضیلت آن است که ایرانی کم‌درآمد قادر باشد با اندک پولی که در بساط دارد آبرومندانه زندگی کند؛ که به محصولات با‌کیفیت و ارزان دسترسی داشته باشد. که وقتی میوه در دنیا فراوان و ارزان است فرزندش در ایران با حسرت به ویترین میوه‌های حمایت «استراتژیک»‌شده وطنی چشم ندوزد. که منابع به سمت صنایعی جاری شود که در آن مزیتی داریم. لحظه‌ای به این فکر کنید که اگر در ۵۰ سال گذشته بیت‌المال را به پای صنایع نیازمند حمایت دور نریخته بودیم، همان صنایعی که ۵۰ سال دیگر و ۵۰۰ سال دیگر هم به حمایت جیب من و شما نیاز خواهند داشت، شاید امروز صنعت فرش، صنایع دستی، خشکبار، خوراکی‌های ایرانی و هزار صنعت نشکفته دیگرمان در دنیا حرف بیشتری برای گفتن داشت. هنوز دیر نشده، بیایید تحریم‌های داخلی را بشکنیم.