سیاستگذاری برای مبارزه با فقر
این شیوههای «دوپینگی» و «پولپاشی» اشتغالزایی و مبارزه با فقر بارها در گذشته تجربه شده اما هیچگاه نتیجه مطلوبی به بار نیاورده است. در اتاقهای فکر دولت چه میگذرد که برای اشتغالزایی و مبارزه با فقر چنین سطح از تحلیل و سیاستگذاری در بودجهریزی دولت مطرح میشود؟ دولت دهم با طرح هدفمند کردن یارانهها، مابهالتفاوت افزایش قیمت حاملهای انرژی را تبدیل به یارانه نقدی مستقیم کرد، دولت دوازدهم میخواهد آن را بهصورت یارانه طرحهای اشتغالزا توزیع کند. هر دو دولت ظاهرا راه حل معضلات اقتصادی را در پولپاشی میدانند. تفاوت نظری این دو رویکرد از لحاظ علمی واقعا چقدر است؟ سیاستگذاری برای مبارزه با فقر باید در چنین چارچوبهای سادهانگارانهای صورت گیرد؟