ارباب حلقهها، شاهکار ادبی جی.آر.آر.تالکین، سالها پس از پیکاری بزرگ آغاز میشود. پیکاری که در آن کمر شر، آن ارباب کهن که هیچ شریک و رقیبی برنمیتافت، شکسته و کار بنظر تمام شده میرسد. داستان اما تازه از آنجا آغاز میشود؛ نبرد تمام شده اما جنگ نه.
به همین قیاس در اواخر قرون وسطی، که بعدها به عصر تاریکی مشهور شد، یکی از سرنوشتسازترین پیکارهای تاریخ بشر اتفاق میافتد. این صفآرایی، برخلاف عرف آن زمانه، نه در میدان جنگ و با سپر و شمشیر و کمان که در گود اندیشه و میان دو تفکر مخالف روی میدهد. اندیشه جدید پشت طریق قدیم را به خاک رسانده و شاید مسیر فرهنگ و تمدنِ مغربزمین را، که امروزه کم و بیش همه دنیا از آن تاثیر گرفتهاند، برای همیشه تغییر میدهد. بسیاری از دستآوردهای انسانی که در پی آن نبرد آمده محصولِ اندیشه پیروز است. اما، کتاب «معرفتشناسی علم اقتصاد» حول این ضرورت شکل گرفته که آن جنگ نبردی بیش نبوده و هرچند تفکر پیروز به بار نشسته و تقریبا تمام پیشرفتهای علمی دوران جدید، در عرصههای گوناگون منجمله اقتصاد، گواه و وامدار آن پیروزی هستند لیکن جنگ همچنان ادامه دارد.
آن دو جبههای که شرح نبردشان رفت، و در کتاب خواننده به اختصار با آنها آشنا میشود، عبارتند از «ذاتگرایی» و «نومینالیسم»…