محمد ماشین‌چیان

محمد ماشین‌چیان

خلاقیت به سبک سیاستگذار ایرانی

هیچ‌کدام از مسوولان مربوطه مسوولیت وقایع اقتصادی اخیر را به گردن نگرفته‌اند و مسوولیت اتفاقات ناخوشایند را به سوداگران و سودجویان و سایر مظنونین همیشگی نسبت داده‌اند. از طنز تلخ این گزاره که بگذریم راه چاره را در برخورد قهری و جرم‌انگاری و افزایش ممنوعیت‌ها می‌جویند.

حاکمیت قانون یا حکومت با قانون

این‌گونه است که سیاستگذار مکرراً خود را در شرایط اضطراری یافته و هر روز در حال اختراع قوانین جدیدی است برای کنترل و سامان اوضاع جاری کشور و رفع‌ورجوع کاستی‌های مقررات قبلی. چنین است که گفتمان سیاستگذاری در کشور به حل پازلِ «حالا این یکی را چه کنیم؟» و فرمول‌بندی معادلات چندمجهولی فروکاسته می‌شود و قانونگذاری به عوض افق آینده و بلندمدت کشور روی اتفاقات دیروز و ملزومات امروز متمرکز می‌شود. با نگاهی اجمالی به مقررات خلق‌شده و عواقب آنها در چندماهه گذشته درمی‌یابیم که هدف از برپایی سامانه‌های کذایی و صدور احکام دلبخواهی در دولت تنها واکنش سیاسی به وقایع یومیه بوده و نه‌تنها با اصول اولیه اقتصاد در تعارض است بلکه منافع بلندمدت مردم یا حتی دولت را در نظر نگرفته است.

دور باطل مداخله

…در شرایطی که بسیاری از صنایع با حمایت و یارانه‌های ناکارآمد دولتی مشغول فعالیت هستند و واردات برخی از کالاها در انحصار افراد برخوردار از رانت و حمایت است اعتراض مردم به گرانی و خواست ایشان برای سرکوب قیمت در واقع اعتراض به اصرار دولت به بازتوزیع منابع و ناکارآمدی و توزیع غیرعادلانه این منابع است. در ماه‌های اخیر حدود ۲۰ میلیارد دلار ارز دولتی برای واردات اختصاص یافت و سیاستگذار در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های مختلف تاکید و تصریح کرد که همه‌چیز تحت کنترل است. شهروند ایرانی به‌درستی معترض است که آن میلیاردها دلار از جیب من کجا رفت و اصرار بر تحت کنترل بودن قیمت‌ها چه شد و آن همه ممنوعیت و قانون و مقررات و بسته حمایتی و برنامه عبور از بحران و غیره چه بود و تکرار چندباره این بازی در شرایطی که غیرواقعی بودن وعده‌ها و ناکارآمدی این سیاست‌ها ثابت شده چه معنی دارد؟ اگر دولت اجازه نمی‌دهد مردم خودرو باکیفیت و ارزان برانند و تخم‌مرغ ارزان بخرند و پرتقال ارزان بخورند و اصرار دارد که با حمایت و دستور مقدار سیب‌زمینی و چغندر مورد نیاز کشور را برنامه‌ریزی کند توقع مردم که «حالا خودت بیا و درستش کن!» ناروا نیست. یا وقتی قیمت لوازم خانگی در دنیا در ۳۰ سال گذشته ۳۰ برابر ارزان شده و در ایران فقط در سه ماه گذشته سه برابر گران شده، طبیعی است که مردم معترض هستند و افرادی را مسوول می‌دانند که اصرار دارند همه‌چیز تحت کنترل و انحصار آنهاست.

هیتلر و مرگ آزادی بیان

چندی پیش مقامات آلمان تصمیم گرفتند پس از دهه‌ها سانسور به کتاب «نبرد من» آدولف هیتلر اجازه‌ی چاپ دوباره دهند. کتاب ظرف یک سال به چاپ ششم رسید. بحث بین موافقان و مخالفان چاپ مجدد کتاب همچنان ادامه دارد.
سانسور توانایی ما برای مبارزه را کاهش می‌دهد. ممکن است از نظر افرادی شایسته چاپ این کتاب بسیار خطرناک باشد. ولی مسئله این جاست که چاپ نشدن «نبرد من» خطرناک‌تر است. …سانسور توانایی ما برای مبارزه را کاهش می‌دهد.
نازی‌ها فقط یک عده دیوانه نبودند که ناگهان به قدرت رسیده باشند. در طولانی مدت درکی کاریکاتورانه از سوسیالیسم ملی‌گرا در ذهن عموم مردم نقش بسته است.
اما این موضوع را در نظر بگیریم: سال‌ها پیش از آنکه نازی‌ها کنترل را به‌دست بگیرند، سه برنده‌ی جایزه‌ی نوبل- یوهانس ستارک، گرهارت هاتمن و فیلیپ لنارد- از نازی‌ها حمایت کردند.
همچنین پیش از به قدرت رسیدن نازی‌ها، بسیاری از روشن‌فکرانی که از دانشگاه‌های آلمان مدرک دکترا داشتند در حمایت از ایدئولوژی سوسیالیسم ملی‌گرا کتاب‌هایی نوشتند. در بین آن‌ها می‌توان به دکتر اوسوالد اشپینگلر تاریخدان اشاره کرد که کتاب پرفروش «انحطاط غرب» را در سال ۱۹۱۸ به چاپ رساند. اشپینگلر یکی از روشن‌فکران مشهور آلمانی در سال‌های ۱۹۲۰ بود. تئوریسین قانون دکتر کارل اشمیت کتابی نوشت که هنوز به عنوان یکی از کتب کلاسیک قرن بیست شناخته می‌شود. تئورسین سیاسی مولر فان دن بروک کتاب رایش سوم را در ۱۹۲۳ به چاپ رساند که در تمام قرن بیست از پرفروش‌ترین‌ها بود. و دکتر مارتین هایدگر فیلسوف که از نظر بسیاری یکی از خاص‌ترین ذهنیت‌های فلسفی قرن بیست را داشته است به‌طور فعال از نازی‌ها چه در تئوری و چه در عمل حمایت کرده است.

فساد، مخرج مشترک همه سیاست‌ها

موضوع فساد تفاوت چندانی با سایر بحران‌های جاری کشور ندارد. داستان ما از آنجا شروع می‌شود که کشور گرفتار مشکلاتی شده است و عقلا به دنبال راه‌حل می‌گردند. به لطف این راه‌حل‌ها است که مشکلات به بحران تبدیل می‌شوند. دلیلش این است که در پاسخ به مشکلات، سوال اصلی اینگونه طرح می‌شود که: چه کنیم؟ و پاسخ این سوال معمولا تکرار یا تشدید همان سیاست‌هایی است که در وهله اول مشکلات را به‌وجود آورده است. این موضوع را می‌توان تقریبا در همه حوزه‌های حکمرانی ملاحظه کرد.
…برای ریشه‌کن کردن فساد لازم نیست سیاست‌گذار شاخ غول را بشکند و نوآوری ویژه‌ای در قانون‌گذاری پیدا کند. اگر قرار بود قوانین بیشتر جلوی فساد را بگیرد، وضعیت تورم قوانین در کشور ایران تابه‌حال فساد را ریشه‌کن کرده بود؛ تورم قوانین موضوعی است که کمتر از تورم نقدینگی به آن توجه می‌شود اما اثرات ویرانگر هیچ‌کدام کمتر از دیگری نیست. بنابراین مبارزه با فساد از تصویب قوانین جدید حاصل نخواهد شد. برعکس لازم است قوانین حمایتی که فساد می‌زایند برداشته شده و حوزه دخالت سیاست‌گذار محدود شود و ارباب دولت اجازه پیدا نکند در اقتصاد برندگان و بازندگان را انتخاب کند. به عبارت بهتر، سیاست‌گذار راه‌حل فساد نیست، علت فساد است.

شکوفایی حاصل از بی‌خیالی

— این مطلب بدوا در شماره ۲۶۹ هفته نامه تجارت فردا بچاپ رسیده است.   خواندن و نوشتن راجع به مقوله کولبری و قاچاق خرد کار آسانی نیست. بضاعت آدمی محدود است؛ مصائب برخی از هموطنان که برای تامین نیازهای اولیه زندگی بهترین سال‌های جوانی یا واپسین سال‌های پیری را…

درس‌هایی از فیلترینگ تلگرام

پیدا کردن بحران در کشور کار سختی نیست. بخش بزرگی از دانشجوهای علوم اجتماعی اصلا آموزش می‌‌بینند که بحران‌های تازه کشف و اختراع کنند. اما نمی‌توان منکر شد که کشور با چالش‌هایی جدی مواجه است؛ از موضوع صندوق‌های بازنشستگی گرفته تا مشکلات نظام بانکی و وضع فقر و معیشت مردم تا موضوع ارز و حراج ذخیره طلای کشور و توزیع رانت تا توفان تورمی که در راه است و تحریم‌های داخلی و اکنون (دوباره) تحریم‌های خارجی و قس‌علی‌هذا. بسیاری از این چالش‌ها قابل درمان هستند. تعدادی هم معلولند و تا درمان علت از آنها گریزی نیست. ام‌البحران کشور و علتِ عظمی فقدان و جدی‌گرفته‌نشدن حاکمیت قانون است.

فیلترینگ تلگرام مثال خوبی برای نشان دادن وضعیت حاکمیت قانون در کشور است. اینکه هرکه دلش خواست، فارغ از کسوت و کرسی، به‌خود اجازه داد حقوق ۸۰ میلیون‌نفر را هوا و هرکه توانست احکام ایشان را تکذیب کرد، گواهی است بر این مدعا که از برپایی مقدمات اجرای قانون در‌مانده‌ایم. سخن کوتاه اینکه هیچ نظامی نمی‌تواند بدون حمایت مردم بایستد. می‌دانیم که حل مشکلات پیش رو آسان نخواهد بود و مردم صبور کشور هم همیشه با کم‌وزیاد و سردی و گرمی ساخته‌اند. از مسوولان انتظار می‌رود که دست‌کم بر این بار نیفزایند. اگر درمان رکود و کنترل تورم و اشتغال‌زایی همزمان سخت است حرفی نیست؛ مردم انتظار زیادی ندارند. کافی است مشاغل موجود را که به لطف کارآفرینی و تلاش مردم ایجاد شده آتش نزنند. در فقره تلگرام مردم هیچ ابهامی باقی نگذاشتند؛ اراده و خواست مردم مشخص است و نماینده قانونی ایشان، رئیس‌جمهور، هم صدای مردم را به‌وضوح شنیده و به وظیفه خویش آگاه است. حال‌آنکه برخی وکلای ملت گوش شنوا ندارند موضوعی است که در انتخابات بعدی مجلس حل خواهد شد. باری، بزرگ‌ترین‌ تهدید علیه امنیت ملی، بی‌توجهی به خواست و اراده ملت است. در شرایطی که چنین مشکلات بزرگی کشور را تهدید می‌کند صف‌آرایی مقابل مردم به صلاح نیست.

عبرت از تجربه چهل ساله

به‌خصوص پس از نام‌گذاری امسال بعنوان سال حمایت از کالای ایرانی عده‌ای آیه یاس خوانده بودند که ما در تولیدِ محصول خاصی از بقیه دنیا بهتر نیستیم چون از نظر فناوری واردکننده هستیم و از این قبیل تحلیل‌ها. عده‌ای این تحلیل نادرست را جلوتر برده و گفته‌اند که باید بگردیم و پیدا کنیم که در چه حوزه‌هایی چه مزیت‌هایی داریم و آن وقت مردم را به سمت تولید آن هدایت کنیم. نتیجه نهایی اکثر این تحلیل‌های نادرست این بود که چاره‌ای نداریم جز بستن درهای کشور و ایجاد انحصار برای اجبار مردم به مصرف کالای انحصاری داخلی، ولو بی‌کیفیت یا گران‌قیمت. برخی از افرادی که این قبیل نسخه‌ها را می‌پیچند در زمره اقتصاددانان و مدرسان کشور هستند. این موضوع نشان می‌دهد سخت‌فهمی معروفِ مفهوم مزیت نسبی افسانه نیست و حقیقت دارد.

ریشه‌های بی‌اعتمادی به مطبوعات

برخی جراید کشور نزدیک به ۴۰ سال است که با بودجه‌های کلان دولتی در حال تلاش برای شکل دادن به افکار عمومی بوده و کارشان را هم خالصانه و به نحو احسن انجام داده‌اند. اما افکار عمومی امروز از ۴۰ سال پیش به ایشان نزدیک‌تر نیست و بدون بودجه کلان و صرفا با تکیه بر سخاوت مردم دو شماره هم سرپا نخواهند ماند.برخی ممکن است این موضوع را «نشان از قدرت و تبلیغات رسانه‌های خارجی بدانند اما همان‌طور که در مثال انتخابات آمریکا گفته شد کَل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی»؛ نیویورک تایمز و فلان روزنامه وطنی هردو به یک اندازه از شکل دادن به افکار عمومی عاجز هستند. سی.ان.ان و صداوسیمای ملی ما نیز هم.
…در مورد سوءاستفاده دشمنان، در دنیا هر روز کوچک‌ترین تخلفات مسوولان رسانه‌ای شده و خبرش همه‌جا منتشر می‌شود. آیا افشای فساد مالی رئیس‌جمهور کره‌جنوبی به ضرر مردمان این کشور بود؟ چه کسی بیشتر از مردمان کره‌جنوبی از برکناری یک فرد فاسد منتفع شد؟ کدام دشمن یا رقیب کره‌جنوبی توانست از این موضوع نفعی ببرد؟ در آمریکا روزی نیست که عملکرد سیاستمداری در رسانه‌ها منعکس نشود. تا امروز از این افشاگری‌ها چه امتیازی نصیب ایران شده است که سال‌ها است دشمن شماره یک آمریکا است؟ واقعیت آن است که رسوایی سیاستمداران فاسد آمریکایی نه فقط به نفع مردم که نهایتا به نفع دولت آمریکا است چرا که بدون یک دلار هزینه از شر خدمت‌گزاران فاسد خلاص می‌شود.

اگر مردم نان ندارند خب کیک بخورند!

نقل است که به ماری آنتوانت، آخرین ملکه فرانسه پیش از انقلاب کبیر فرانسه، گفته بودند که «مردم نان برای خوردن ندارند.» ایشان که تصوری از سختی‌های زندگی مردمان گرسنه فرانسه نداشت پاسخ داده بود که: «خب کیک بخورند!» بله، مجبور کردن مردم به استفاده از کالای لوکس باعث افزایش استفاده از آن کالا خواهد شد اما مردمانی که درآمد محدودشان کفاف برآورده کردن نیازهای اولیه ایشان را نمیدهد؛ با بیکاری دست و پنجه نرم میکنند، در تهیه خوراک و کفش و لباس فرزندانشان درمانده‌اند، و برای سرپناه از سر ناچاری به شیر بی‌یال و دم و اشکمی چون مسکن مهر روی آورده‌اند را مجبور کردن به خرید بیمه برای مقابله با ریسک آتی احتمالی اگرچه خیال ما را راحت میکند اما نه فقط از سختی‌های زندگی اقشار محروم نخواهد کاست که بر آن خواهد افزود. به باور من چنین اجباری اخلاقا روا نیست.