تیم ورستال، محمد ماشین چیان

تجارت آزاد ما را بیکار نمی‌کند

هربار که کسی از برداشتن محدودیت‌های تجاری در هرجا و به هر نحوی صحبت به میان می‌آورد، عده‌ای شروع می‌کنند به شکایت درباره تعداد شغل‌هایی که درنتیجه این امر از دست خواهد رفت. در اینجا می‌خواهیم از منظر اقتصاد متعارف نگاهی دوباره به این مساله بیندازیم. حضور، غیاب، اشباع یا کمبود تجارت هیچ تفاوتی در تعداد شغل‌های موجود در یک اقتصاد به وجود نمی‌آورد. هر اتفاقی که برای تجارت بیفتد تعداد افراد شاغل تحت هیچ شرایطی حتی ذره‌ای تغییر نخواهد کرد.

درست است که تجارت در اینکه چه کسی چه کاری را انجام دهد تغییر ایجاد می‌کند اما مساله دقیقاً همینجاست که در تجارت ما کاری را انجام می‌دهیم که در آن مهارت داریم و خارجی‌ها نیز کاری را انجام می‌دهند که در مقایسه با ما از مهارت بیشتری در آن برخوردارند. بنابراین مجموع تعداد شغل‌ها فارغ از اینکه ما چه کاری انجام می‌دهیم تغییری نمی‌کند.

جنگ برای شکوفایی اقتصادی؛ مفهومی تاریخ‌گذشته

کمی به گذشته فکر کنید. ثروت یک مکان را مقدار زمینی که در اختیار داشت و نیز تعداد روستاییانی که در آنجا زندگی می‌کردند، تعیین می‌کرد. تعجبی ندارد که در اقتصادهای مبتنی بر کشاورزی ۸۰ تا ۹۰ درصد محصول و تولید ناخالص داخلی به چیزهای قابل کشت در خاک مربوط می‌شد. این روند داستان اقتصادها را از ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد تا ۱۷۵۰ میلادی یعنی اولین باری که این مساله شروع به تغییر کرد توضیح می‌دهد. البته تکمیل این فرآیند در کشورهای ثروتمند شاید تا سال ۱۹۵۰ به طول انجامید.

طبیعی است که وقتی در جوامع مبتنی بر کشاورزی، ۸۰ درصد تولید یا ۸۰ درصد ثروت به زمین بستگی دارد، با فتح زمین‌ها و روستاییان بیشتر، می‌توانید تولید و ثروت بیشتری به دست آورید. امروزه تنها یک درصد از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده از کشاورزی و زمین به دست می‌آید. این رقم برای بریتانیا و فرانسه به ترتیب دو و چهار درصد است. بقیه نسبتاً از تولیدات صنعتی (تنها ۱۰ درصد) به دست می‌آید. اما مابقی تماماً به خدمات مربوط می‌شود. حال سوال اینجاست که فتح یک مکان به شما به اندازه ارزش خدمات عایدی می‌رساند؟ نه واقعاً این‌طور نیست.

می‌توان برعکس نیز به این قضیه نگاه کرد. اجزای ثروت ملی چه هستند؟ شاید تا سال ۱۹۰۰، زمین کشاورزی، در قالب زمین‌داری‌های اشرافی برای ایالات متحده و بریتانیا از اجزای اصلی محسوب می‌شدند. اما پس از آن، این ارزش سقوط کرد و حتی ارزش زمین فی‌نفسه نیز به ساخت‌وساز مسکن وابسته است. به‌علاوه چیزهای قابل تحرک بیشتری امروزه بخش اعظم ثروت را تشکیل می‌دهند. بنابراین جنگ به عنوان شیوه‌ای برای ثروتمند شدن دیگر معنی ندارد چون به دست آوردن زمین دیگر معنایی ندارد.

قاچاق به منزله شغلی شرافتمندانه

قاچاقچی بودن نزد برخی از اقتصاددانان شغل شرافتمندانه‌ای به ‌حساب می‌آید. بله، البته که قاچاقچی‌ها قانون‌شکن هستند ولی قوانین ناعادلانه و بیراهی که ارزش شکستن داشته باشند به‌ اندازه کافی پیدا می‌شود. نکته این است که خیلی اوقات سیاستمداران قوانینی وضع می‌کنند که همه را فقیرتر می‌کند. با توجه به اینکه هدف هیچ نظام اقتصادی-اجتماعی فقیرتر کردن همه نیست، لذا برخی از اقتصاددانان معتقدند که شکستن این قوانین و اصلاح آن اشتباهات توسط مردم در واقع به نفع جامعه است.

ارز رمزنگاری‌شده انحصاریِ دولتی!

به نظر می‌رسد در چند ماه اخیر با افزایش اقبال عمومی به ارزهای رمزنگاری‌شده توجه مسوولان نیز به این موضوع جلب شده و بازار ارز رمزنگاری‌شده متمرکز دولتی ناگهان بین دیوانسالاران چهارگوشه دنیا حسابی گرم شده است. از یک‌سو عده‌ای بیت‌کوین و دیگر ارز‌های رمزنگاری‌شده را راه نجات از شرایط جاری می‌دانند و از سوی دیگر بیم آن می‌رود که امروز و فردا بزرگواران در بانک مرکزی مُد جدید را بهانه کرده و با انتشار ریال رمزنگاری‌شده برگی دیگر به کارنامه درخشان آن نهاد موفق بیفزایند.

راز پیشرفت

در مورد اقتصاد ایران همه فارغ از سمت‌وسوی سیاسی و فکری و مکتب مورد علاقه اقتصادی بر سر یک موضوع اتفاق‌نظر داریم و آن این است که می‌خواهیم اقتصاد کشور رشد کند. این ایده درستی است. رشد اقتصادی به این معناست که مردمان عادی کوچه و بازار تمکن مالی پیدا کنند. کل هدف سیاستگذاری اقتصادی همین است که مردم وضع معیشتی بهتری داشته باشند (یا دست‌کم باید همین باشد). موضوع تعیین سیاست‌هایی است که این هدف را برآورده کند.
کمی بیش از ۲۰۰ سال پیش آدام اسمیت سیاست‌هایی را که می‌تواند ملت‌ها را از بربریت به ثروت برساند پیدا و معرفی کرد؛ صلح‌طلبی، مالیات‌های پایین و نظام قانونی کارآمد.

خطر مالیات بر سود سپرده‌های بانکی در ایران

بار دیگر زمزمه‌های اخذ مالیات از سپرده‌های بانکی در بهارستان شنیده می‌شود. این موضوع نخستین بار حدود یک سال و نیم پیش از سوی وزیر اقتصاد دولت یازدهم مطرح شده بود و حال در کمیسیون تلفیق مجلس در حال بررسی است. کشورهای زیادی اخذ این مالیات را آزموده‌اند و با منطق تجربه نسبتاً موفق دیگران، خیلی از اقتصاددان‌های کشور نظر مساعدی نسبتاً به دریافت مالیات از سپرده‌های بانکی دارند. اما…
…اگر سود اسمی ۱۰۰ تومان باشد، مالیات ۲۰درصدی معادل ۲۰ تومان و سود سپرده‌گذار پس از کسر مالیات ۸۰ تومان خواهد بود. اما در شرایط ۱۰ درصد تورم، هر چند سود اسمی معادل ۱۰۰ تومان است ولی سود واقعی ۴۴ تومان خواهد بود. در نتیجه سود دریافتی سپرده‌گذار پس از کسر مالیات در واقع ۲۴ تومان است نه ۱۰۰ تومان…

چالش منابع و مصارف دولت در اقتصاد ایران

موضوع این است که درآمدهای نفتی، به‌خصوص با در نظر داشتن افزایش پیوسته مخارج دولت، از اینجا به بعد کافی نخواهد بود. از این‌رو در نهایت مردم باید بخش بیش و بیشتری از درآمدشان را به‌عنوان مالیات به دولت بپردازند. …اما افزایش مالیات همه‌چیز را حل نخواهد کرد و نمیتواند پایان کار باشد. دولت باید هرچه سریع‌تر به فکر جمع و جور کردن خود بیفتد. با وضع فعلی در ایرانِ فردا حتی اگر مردم تمام درآمد خود را دو دستی تقدیم دولت کنند، باز برای تامین ریخت و پاش‌هایی از جنس میلیون‌ها دلار برای ساختن بازی، میلیون‌ها دلار برای پاداش این و آن ورزشکار، یا میلیون‌ها دلار به اسم حمایت از فلان سازمان یا بهمان نشریه با تیراژ ۵۰ نسخه، کافی نخواهد بود.

فاجعه ۴تریلیون دلاری «بنیاد بیل گیتس» در آموزش دولتی

بیل گیتس از جمله نخستین افرادی بود که با به ثمر رساندن ایده بدواً خنده‌دارِ «کامپیوترهای خانگی» جوامع بشری را دگرگون کرده و باعث آغاز عصر اطلاعات شد و البته همان‌طور که اشاره شد این نوآوری‌ها او را برای سال‌ها به ثروتمندترین انسان کره زمین تبدیل کرد. ثروت بیل گیتس درس مهمی به ما راجع به بازارها می‌دهد و آن اینکه در یک بازار آزاد تنها راه برای کسب ثروت خدمت به همنوعان و بهتر کردن زندگی آنهاست. احتمالاً اولین پاسخی که به ذهن بسیاری از خوانندگان می‌رسد این است که: «خیر، لزوماً این‌طور نیست؛ ما خیلی‌ها را می‌شناسیم که بدون خدمت رساندن به دیگری و با استفاده از رانت و نفوذ سیاسی و ژن خوب ثروتی به هم زده‌اند». حق با شماست. موارد این چنینی زیادند اما رانت و نفوذ سیاسی و ژن خوب در بازار توزیع نمی‌شود. برعکس، چنین ثروت‌هایی فقط با دخالت دولت در بازار به قیمت جیب مردمان یک جامعه، بین عده محدودی حاتم‌بخشی می‌شود.

توهم قیمت‌گذاری دولتی

قیمت‌ها صرفاً اعدادی نیستند که ما از خودمان درمی‌آوریم تا دنیای بهتری بسازیم. قیمت‌ها اطلاعات حیاتی یک نظام اقتصادی‌اند.
در تئوری، یک دستگاه دولتی هیچ‌وقت اطلاعات کافی برای انجام این محاسبه در اختیار ندارد. آنچه امروز در ایران پدیده‌ای عقلی و علمی تصور می‌شود، ظرف چندین دهه و به طرق گوناگون از طریق نظام مارکسیستی شوروی آزموده شد. هر بار راه جدیدی پیدا می‌کردند و مطمئن بودند این بار کار خواهد کرد اما به قیمت زندگی و معاش میلیون‌ها نفر شکست می‌خوردند و روز از نو و روزی از نو، به خرج همان میلیون‌ها نفر آزمون و خطا را از سر می‌گرفتند.

کشف منابع طبیعی ثروت نمی‌آفریند

از زمانی که نفت برای اولین بار در قرن نوزدهم تصفیه و به‌کار گرفته شد دغدغه تمام شدن نفت با ما بوده است. این دغدغه در قرن بیستم با ورود اتومبیل به بازار و افزایش تقاضای نفت شدت یافت. در همین دوران منابع نفت نه‌تنها کاهش پیدا نکرد که همواره رو به افزایش بوده است. در سال ۱۹۱۹ آمارها نشان دادند ذخایر نفت دنیا حدود ۲۰ سال مصرف را تامین خواهند کرد. در سال ۱۹۵۰ انجمن نفت آمریکا تخمین زد که حدود ۱۰۰ میلیون بشکه نفت در دنیا باقی مانده است. در سال ۱۹۸۰ مطالعات حاکی از این بود که ذخیره نفت کره زمین ۶۴۸ میلیون بشکه است. در سال ۱۹۹۰ آمار رسمی ۹۹۹ میلیون بشکه باقی‌مانده را تخمین زد. در سال ۲۰۰۰ این رقم تا یک میلیارد و ۱۶ میلیون بشکه افزایش یافت. آخرین آمار موجود در سال ۲۰۰۸ ذخایر نفت باقی‌مانده در دنیا را حدود یک میلیارد و ۲۳۸ میلیون بشکه تخمین می‌زند. ملاحظه می‌کنید؟ نکته‌ای که در آمار بالا غایب است تعداد متخصصان و سیاستمداران و شیادانی است که از این آب گل‌آلود، از ترساندن میلیون‌ها نفر و از فریاد همه نابود خواهیم شد، ثروت اندوخته و در دانشگاه یا دولت کرسی کسب کرده‌اند.