1399

زندگی در این شرایط

یک کوبایی شاغل با درآمدش نمیتوانست یک لیوان قهوه در هتلِ ملت بخرد. یک بار ناخودآگاه به یک کوبایی تحصیلکرده گفتم:‌ «(زندگی با این حال و روز) باید سخت باشد.» با ترکیبی از اندوه و چندش پاسخ داد: «نه، سخت نیست. غیرممکن است.»
فیدل کاسترو دیکتاتور کمونیست چهار سال پیش در چنین روزهایی در سن ۹۰ سالگی از دنیا رفت. در طول دهه های گذشته بسیاری او را مظهر نظم نوینی در جهان دانسته اند که مردمانش را از سلطه امریکایی ها رهانیده و به سمت خودکفایی پیش رفت. حال آنکه حقیقت چیز دیگری است. حقیقت این است که کاسترو مظهر یک طاعون اقتصادی بود که بر جزیره کوبا نازل شد. نه تحریم امریکا و نه هیچ عامل خارجی دیگری به اندازه تصمیمات و درک غلط او از مفاهیم اقتصادی و پیروی از توهمات سوسیالیستی به زندگی مردم کوبا آسیب نرساند.
در نتیجه سیاستهای سوسیالیستی در تمام دوره کاسترو که قریب به ۵۵ سال به طول انجامید کشور کوبا تقریبا هیچ رشد اقتصادی ای به خود ندید. اتفاقات مثبت و نادری که در عرصه اقتصاد کوبا افتاد نتیجه سهل گیری دستورات و سیاستهای کاسترو بودند.
هستند افرادی که تاریخ را بر اساس یکی دو جمله زیبا که از قهرمانی اسطوره ای شنیده اند مورد قضاوت قرار میدهند. بله، جملات زیبای منتسب به کاسترو کم نیستند اما لازم است پیش از بزرگداشت یک قهرمان افسانه ای از عملکرد و میراث او باخبر باشیم…

رد دادخواست ایالت تگزاس در سوپریم کورت ایالات متحده

سوپریم کورت ایالات متحده امریکا، دادخواست ایالت تگزاس علیه نحوه برگزاری انتخابات در چهار ایالت دیگر را رد کرد. به این ترتیب تلاش‌های ترامپ برای به دیوان عالی کشیدن انتخابات نهایتا به جایی نرسید. 
هفته گذشته، در اقدامی غریب، بدلیلی که توضیح خواهم داد، دادستان کل ایالت تگزاس شکایت به سوپریم کورت ایالات متحده برده و از این نهاد خواسته که مستقیما در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده دخالت، و آراء پنسیلوانیا، جورجیا، میشیگان، و ویسکانسین را که به نفع جورج بایدن تمام شده، باطل کند. 
اکثر قضات سوپریم کورت این شکایت را ذیل اصل سوم قانون اساسی ایالات متحده نافذ ندانسته و آنطور که در اطلاعیه آمده، مابین دادخواهی دادستان این ایالت و نحوه برگزاری انتخابات در آن چند ایالت، نفع و ارتباط قضایی نیافته و به آن رسیدگی نخواهند کرد. 
این تصمیم سوپریم کورت نه تنها نسخه ترامپ را پیچید و تکلیف انتخابات را معلوم کرد بلکه پایانی خواهد بود بر چهارسال داد و فغان و افسانه‌سرایی و اغراق پروگرسیوها راجع به اکثریت محافظه‌کار سوپریم کورت و موضع‌گیری، بالقوه جانبدارانه دیوان عالی به نفع ترامپ. 

مصاحبه با الکس تبرک راجع به سیاستگذاری کرونا در دنیا

در هفته‌های گذشته اخبار واکسن کرونا بازارها را تکان داد. در گفتگویی اختصاصی در اکوایران، با پروفسور الکس تبرک، استاد اقتصاد دانشگاه جورج میسن و یکی از اقتصاددانان تاثیرگذار در حوزه کرونا، نگاهی انداختیم به وضعیت کنونی و آینده سیاستگذاری کرونا در دنیا. میتوانید نسخه انگلیسی این گفتگو را اینجا ببینید.
الکس تبرک استاد اقتصاد دانشگاه جرج میسن و یکی از نویسندگان وبلاگ مارجینال رولوشن است که یکی از پرخواننده ترین وبلاگ های اقتصادی دنیاست. تبرک بهمراه تایلر کوئن یکی از موسسان دانشگاه آنلاین مارجینال رولوشن است. وی مولف صدها مقاله اقتصادی و سیاسی و حقوقی و چندین کتاب است. مقالات وی در بسیاری از جراید پرتیراژ دنیا، از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست، ریزن، ایندیپندنت، و وال استریت ژورنال به چاپ میرسد. تبرک همچنین میهمان برنامه های متعددی از شبکه های معتبری مانند بنیاد تِد، شبکه بلومبرگ، موسسه امریکن انترپرایز، و برنامه های دانشگاه‌های مختلف سرتاسر دنیا بوده است.

توزیع واکسن کرونا نباید عادلانه باشد

با کشف واکسن کرونا که اثر گذاری مطلوبی در درمان این بیماری دارد، سوال ها در مورد نحوه ی توزیع این واکسن هنوز در جریان است و بحث های اخلاقی فراوانی در مورد آن می‌شود.
نتایج یک نظر سنجی بیان می‌دارد که واکسن اول باید در اختیار کادر درمان، افراد مسن و کسانی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند، قرار گیرد. اما بعد از این گروه‌ها باید سراغ چه کسانی رفت؟ اگر قرار باشد روشی در توزیع واکسن کرونا مؤثر واقع شود، آن روش نمی‌تواند عادلانه باشد.
کشوری را در نظر بگیرید که بیست هزار دوز واکسن در اختیار دارد با بیست هزار شهر و روستا. آیا اگر به هر شهر و روستا یک دوز اختصاص دهیم، نتیجه ی مطلوب را در درمان بیماری خواهیم گرفت؟ پاسخ به وضوح منفی است. توزیع این چنینی اثر گذاری را محدود می‌کند و از شدت بیماری در نقاط مختلف کم نمی‌کند.
ولی به جای آن فرض کنید شما یک ناحیه به خصوص را انتخاب می‌کنید و همه بیست هزار دوز واکسن را در آن ناحیه استفاده می‌کنید.
بدین ترتیب نه تنها بیست هزار نفر را به طور کامل ایمن کردید، بلکه شهرهای اطراف ناحیه‌ انتخابی هم در اثر این ایمن سازی در شرایط بهتری قرار می‌گیرند.
در مرحله دوم کسانی را که در شهر های اطراف با گروه اول واکسینه شده، بیشترین تعامل و رفت و آمد را دارند واکسینه می‌کنید. این فرایند منجر به وسیع شدن تدریجی دایره ایمنی شده و پایداری بیشتری ایجاد می‌کند.
هر چند بعید است که چنین روشی در آمریکا اجرا شود، ولی باید بدانیم که توزیع متمرکز و منطقه به منطقه فرصت خوبی برای مطالعه نتایج به ما خواهد داد و در عمیق‌تر شدن تجربه برای توزیع واکسن موثرتر خواهد بود.

تفکر مهندسی در اقتصاد و آفتهای آن

سیاستمداران و صاحبان قدرت علاقه فراوانی دارند که روابط اجتماعی و اقتصادی را به نحو «مطلوبی» مهندسی کنند و این ممکن است آسیب های فراوانی به همراه بیاورد. سیاستمداران دوست دارند با مهندسی تجارت خارجی و کنترل واردات از تولیدات داخلی حمایت کنند و اشتغال و رشد اقتصادی را در کشور افزایش دهند. آنها مایلند با قیمت گذاری کالاها و خدمات، عدالت اجتماعی را مهندسی کنند. حفظ یا افزایش قدرت پول ملی با تعیین نرخ ارز و مهندسی آن یکی از وسوسه های دائمی سیاستگذاران اقتصادی است. همین طور است مهندسی نرخ بهره و تطبیق دادن آن با نرخ تورم که در این روزها در کشور ما به شدت دنبال می­شود. تجربه تاریخی نشان می­دهد که همه این گونه «مهندسی ها» نه تنها در کشور ما بلکه در همه جای دنیا شکست خورده اما به دلیل محبوبیت آن میان عامه مردم و علاقه سیاستمدارن به دستاویز کردن آن هیچگاه کنار نهاده نشده است. به سخن دیگر توهم مهندسی اقتصادی همچنان ادامه دارد و متأسفانه برخی اقتصاد دانان نیز در دامن زدن به این توهم، خواسته یا نا خواسته، نقش دارند. این گروه با عمده کردن موضوع شکست بازار و طرح تدابیر مهندسی برای برطرف کردن آن، این شبهه را القا می­کنند که گویا موضوع علم اقتصاد نه شناخت قوانین حاکم بر نظام بازار که شناخت مسائل موسوم به شکست بازار و شیوه های مهندسی رفع این شکست است. نتیجه این تفکر در کشور ما تا کنون بسیار اسفناک بوده است. نهاد های سرکوبگر اقتصادی در جامعه ما از سازمان حمایت گرفته تا تعزیرات، شورای رقابت و ستاد مبارزه با قاچاق جملگی محصول این تفکر معیوب اقتصادی اند. ابداع بانکداری بدون بهره ریشه در این تفکر مهندسی داشت که گویا با نادیده گرفتن قوانین اقتصادی می­توان نظام بانکداری مطلوب را طراحی کرد و به اجرا گذاشت…

آیا سه میلیاردر به اندازه نیمی از جمعیت امریکا ثروت دارند؟ بله، اما اصلا مهم نیست!

این گزاره که چند میلیاردر امریکایی به اندازه نیمی از جمعیت سیصد و سی میلیون نفری این کشور ثروت دارند بارها تکرار شده است. خبر خوب برای مدعیان اینکه بله، این گزاره حقیقت دارد. خبر بد اینکه این خبر هیچ معنی یا ارزش اقتصادی و تحلیلی ندارد.
بخش بزرگی از این نیمه حدودا صدوشصت میلیون نفره فقیر امریکا را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند که یا در آغوش پدرومادر هستند و یا به تحصیل اشتغال دارند. قریب به ۳۲ درصد جمعیت امریکا کمتر از ۲۴ سال سن دارند. طبیعی است که این گروه سنی، درآمد و ثروتی ندارند و روی کاغذ و در آمار فقیر بحساب می‌آیند. پس قریب به ۶۳ درصد نیمه فقیر جمعیت امریکا هنوز وارد بازار کار نشده است.
به گزارش سنسوس بیرو امریکا، قریب به ۵۷ میلیون نفر، بعنی حدود ۱۹ درصد جمعیت امریکا، به معلولیت دچار است. …این گروه جمعیتی عموما درآمد چندانی نداشته و بسیاری اوقات برای گذران زندگی به خانواده و برنامه های رفاهی وابسته‌اند. در مجموع، جمعیت معلول و کودک و نوجوان ایالات متحده نزدیک به ۴۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد. پس تا اینجا ۹۰ درصد از نیمه فقیر جمعیتی امریکا را پیدا کردیم.
در امریکا بیش از دو میلیون نفر در زندان هستند. علاوه بر این عده ای، که بیش از ۲۴ سال سن دارند، مشغول تحصیل در سطوح عالی هستند. مثلا دانشجویان رزیدنسی پزشکی یا دانشجویان دوره دکتری عموما درآمد چندانی ندارند. در عوض ممکن است از محل وام تحصیلی و غیره، بدهی نسبتا زیادی داشته باشند. پس هرچند آینده روشنی دارند اما در آمار فقیر بحساب می‌آیند…

دولت رفاه یا یارانه اشتغال

اقتصاد‌‌های توسعه یافته در دهه ‌‌های اخیر شاهد کاهش دستمزد نسبی و نرخ اشتغال کارگران کم درآمد بوده‌اند. بسیاری از مردم عملا بیرون از بخش کسب‌وکار جا مانده‌ و درآمدشان به قدری کم است که دیگر تمرکز و تعهد کافی برای خوب کارکردن ندارند. بعضی این موضوع را ناشی از جهانی‌سازی سرمایه‌گذاری و پیشرفت تکنولوژیک می‌دانند. از طرف دیگر قوانین حداقل دستمزد باعث می‌شود استخدام افراد کم مهارت برای بسیاری از کسب‌وکار‌ها مقرون‌بصرفه نباشد. در این بین رشد سیستم رفاه از جمله خدمات درمانی عمومی (رایگان یا ارزان) و بیمه‌های از کار افتادگی و بازنشستگی نیز احتمالا مقصر هستند.

تحرک، حل مساله، و ارتباطات خلاقانه درون دنیای کسب‌وکار‌‌ برای بسیاری از افراد منبع اصلی رشد فردی است، بنابراین عدم حضور جمعیت بزرگی از مردم در آن یک مشکل جدیست. برای جا ماندگان، عدم امکان به ثمر‌رساندن استعداد‌‌‌های‌شان مانند تضییع حقوق اساسی‌شان است. کما اینکه این پدیده برای بقیه جامعه هم هزینه‌زا خواهد بود، زیرا اعضای آن گروه گاها در گرداب مواد مخدر، جنایت و خشونت گرفتار می‌شوند.

یک مطالعه اقتصاد‌‌های کشورهای OECD نشان داد که مالیات بر درآمد یکی از قوی‌ترین عوامل موثر بر نرخ بیکاری طبیعی است. افزایش نرخ مالیات بر درآمد جهت تامین مالی سیستم رفاه دلیل عمده افزایش نرخ طبیعی بیکاری از دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۹۰ بوده است، و رشد سریعتر این مالیات در اروپا به نسبت آمریکا می‌تواند افزایش شدیدتر نرخ بیکاری طبیعی در اروپا را توضیح دهد.

مصاحبه با آیت الله علوی بروجردی

مصاحبه با آیت الله علوی بروجردی، واکنش‌ها، و حواشی

در ۱۸ شهریورماه ۱۳۹۹ با آیت الله علوی بروجردی در اکوایران مصاحبه‌ای کردیم که مباحث زیادی به دنبال داشت. مصاحبه در دفتر ایشان در قم انجام شد. در این پست علاوه بر اصل مصاحبه، تعدادی از حواشی و واکنش‌های مصاحبه نیز جمع‌آوری شده است. در این مدت همفکران و منتقدان زیادی با اینجانب در ارتباط بوده و نظراتشان را مطرح کرده‌اند. ما نیز به قدر بضاعت در تشریح و توضیح ابهامات کوشیده‌ایم. با اینحال در مقالات و گفتگوهای آتی بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.

طرح چند پرسش درباره اقتصاد اسلامی

فقیه اصل و نسب دار، باسواد و فرهیخته­‌ای آمده از اقتصاد عقلایی، اقتصاد آزاد حرف زده و فرموده «اسلام نیامده علم بیاورد، آمده ارزش‌های معنوی جامعه را بالا ببرد»، آن وقت برخی مدعیان اقتصاد اسلامی از این سخنان برآشفته‌اند که ایشان اقتصاددان نیست و خارج از تخصص خود سخن گفته است، گویی این مکلاهای به اصطلاح اقتصاددان تخصص در فقه دارند که با یک فقیه­ به بحث نشسته­‌اند.
فقه شاخه­‌ای از معارف دینی است که در دنیای مدرن امروزی به آن حقوق می­‌گویند. معاملات در بازار در چارچوب نظام قانونی و حقوقی مشخصی امکان­پذیر است و همان­قدر که حقوق­دان صلاحیت اظهار نظر در باره نظام حقوقی ناظر بر شرایط بازار را دارد ، فقیه نیز از همان صلاحیت برخورداراست و نیازی نیست که خود اقتصاددان باشد.
اما مساله فراتر از این حرف­‌ها است. آن مدعی که دکتری اقتصاد از تگزاس آمریکا دارد و در اوایل انقلاب و لابد با دلایل «علمی» دولت‌مردان انقلابی را قانع کرده که نظام بانکداری متعارف در دنیا ربوی است و قانون بانکداری بدون ربا را با همکاری دیگر «متخصصان» هم فکر خود تدوین کرده و به تصویب رسانده، فرصت را غنیمت شمرده تا ناکارآمدی تاسف­‌بار و پر هزینه این «ابداع انقلابی» خود را پس از نزدیک به چهل سال به بیخ ریش منتقدان ببندد که گویا اعتماد به نفس انقلابی لازم را در برابر غربیان ستمگر ندارند و موجب شکست این طرح شده‌اند. او از «نقش مخرب و مهلک اقتصادانان لیبرال که از زمان تاسیس بانک مرکزی در سال ۱۳۳۹ و از اول انقلاب تاکنون» سخن می­گوید و یکی نیست بپرسد در این چهل و اندی سال پس از انقلاب اسلامی شما کجا بودید و چه می­‌کردید که لیبرالیسم بر کشور حاکم شده؟
آخر کدام سیاست دولت در چه زمانی لیبرالی بوده؟ اقتصاد دولتی حاکم بر ایران که عملا در همه بازارها قیمت‌گذاری می­‌کند چه ربطی به لیبرالیسم دارد؟
برای روشن شدن بحث، مدعیان اقتصاد اسلامی بهتر است به این پرسش­‌ها پاسخ دهند: هزینه‌های هنگفتی که پس از انقلاب صرف تحقیقات برای اقتصاد اسلامی شده چه دستاورد مشخصی از لحاظ نظری و عملی برای کشور ما داشته است؟

آیا اظهارات جناب علوی بروجردی در مورد اقتصاد اسلامی اشتباه است؟

اخیراً یکی از فقهای حوزه علمیه قم مطالبی را مطرح کرده اند پیرامون این که در اسلام علم اقتصاد نداریم همانطور که علم فیزیک نداریم. برخی افراد غیر فقیه هم از مراکز مختلفی به سر و صدا در آمده اند که این صحیح نیست و اقتصاد اسلامی هم داریم. جالب است که چند موردی که من دیده ام اصولاً فقیه هم نیستند. یکی از نوار های صوتی مدافعان را گوش دادم، اگر این سطح دانش مشغول تدریس در دانشگاه است باید برای دانشجویان متاسف بود.
پرسش این است که کدام موضع قابل دفاع تر است؟ صحبت آقای بروجردی از وجه فقهی طبعاً معتبر است که ادیان برای خدا شناسی، عبادت و تکامل اخلاق آمده اند و لزومی ندارد که به اقتصاد و فیزیک و یا سایر علوم پرداخته باشند. از طرفی این که در قرآن و یا کتب ادیان دیگر احکامی هست که ذات اقتصادی دارد مانند حرام بودن مصرف برخی کالا ها و حرمت ربا، به این معنی نیست که در ادیان علم اقتصاد آن دین هم وجود دارد.
به زبان ساده به نظر اینجانب علم اقتصاد اسلامی نمی تواند وجود داشته باشد به دلیلی که مختصر در پایین آمده. در علوم اصل بر شک است. در ادیان اصل بر باور است. اگر در فیزیک یا اقتصاد کسی به یک نتیجه ایمان آورد او عالم نیست، پیوسته باید شک داشت. در علوم شیوه اصلی کار علمی مبتنی بر رد است و ابطال. در علوم از طریق نقد و پژوهش تلاش دائمی برای رد کردن و ابطال کردن در جریان است. بدنه علوم شامل آن گزاره هایی است که سعی در رد و ابطال آنان هنوز موفق نبوده است. در ادیان اصل بر اعتقاد است. به همین دلیل هم هست که علوم دائماً در حال تحول هستند. یعنی شیوه کار و متد این دوحیطه معرفت کاملا ضد یکدیگر است. به همین دلیل هم حیطه علم به عنوان Science از حیطه دین جدا است. اما هر دو جزیی از حیطه معرفت
Knowledge هستند و هر یک در حیات انسان نقش خاص خود را دارند.
به عنوان آزمون، دو پرسش از معتقدین به اقتصاد اسلامی مطرح می کنم. یکم به صورت علمی نشان دهید که ربا چیست و بهره چیست. آن آقایی که می گوید با حذف بهره قیمت ها پایین می آید کاملاً مشخص است که قانونمندی های این کمیت ها را نمی شناسد و بی جهت نام کارشناس اقتصادی و اقتصاد دان یدک می کشد. دوم اگر اعتقاد دارید از اندیشه اقتصادی اسلام سوسیالیسم بیرون نمی آید و مالکیت محترم است چگونه نقض مالکیت های گوناگون از جمله قیمتگذاری دستوری و ضبط موجودی انبار و یا ارز و دارایی های برخی افراد توجیه می شود. چگونه همه نوع موانع بر سر داد و ستد و تجارت و فعالیت اقتصادی آزاد بر افراشته می شود؟ بر اساس اصول رفتاری که باور دارید در قالب اقتصاد اسلامی، رواج این رفتار را در یک سیستم سیاسی اسلامی تشریح کنید.