طرح چند پرسش درباره اقتصاد اسلامی

— این مقاله پیرو مصاحبه با آیت الله علوی بروجردی و انتقادات مطرح شده، بویژه مقاله دکتر ایرج توتونچیان در خبرگزاری فارس نوشته و بدوا در کانال تلگرامی آقای دکتر موسی غنی‌نژاد منتشر شده است.

***

فقیه اصل و نسب دار، باسواد و فرهیخته­‌ای آمده از اقتصاد عقلایی، اقتصاد آزاد حرف زده و فرموده «اسلام نیامده علم بیاورد، آمده ارزش‌های معنوی جامعه را بالا ببرد»، آن وقت برخی مدعیان اقتصاد اسلامی از این سخنان برآشفته‌اند که ایشان اقتصاددان نیست و خارج از تخصص خود سخن گفته است، گویی این مکلاهای به اصطلاح اقتصاددان تخصص در فقه دارند که با یک فقیه­ به بحث نشسته­‌اند.

«روزگار غریبی است نازنین.» این رویکرد مدعیان، ناشی از تکبری است که در خوش­بینانه‌ترین حالت ریشه در نادانی دارد. این­ها اگر آشنایی با مقدمات فقه داشتند می­‌دانستند که بخش بسیار مهمی از فقه مربوط به بحث معاملات است و معامله اساسا در بازار صورت می­‌گیرد و بازار موضوع اصلی علم اقتصاد است. بنابراین، فقیهی که در باره مباحث اقتصادی نظر می­دهد خارج از حوزه تخصصی خود سخن نمی­‌گوید.

فقه شاخه­‌ای از معارف دینی است که در دنیای مدرن امروزی به آن حقوق می­‌گویند. معاملات در بازار در چارچوب نظام قانونی و حقوقی مشخصی امکان­پذیر است و همان­قدر که حقوق­دان صلاحیت اظهار نظر در باره نظام حقوقی ناظر بر شرایط بازار را دارد ، فقیه نیز از همان صلاحیت برخورداراست و نیازی نیست که خود اقتصاددان باشد.

اما مساله فراتر از این حرف­‌ها است. آن مدعی که دکتری اقتصاد از تگزاس آمریکا دارد و در اوایل انقلاب و لابد با دلایل «علمی» دولت‌مردان انقلابی را قانع کرده که نظام بانکداری متعارف در دنیا ربوی است و قانون بانکداری بدون ربا را با همکاری دیگر «متخصصان» هم فکر خود تدوین کرده و به تصویب رسانده، فرصت را غنیمت شمرده تا ناکارآمدی تاسف­‌بار و پر هزینه این «ابداع انقلابی» خود را پس از نزدیک به چهل سال به بیخ ریش منتقدان ببندد که گویا اعتماد به نفس انقلابی لازم را در برابر غربیان ستمگر ندارند و موجب شکست این طرح شده‌اند. او از «نقش مخرب و مهلک اقتصادانان لیبرال که از زمان تاسیس بانک مرکزی در سال ۱۳۳۹ و از اول انقلاب تاکنون» سخن می­گوید و یکی نیست بپرسد در این چهل و اندی سال پس از انقلاب اسلامی شما کجا بودید و چه می­‌کردید که لیبرالیسم بر کشور حاکم شده؟

آخر کدام سیاست دولت در چه زمانی لیبرالی بوده؟ اقتصاد دولتی حاکم بر ایران که عملا در همه بازارها قیمت‌گذاری می­‌کند چه ربطی به لیبرالیسم دارد؟

برای روشن شدن بحث، مدعیان اقتصاد اسلامی بهتر است به این پرسش­‌ها پاسخ دهند: هزینه‌های هنگفتی که پس از انقلاب صرف تحقیقات برای اقتصاد اسلامی شده چه دستاورد مشخصی از لحاظ نظری و عملی برای کشور ما داشته است؟

بیش از چهل سال است می­‌گویید اقتصاد اسلامی نه سرمایه­‌داری

فقیه اصل و نسب دار، باسواد و فرهیخته­‌ای آمده از اقتصاد عقلایی، اقتصاد آزاد حرف زده و فرموده «اسلام نیامده علم بیاورد، آمده ارزش‌های معنوی جامعه را بالا ببرد»، آن وقت برخی مدعیان اقتصاد اسلامی از این سخنان برآشفته‌اند که ایشان اقتصاددان نیست و خارج از تخصص خود سخن گفته است، گویی این مکلاهای به اصطلاح اقتصاددان تخصص در فقه دارند که با یک فقیه­ به بحث نشسته­‌اند.

«روزگار غریبی است نازنین.» این رویکرد مدعیان، ناشی از تکبری است که در خوش­بینانه‌ترین حالت ریشه در نادانی دارد. این­ها اگر آشنایی با مقدمات فقه داشتند می­‌دانستند که بخش بسیار مهمی از فقه مربوط به بحث معاملات است و معامله اساسا در بازار صورت می­‌گیرد و بازار موضوع اصلی علم اقتصاد است. بنابراین، فقیهی که در باره مباحث اقتصادی نظر می­دهد خارج از حوزه تخصصی خود سخن نمی­‌گوید.

فقه شاخه­‌ای از معارف دینی است که در دنیای مدرن امروزی به آن حقوق می­‌گویند. معاملات در بازار در چارچوب نظام قانونی و حقوقی مشخصی امکان­پذیر است و همان­قدر که حقوق­دان صلاحیت اظهار نظر در باره نظام حقوقی ناظر بر شرایط بازار را دارد ، فقیه نیز از همان صلاحیت برخورداراست و نیازی نیست که خود اقتصاددان باشد.

اما مساله فراتر از این حرف­‌ها است. آن مدعی که دکتری اقتصاد از تگزاس آمریکا دارد و در اوایل انقلاب و لابد با دلایل «علمی» دولت‌مردان انقلابی را قانع کرده که نظام بانکداری متعارف در دنیا ربوی است و قانون بانکداری بدون ربا را با همکاری دیگر «متخصصان» هم فکر خود تدوین کرده و به تصویب رسانده، فرصت را غنیمت شمرده تا ناکارآمدی تاسف­‌بار و پر هزینه این «ابداع انقلابی» خود را پس از نزدیک به چهل سال به بیخ ریش منتقدان ببندد که گویا اعتماد به نفس انقلابی لازم را در برابر غربیان ستمگر ندارند و موجب شکست این طرح شده‌اند. او از «نقش مخرب و مهلک اقتصادانان لیبرال که از زمان تاسیس بانک مرکزی در سال ۱۳۳۹ و از اول انقلاب تاکنون» سخن می­گوید و یکی نیست بپرسد در این چهل و اندی سال پس از انقلاب اسلامی شما کجا بودید و چه می­‌کردید که لیبرالیسم بر کشور حاکم شده؟

آخر کدام سیاست دولت در چه زمانی لیبرالی بوده؟ اقتصاد دولتی حاکم بر ایران که عملا در همه بازارها قیمت‌گذاری می­‌کند چه ربطی به لیبرالیسم دارد؟

برای روشن شدن بحث، مدعیان اقتصاد اسلامی بهتر است به این پرسش­‌ها پاسخ دهند: هزینه‌های هنگفتی که پس از انقلاب صرف تحقیقات برای اقتصاد اسلامی شده چه دستاورد مشخصی از لحاظ نظری و عملی برای کشور ما داشته است؟

بیش از چهل سال است می­‌گویید اقتصاد اسلامی نه سرمایه­‌داری است و نه سوسیالیسم، راه سومی است که بدی­‌های این دو نظام را کنار گذاشته و خوبی­‌های آنها را یک‌جا در خود دارد. بسیار خوب، اما این راه سوم که خود نظریه­‌ای است غربی و به آن اقتصاد مختلط می‌گویند. شما که غرب را نفی می­‌کنید چه می‌گویید؟ نظریه ایجابی شما که نه این باشد نه آن چیست؟ چرا با صرف این‌همه هزینه برای تحقیقات اقتصاد اسلامی نتوانسته­‌اید یک کتاب درسی بنویسید که به مبتدیان بگوید اصول آن، فارغ از سرمایه­‌داری و سوسیالیسم، چیست ؟

دستاوردهای عملی شما با تکیه بر اقتصاد اسلامی چه بوده است؟ چرا به رغم پیاده کردن بانکداری بدون ربا نتوانسته­‌اید تورم دو رقمی اواخر دوران ستم­شاهی را پس از گذشت بیش از چهل سال چاره کنید؟ در حالیکه در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا، مشکل تورم با تکیه بر بانکداری نوین حل شده است. به غیر از پاسخ­‌های دم دستی و عوامانه لیبرالیسم، نئولیبرالیسم و توطئه دشمنان چه توضیحی برای این همه ناکارآمدی دارید؟

چرا حرفی می­‌زنید و کاری می­‌کنید که همه این معضلات و شکست­‌ها به اسم اسلام نوشته شود؟ چرا فکر می­‌کنید شما دلتان برای اسلام بیشتر می­‌سوزد تا آن فقیه عالی­قدری که همانند اکثریت قریب به اتفاق فقهای بزرگ می­‌گوید ماموریت دین آوردن علم نیست بلکه تکمیل مکارم اخلاقی است؟ کاسبی با دین عاقبت خوبی ندارد، یادتان رفته تاریخ در باره دلالان بهشت در قرون وسطای اروپا چه قضاوتی کرده است؟

است و نه سوسیالیسم، راه سومی است که بدی­‌های این دو نظام را کنار گذاشته و خوبی­‌های آنها را یک‌جا در خود دارد. بسیار خوب، اما این راه سوم که خود نظریه­‌ای است غربی و به آن اقتصاد مختلط می‌گویند. شما که غرب را نفی می­‌کنید چه می‌گویید؟ نظریه ایجابی شما که نه این باشد نه آن چیست؟ چرا با صرف این‌همه هزینه برای تحقیقات اقتصاد اسلامی نتوانسته­‌اید یک کتاب درسی بنویسید که به مبتدیان بگوید اصول آن، فارغ از سرمایه­‌داری و سوسیالیسم، چیست ؟

دستاوردهای عملی شما با تکیه بر اقتصاد اسلامی چه بوده است؟ چرا به رغم پیاده کردن بانکداری بدون ربا نتوانسته­‌اید تورم دو رقمی اواخر دوران ستم­شاهی را پس از گذشت بیش از چهل سال چاره کنید؟ در حالیکه در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا، مشکل تورم با تکیه بر بانکداری نوین حل شده است. به غیر از پاسخ­‌های دم دستی و عوامانه لیبرالیسم، نئولیبرالیسم و توطئه دشمنان چه توضیحی برای این همه ناکارآمدی دارید؟

چرا حرفی می­‌زنید و کاری می­‌کنید که همه این معضلات و شکست­‌ها به اسم اسلام نوشته شود؟ چرا فکر می­‌کنید شما دلتان برای اسلام بیشتر می­‌سوزد تا آن فقیه عالی­قدری که همانند اکثریت قریب به اتفاق فقهای بزرگ می­‌گوید ماموریت دین آوردن علم نیست بلکه تکمیل مکارم اخلاقی است؟ کاسبی با دین عاقبت خوبی ندارد، یادتان رفته تاریخ در باره دلالان بهشت در قرون وسطای اروپا چه قضاوتی کرده است؟