— نور ارزان
این مردمان دنیای قشنگ نو، مردمان داراتر و سلامتتر، بلندبالاتر، طویلالعمرتر، آزادتر—یعنی خود شماخوششانسهای ناقلا—هر چه که لازم دارید، روز به روز به طور پیوسته ارزان و ارزانتر میشود. چهار نیاز بنیادی انسان، یعنی خوراک، پوشاک، سوخت و سرپناه (خانه) در طی دو قرن گذشته به نحوی چشمگیر ارزانتر شدهاند. خوراک و پوشاک به طور اخص (حتی با وجود افزایش جزیی قیمت خوراک در سال ۲۰۰۸ میلادی) ارزانتر شدهاند. قیمت سوخت ضمن کاهش، نوسانی بیقاعده دارد. حتی سرپناه هم محتملاً ارزانتر شده است. عجیب است، ولی به نظر خانهی یک خانوادهی طبقهی متوسط معمولی نسبت به سالهای ۱۹۰۰ یا حتی ۱۷۰۰ ارزانتر در میآید. حتی با وجود این که خانههای امروزی تسهیلات رفاهی مدرن بسیار بیشتری دارند. برق، تلفن، لولهکشی فاضلاب و …. این روزها با تسهیل و ارزانتر شدن تأمین نیازهای اساسی معاش، بخش بزرگتری از درآمد را میتوان صرف اسباب عیش و عشرت کرد. نور مصنوعی جایی در مرز میان عیش [تجملات لوکس] و معاش [نیازهای بنیادی] جای میگیرد. به زبان اقتصادی، هزینهی تأمین میزان خاصی نور مصنوعی در انگلستان سال ۱۳۰۰ میلادی، ۲۰،۰۰۰ برابر امروز بوده است.
بیست هزار برابر اختلاف عظیمی است، اما اگر این اختلاف را از منظر نیروی انسانی یا نفر ساعت کاری در نظر بگیریم، فاصله بسیار چشمگیرتر بوده و بهبود رخ داده حتی نسبت به زمانهای متأخرتر نیز بیشتر خواهد بود.
بیایید میزان نوری را در نظر بگیریم که با یک ساعت کار با حقوق متوسط میتوان خرید. این مقدار در ۱۷۵۰ پیش از میلاد (چراغ روغن کنجد) بیست و چهار لومن-ساعت بوده است. در ۱۸۰۰ میلادی (شمع پیه) به ۱۸۶ ساعت لومن-ساعت و در ۱۸۸۰ (چراغ نفتی) به ۴۴۰۰ لومن-ساعت، در ۱۹۵۰ (لامپ رشتهای) به ۵۳۱،۰۰۰ لومن-ساعت و امروزه (با لامپ کممصرف) به ۴/۸ میلیون لومن-ساعت افزایش یافته است. به بیان دیگر امروزه با یک ساعت کار به اندازهی ۳۰۰ روز نور کافی برای مطالعه در اختیار داریم. یک ساعت کار در سال ۱۸۰۰ میلادی برابر ۱۰ دقیقه نور کافی برای مطالعه فراهم میکرد. یا این که بیایید زاویهی دید را عوض کنیم و سؤال را به این صورت مطرح کنیم که برای به دست آوردن یک ساعت نور کافی برای مطالعه (مثلاً یک ساعت روشن بودن نور یک لامپ کم مصرف ۱۸ وات)، چقدر باید کار کنیم. امروزه با حقوق متوسط کمتر از نیمثانیه کار برای یک ساعت نور لازم است. در ۱۹۵۰ با لامپ رشتهای معمولی آن روزها و حقوق آن روزها، برای پرداخت هزینهی همان مقدار نور باید هجده ثانیه کار میکردیم.
اگر در سالهای دههی ۱۸۸۰ از چراغ لامپهای نفتی استفاده میکردیم، هزینهی همان مقدار نور برابر حقوق پانزده دقیقه کارمان میبود. با شمع پیهی سالهای ۱۸۰۰ شش ساعت کار لازم بود و برای داشتن همان میزان نور با چراغ روغن کنجد، در بابِل سال ۱۷۵۰ پیش از میلاد، باید بیش از پنجاه ساعت کار میکردیم. از سال ۱۸۰۰ تا امروز، از شش ساعت تا نیم ثانیه، یعنی ۴۳،۲۰۰ برابر بهبود، برای یک ساعت نور، شاخص واضحی از بهبود زندگی ما در امروز نسبت به اجدادمان در سال ۱۸۰۰ است. آن هم با معیار گرفتن ارزشمندترین واحد پولی، یعنی وقت ما. یادتان هست که خانوادهی خیالی ما شامشان را کنار نور آتش میخوردند؟ بیشتر این بهبودهای کیفی در محاسبات هزینهی زندگی (که در تلاش است متناظر و متنافر را مقایسه کند) در نظر گرفته نمیشود.
تصویری که دان بودرو، اقتصاددان، از سفر یک آمریکایی در زمان به سال ۱۹۶۷ با درآمد مدرنش ساخته جالب است. هر چند مسافر زمان ما ممکن است از همهی مردم شهر ثروتمندتر باشد، اما هیچ پولی نمیتواند جای آسایش eBay و آمازون و استارباکس و والمارت و فلوکستین و گوگل و بلکبری را پر کند. مقایسهی ارقامی که در زمینهی هزینههای روشنایی در بالا ذکر شد، فقط در زمینهی قیمت صورت گرفته است و جنبههای دیگر مقایسه را در نظر نگرفته است. از جملهی این عاملهای قابل مقایسه میتوان به راحتی بیشتر و تمیزی نور الکتریکی امروز در مقایسه با شمع یا روغن چراغ اشاره کرد. همچنین است راحتی روشن و خاموش کردن آن و نیز دود نکردن، بو و سوسو زدن و کمتر بودن مخاطرهی آتشسوزی. بهینهسازی در زمینهی روشنایی هنوز هم به پایان راه خود نرسیده است. ممکن است بازدهی لامپ فلورسنت در تبدیل انرژی الکترونها به انرژی فوتون سه برابر لامپ رشتهی گداخته باشد، اما هم اکنون دیودهای نورافشان (LED) به سرعت خود را به لامپهای فنآوری فلورسنت رساندند و از آن پیشی گرفتند. در زمان تحریر این نوشته LEDهایی با کارایی و بازدهی ده برابر لامپ فلورسنت به معرض نمایش گذاشته شدهاند. همچنین مزیت افزونهی لامپهای LED در قابلیت جابهجایی آسان آنهاست.
چراغقوهی LED که باتریاش با نور خورشید شارژ شود به زودی زود زندگی نزدیک به یک میلیارد و ششصد میلیون نفری که به برق دسترسی ندارند را دگرگون خواهد کرد. روستانشینان آفریقایی بیشترین سهم این آمار را به خود اختصاص دادهاند. هر چند باید اعتراف کرد که LEDها هنوز گرانتر از این هستند که بتوان آنها را جایگزین بیشتر لامپهای روشنایی کرد؛ اما این هم ممکن است به زودی تغییر کند.
فکرش را بکنید این بهینهسازیها در زمینهی بازدهی روشنایی چه معنی دارند. میتوان یا نور خیلی بیشتری داشت، یا کار خیلی کمتری کرد، یا با هزینهی صرفهجویی شده چیز دیگری ابتیاع کرد. اختصاص سهم کمتری از ساعت کار هفتگی خود به تأمین روشنایی بدان معنی است که میتوان بخش بزرگتری از آن را به چیز یا کار دیگری اختصاص داد. این چیز دیگر به معنی تأمین شغل برای کس دیگری است. بهینه شدن فنآوری روشنایی ما را آزاد کرده است تا محصول یا خدمات دیگری را فراهم کرده یا ابتیاع کنیم، یا در امری خیر مشارکت کنیم. معنی رشد اقتصادی همین است.