امروزی بهتر، معاصری بی‌مانند | به خوش‌بینی جرأت کن

— آوای نو

با همه‌ی این حرف‌ها، دیدن جنبه‌های وقاحت مسرفانه‌ی جامعه‌ی مصرفی امروزی نیازمند شیفتگی خیال‌پردازانه به عصر حجر نیست. جفری میلر می‌پرسد چرا «هوشمندترین [میمون‌سان] اولیه‌ی جهان باید یک خودروی هامر H1 آلفا اسپورت یوتیلیتی بخرد» که جای ۴ نفر دارد، هر صد کیلومتر ۲۴ لیتر مصرف دارد، صفر تا صد آن ۵/۱۳ ثانیه است و قیمتش ۱۳۹،۷۷۱ دلار است؟ پاسخ او چنین است که انسان چنان تکامل یافته است که تلاش کند سطح اجتماعی و ارزش جنسیتی خود را جار بزند. مفهوم این حرف این است که مصرف در انسان بسیار فراتر از ماده‌گرایی است و انگیزه‌ی مصرف زاییده‌ی اعتقادی شبه‌فراطبیعی است که عشق، قهرمانی و تحسین طلب می‌کند. با این همه همین عطش منزلت و موقعیت اجتماعی انسان را وا می‌دارد تا راهی بیابد که اتم‌ها و الکترون‌ها و فوتون‌های جهان را چنان بازآرایی کند که ترکیبی مفید فایده برای دیگر انسان‌ها به دست آید. استحاله‌ی انگیزه به فرصت. احتمالاً یک زن صیغه‌ی امپراطوری چین باستان در سال ۲۶۰۰ پیش از میلاد بود که برای بازآرایی برگه‌های پلی پپتید غنی از گلیسین پوشیده از [گیرنده‌های] بتا به پارچه‌های عالی دستورالعمل زیر را خلق کرد: یک کرم شفیره‌ی پروانه بردارید. به مدت یک ماه به آن برگ توت بخورانید. بگذارید پیله‌اش را بتند. پیله را داغ کنید تا کرم بمیرد. پیله را در آب بیندازید تا رشته‌های ابریشم از هم جدا شوند. با دقت تک رشته‌ی چند کیلومتری که پیله از آن تنیده شده را باز کنید و به دور دوک بپیچید. دوک را بچرخانید و پارچه‌ای ببافید. سپس آن را رنگ کنید. ببرید. بدوزید. تبلیغش کنید و بفروشید و پولش را بگیرید. راهنمایی سرانگشتی در مورد مقادیر مواد: تقریباً پنج کیلوگرم برگ توت لازم است تا ۱۰۰ پیله‌ی کرم ابریشم لازم برای بافتن یک کراوات فراهم شود.

تجمیع اشتراکی دانش توسط متخصصان که به ما اجازه می‌دهد هر روز چیزهای بیشتر و بیشتری را مصرف کنیم و در ازای آن بر انجام کارهای کم‌شمارتری تمرکز کنیم، خانم‌ها و آقایان، قصه‌ی اصلی انسانیت است. نوآوری دنیا را عوض می‌کند، اما تنها دلیل این امر آن است که نوآوری تقسیم کار را تسهیل می‌کند و تقسیم زمان را تشویق. دمی جنگ و مذهب و قحطی و شعر را فراموش کنید تا از بزرگ‌ترین درون‌مایه‌ی تاریخ پرده بردارم: همزیستی دادوستد و تخصص‌یابی و آفرینندگی که زاییده‌ی آن است، «آفرینشِ» زمان. نگارنده، این خوش‌بینِ خردگرا، از شمای خواننده دعوت می‌کند که بنشینید و به شیوه‌ای متفاوت به گونه‌ی خود، بشر، بنگرید. خلاقیت والای انسانیت را ببینید که (حتی با وجود عقب‌نشینی‌های بسیار) طی ۱۰۰،۰۰۰ سال گذشته در راه خود به پیش رفته است. سپس وقتی آن را مشاهده کردید، به این بیاندیشید که آیا کار سازه تمام شده است یا همان گونه که این نگارنده‌ی خوش‌بین مدعی است هنوز هم قرن‌ها و هزاره‌ها به پیش خواهد رفت، و به ادعای این قلم حتی در آستانه‌ی شتاب گرفتن با سرعتی بی‌سابقه است.

اگر شکوفایی و رفاه در دادوستد و تخصص‌یابی (تشریک و تضاعف مساعی و نه تقسیم کار) است، در این صورت این عادت کی و چطور آغاز شد؟ چرا این عادت مشخصه‌ی استثنایی گونه‌ی بشر است؟

ideasبورژوا: مت ریدلی پیش‌درآمد کتاب «خوش‌بینِ خردگرا» را با عنوان «آنگاه که ایده‌ها هم‌آمیزی می‌کنند» در قالب یک سخنرانی در تد ارائه کرده است. ویدئوی سخنرانی را می‌توانید با زیرنویس فارسی ذیلاً مشاهده کنید. ترجمه‌ی فارسی زیرنویس تد ایرادات چندی دارد. ضمناً شما را دعوت می‌کنیم تا به صفحه‌ی فیسبوک بورژوا بپیوندید.