بورژواهای جهان! متحد شوید!
آیا نابرابری جهانی در چند ده سال اخیر افزایش یافته؟ «دلواپسان» جهان ظن قوی میبرند که نابرابری افزایش یافته.
شاید ظنشان درست باشد. آیا درست است؟ آیا شواهدی هست که بر اساس آن بتوان پاسخ را معلوم کرد؟ آری، هست.
آیا نابرابری جهانی در چند ده سال اخیر افزایش یافته؟ «دلواپسان» جهان ظن قوی میبرند که نابرابری افزایش یافته.
شاید ظنشان درست باشد. آیا درست است؟ آیا شواهدی هست که بر اساس آن بتوان پاسخ را معلوم کرد؟ آری، هست.
بحران جاری در یونان درسهای باارزشی برای همهی مردم جهان دارد. به دلایل متعدد، امروزِ یونان میتواند آینهی فردای ایران باشد. شاید بتوان از این بحران درسهایی آموخت که به کار علاج یک واقعه قبل از وقوع بیاید. در ادامهی مطالبی که دربارهی موضوع بحران یونان منتشر کردهایم، یک یادداشت کوتاه دیگر را نیز در دو بخش تقدیم میکنم.
معامله از این قرار است: از شاغلان امروز میگیریم و حقوق بازنشستگان امروز را پرداخت میکنیم، انشاءلله تعالی از شاغلان فردا خواهیم گرفت و حقوق بازنشستگان فردا را پرداخت خواهیم کرد. این معامله شباهت زیادی به کلاهبرداری معروف پانزی (طرح هرمی) دارد. و فقط تا زمانی دوام خواهد آورد که جمعیت شاغلان مالیاتدهنده با سرعتی مساوی یا بیشتر از جمعیت بازنشستگان رشد کند. به مجردی که تغییرات جمعیتی این شرط را نقض کند، دیگر امکان برقرار ماندن و معتبر بودن آن معامله میان دولت و جامعه از بین خواهد رفت، و شرایط معامله به ناگزیر باید عوض شود. حساب دودوتاچهارتا است.
ماه گذشته، هفتهنامهی «تجارت فردا»—که بیشک یکی از پدیدههای موفق روزنامهنگاری در ایران است—به مناسبت یک سالگی بورژوا در شمارهی ۱۱۸ خود مطالبی دربارهی مجلهی آنلاین ما منتشر کرد، که بسی مایهی دلگرمی شد. آن مطالب اینک بر روی وبسایت «تجارت فردا» دسترسپذیر اند. مطالب از جمله مشتمل است بر یک معرفی کوتاه و مصاحبهای با نگارنده.
دلبخواهی نبودن قانون تنها وقتی صادق است، که منظور ما از «قانون» قواعدی عمومی باشد که به برابری بر همگان اعمال میشود. ما این عمومیت را که احتمالاً مهمترین وجه از اوصاف قانون است، «انتزاع» مینامیم.
امروز کمتر دولت رفاهی هست که بخش بزرگی از تعهدات رفاهی آتیاش بیپشتوانه نباشد؛ منظور این است که بین کل تعهدات آتی دولت رفاه با آن بخش از عواید مالیاتی دولت که برای تأمین مالی آنها در قانون در نظر گرفته، معمولاً شکافی هست. منظور از «بدهی پنهان» همین شکاف مالی است.
به این ترتیب، «سازوکار غیرشخصی بازار» استعارهای است برای آن شبکهی بههمپیوسته و بههموابستهای از همهی قراردادها در جامعه که همگی در سایهی امکان عدم تمدیدشان و تجدیدنظر در شرایطشان بسته میشوند.
رفاه و آسایش مادی آدمیزاد متوسطی که در سال ۱۸۰۰ میلادی در فرانسه میزیست، یا ۲۵۰۰ سال پیش در پاسارگاد میزیست، بدون احتساب افزایش کیفیت در این دویست سال، یکدهم و با احتساب افزایش کیفیت یکسیام آسایش و رفاه یک ایرانی متوسط است که در سال ۱۳۹۳ زندگی میکند.
اگر نیم قرن پیش دولت شروع میکرد و شاموناهار هر روز همهی ما را فراهم میکرد، امروز این سخنی رایج و مقبول بود که «غیرممکن است که ما بتوانیم خود شاموناهارمان را تهیه کنیم.»
دست روی هر حوزهای بگذارید، به هر تجربهای استناد کنید، هر مثالی که بیاورید، عدهای بحرالعلوم مخالفخوان راهتان را خواهند بست که: ایران تافتهی جدابافته است و هیچ پیچی به مهره ما نمیخورد!
البته، هر زمان و مکان مختصاتی دارد و متغیرها کم نیستند، از آن طرف اما شباهتها و شرایط قابل انطباق هم زیادند که باعث میشود تجربیات گذشته خیلی اوقات بیفایده نباشد. برای نمونه در حوزه اقتصاد پدیده «کنترل قیمتها» هرکجا به اجرا درآمده آسیب و اثرات مشابهی گذاشته و درمانش هم به تجربه معلوم است؛ تفاوتهای آب و هوایی و از این قبیل هم دخلی به این موضوع ندارد. کنترل قیمتها در قطب و در استوا یکجور درمان میشود!