محیط زیست گرایی دولت

پس از انتشار مطلب «محیط زیست‌گرایی بازار» به قلم ریچارد استروپ، یکی از خوانندگان فهیم بورژوا بخشی از متن را انتخاب و از آن به درستی خرده گرفته بودند.

موضوع با ذکر محلِ اشکال آغاز، با توضیح همراه و پرسشی طرح می‌کرد. سپس نگارنده موضع خود را مقابل پرسش طرح شده روشن کرده و در آخر لینکی به مقاله دکتر حامد قدوسی، با عنوان «برخورد فعال با بحران آب و کشاورزی» در روزنامه شرق، بدرقه توضیحات شده بود.

 

 

بخش انتخابی ایشان از متن:

«بخش دولتی عاری از آن منظرِ دوربردی است که حقوق مالکیت خصوصی میسرش می‌سازد، منظری که باعث می‌شود از منابع برای آینده محافظت کنیم. تا وقتی که بعد سوم، یعنی قابل‌انتقال بودن حق، حضور داشته باشد، حقوق مالکیت برای بیشینه‌کردنِ ارزش مایملک، انگیزه‌های طولانی‌مدت پدید می‌آورد. اگر من زمین‌م را حفاری و بهره‌وری آینده‌ش را معیوب کنم یا به منابع آب زیرزمینی‌ش آسیب برسانم، تقلیلِ ارزش زمین ثروتِ فعلی مرا هم کم خواهد کرد.»

 

توضیح ایشان:

«مشکل اینجاست که منابع آب زیرزمینی قابل تفکیک به زمینها نیست و منابعی مشترک است مسئله اصلی تعیین قیمت واقعی آب است تعیین قیمت واقعی تنها در بازار میسر است اما در این مورد چگونه باید بسپریمش به دست بازار؟

مهمترین موضوع در نظر گرفتن نیاز به آب برای حفظ خاک و اجتناب از کلوخه شدن و مرگ برگشت ناپذیر دشتهاست. دکتر کرمی خیلی عالی بیان کردن که: «در شرایط کنونی ایران، بهای واقعی آب، یعنی ارزش زیست‌بومی هر مترمربع از سرزمین ایران که با رفع تشنگی می‌تواند زنده بماند،» و دیده شدن این ارزش واقعی نیاز به دخالت دولت دارد. دولتی که در نگاهی لیبرال هم شرّ لازم است.»

***

پاسخ من این است که فرمایش شما متین اما اولا، کافیست به گذشته نه چندان دور برگردیم و ببینیم اگر نه تمام، اکثر بحران‌های زیست‌محیطی که امروز در ایران با آن‌ها مواجهیم عملا دستپخت دولت بوده. بگذارید صریح عرض کنم، عمده مشکلات زیست‌محیطی ایران نتیجه گرم شدن کره زمین و آب شدن یخ‌های قطبی و این‌ها نیست؛ بلکه نتیجه سیاست‌گذاری دولتی است.

دوما، ضرورتا محکوم به دایکاتومی بازار یا دولت نیستیم. پیش‌تر در بورژوا به تفصیل از النور استروم، و تلاش‌هایش راجع به «بخش سوم» که نهایتا بخاطرش نوبل اقتصاد برد، گفته‌ایم. برای دوستانی که فرصت آشنایی با آرای ایشان را پیدا نکرده‌اند مطالعه مطالب زیر را پیشنهاد می‌کنم:

به دام نوش‌دارو نیفتید، به قلم النور استروم

ما اقتصاددانان همه‌مان ملال‌انگیز نیستیم، به قلم دیوید هندرسون

بازار، دولت، و «بخش سوم»، به قلم پل دراگس

تراژدی مشاعات، به قلم گرت هاردین

اینطور جمع‌بندی می‌کنم که محیط‌زیست‌گراییِ بازار جای خود را داشته و از خیلی جهات بر انحصار دولتی ارجح است اما می‌پذیرم که پاسخی جهانشمول برای هر سناریوی ممکن نیست. اضافه می‌کنم که علاوه بر بازار و دولت بخش سومی هم در کار است که در مواجهه با برخی چالش‌ها بر هر دو می‌چربد. نهایتا این‌که شاید برای مواجهه با یک بحران دخالت دولت راهکار بهتری باشد؛ خیلی هم خوب، در آن مورد دولت بیاید و دخالت کند. عرض من این است که هر کدام از این‌ها جای خود را دارد و انحصار دولت بهترین پاسخ پیش‎فرض و تنها پاسخ صحیح به همه موقعیت‌ها نیست.