چرا نظریهی وضع طبیعی؟
اگر دولت وجود نداشته باشد آیا لازم است که ابداعش کنیم؟ آیا «نیازی» به وجود یک دولت خواهد بود، و آیا از دل این نیاز باید دولتی «ابداع» شود؟ این پرسشها از فلسفهی سیاسی سر بر میآورند و برای برساختن نظریهای که میخواهد پدیدههای سیاسی را توضیح دهد، پاسخهایشان هم با کنکاش در «وضع طبیعی» (چنان که در اصطلاح سنتی نظریهی سیاسی میخوانیمش) ارائه میشوند. توجیه احیای دوبارهی این مفهوم عتیق اگر جایی باشد در جذابیت، سودمندی و دلالتهای وسیع آن برای این نظریه و نتایجِ آن است.