چندی پیش مطلبی منتشر کردیم راجع به تولید یک بازی با حمایت داوطلبانه مردم و آن را با مدل دولتی که در کشور ما جریان دارد (و چند سال است که بنا و ادعا دارد صنعت بازی سازی در کشور راه بیندازد) مقایسه کردیم.
در آن زمان تنها در یک هفته یک میلیون و هفتصد هزار دلار کمک مردمی جمعآوری شده بود. اکنون پس از گذشت مدت کوتاهی متوجه شدیم که آن کمک های مردمی به چهار و نیم میلیون دلار رسیده و همچنان روزانه بر این مبلغ افزوده میشود. در طول همین مدت، تیم تولیدکننده بازی، قدر این کمک ها را میداند و مستقیما با طرفداران و حامیانشان (که مردم عادی کوچه و بازار باشند) در ارتباط است. از زمان راه افتادن کمپین این بازی تا کنون دهها ویدئو تولید کرده که در آن اعضای تیم، هرکدام راجع به بخش و تخصص خود، پیشرفتهای پروژه را به مردم گزارش داده است. نکته جالب دیگر آنست که تولیدکنندگان تصمیمات مهم در طراحی بازی را با حامیان در میان گذاشته و نظر آنها را (که نهایتا مصرف کننده بازی خواهند بود) جویا شده و نتایج این نظرسنجیها را در پروسه تولید اعمال میکنند. این را مقایسه کنید با مدل دولتی که اولا ارتباطی بین مردم و دیوانسالارانی که پول مالیات را خرج میکنند وجود ندارد. اگر هم گذار کسی به اداره دولتی بیفتد با نخوت و تحکم و طلبکارانه با مردم برخورد میکنند. شریک کردن مردم در تصمیمات پیشکش.
در همین حوزه بازی، کدامیک از ما خبر دارد که پول مالیات ما صرف چه کاری شده است؟ آنچه در ابتدای این مطلب آمد همه ظرف چندماه اتفاق افتاده است. نهاد مسئول بازی سازی در ایران، ظرف چند سال گذشته، در حالیکه هر سال چند میلیون دلار بودجه در اختیار داشته، آنهم در اوج تحریم و تورم و رکود سختی های اقتصادی که بر مردم رفته است، تا بحال چه دستاوردهایی داشته است؟ شاخ کدام غول شکسته؟ کدام صنعت بازی با این میلیون ها و میلیاردها پول بیزبان برپا شده است؟
اقتصاد دولتی دهها سال است که در کشور ما جریان دارد. تکرار این حقیقت تلخ هیچوقت زیاد نیست که: ایران یکی از کنترل شده ترین اقتصادهای دنیا را دارد و در لیست آزادی های اقتصادی همواره با امثال ونزوئلا و کره شمالی و چند کشور افریقایی رقابت میکند. بسیاری تصور میکنند اقتصاد دولتی یعنی حمایت از فقرا؛ در حالیکه هیچ فقیری از این ریخت و پاشها وضع بهتری پیدا نکرده و نخواهد کرد.
باری، مادامی که مردم تصور کنند فضیلتی در اقتصاد دولتی وجود دارد و از آن حمایت کنند، اوضاع بهمین ترتیب ادامه خواهد یافت؛ با زحمت درآمدی کسب میکنیم و بخش بزرگی از آن را دو دستی تقدیم عدهای دیوانسالار میکنیم تا با برگزاری همایش و انجام سفرهای خارجی و توزیع پول بین افرادی که صلاح میدانند برایمان بازی تولید کنند، در حالیکه خودمان هشت مان گرو نه مان است و ممکن است دغدغه قسط و چک داشته باشیم.
چاره آنست که مردم بدانند و از دولتمردان منتخب شان بخواهند که این روال خاتمه پیدا کند.