1393

جیمز مدیسون؛ طراح مرکزیت‌ستیز حکومت مرکزی

مدیسون تقریباً به‌اندازه‌ی جفرسون به قامتِ یک لیبرتارین درآمد. هر دوی آن‌ها، کتاب حقوق انسان اثر توماس پین را ستایش می‌کردند که ندایی بلند برای آزادی بود و مایه‌ی نگرانی فدرالیست‌ها را فراهم می‌ساخت. مدیسون دیدگاه همیلتون را مبنی بر این‌که رییس‌جمهور باید آزادی عمل تام در اجرای سیاست خارجی داشته باشد، محکوم کرد. سه سال بعد فدرالیست‌ها قصد داشتند تا آن انجمن‌های امریکایی را که با انقلاب فرانسه همدلی داشتند، سرکوب کنند، اما مدیسون تاکید کرد که آنان تا زمانی که جرم‌شان اثبات نشده است بی‌گناه‌اند. او در دوران حمله فدرالیست‌ها به آزادی صدایی نافذ و بی‌باک بود.

آزادی مردمان باستان، آزادی مردمان مدرن

در میان مردمان باستان، فرد که تقریباً همیشه در حوزه‌ی اجتماعی فرمانفرمایی داشت، در روابط خصوصی‌‌اش برده‌ای بیش نبود. او در مقام یک شهروند، برای جنگ و صلح تصمیم می‌گرفت؛ ولی در مقام یک فرد، در همه‌ی فعالیت‌های خصوصی‌اش در قید و بندِ اجتماع و تحتِ نظر و سرکوبِ آن بود. وی در مقام عضوی از یک بدنه‌ی اجتماعی، این قدرت را داشت تا از حاکمان و بالادستان‌اش بازجویی کند، ایشان را ببخشد، یا بیچاره کند، تبعید یا حتی محکوم به مرگ کند. ولی در مقام یک تبعه‌ی بدنه‌ی اجتماعیْ خود همان‌قدر در معرض آن بود که به رأی خودسرانه‌ی جمعی، جایگاه‌ اجتماعی‌اش را از دست بدهد، از امتیاز‌هایش محروم شود، و یا به‌کلی تبعید و یا محکوم به مرگ شود.

فرودستان دیروز، هم‌ترازان امروز

درحالی‌که در شرایط پیشاسرمایه‌داری، انسان‌های مستعدتر خدایگان‌هایی بودند که توده‌های کم‌استعدادتر فرودست‌شده بدیشان خدمت می‌کردند، در دوران سرمایه‌داری، انسان‌های مستعدتر و انسا‌ن‌های تواناتر هیچ ابزاری برای بهر‌ه‌گیری از استعداد بیشتر خود ندارند جز آنکه تمام توانایی خود را برای تحقق خواسته‌های اکثریت کم‌استعدادتر به‌کار گیرند. در اقتصاد بازار، مصرف‌کننده فرادست است. آنها هستند که نهایتاً، با خرید‌ خود یا با امتناع از خرید، تعیین می‌کنند که چه چیزی باید تولید شود، به‌دست چه کسانی و چگونه، با چه کیفیتی و در چه کمیتی.

خاستگاه تاریخی معنای سیاسی واژه‌ی لیبرال

به لطف دیجیتال‌سازی، امروز می‌توانیم دقیقاً بدانیم نخستین بار کی واژه‌ی «لیبرال» معنایی سیاسی به خود گرفت. تا سال ۱۷۶۹ میلادی واژه‌ی لیبرال تنها در مفاهیم پیشاسیاسی کاربرد داشته است، اما در حدود سال ۱۷۶۹ عبارت‌هایی نظیر «خط‌مشی لیبرال»، «برنامه‌ی لیبرال»، «نظام لیبرال»، «دیدگاه‌های لیبرال»، «ایده‌های لیبرال» و «اصول لیبرال» مثل گل در باغ زبان روییدند. ویلیام رابرتسن، مورخ اسکاتلندی، بیشترین نقش را در این نوآوری معنایی—استفاده از واژه‌ی «لیبرال» در معنای سیاسی—داشته است.

قدرت بازار، از منهتن تا هنگ‌کنگ

«آزاد به انتخاب» یا آن‌گونه که در فارسی معادل‌گذاری شده است «آزادی انتخاب»، عنوان یک مجموعه تلویزیونی ده-قسمتی است که در سال ۱۹۸۰ به نویسندگی و اجرای میلتون فریدمن از شبکه‌ی تلویزیونی پی‌بی‌اس پخش شد. هر قسمت مشتمل بود بر دو بخش؛ بخش اول مستندی بود که فریدمن اجرا می‌کرد، و بخش دوم گفتگویی بود میان موافقان و مخالفان، اعم از دانشگاهیان، سیاستمداران و بازرگانان، در باب موضوع مستند. فریدمن بعداً با همسرش، رُز فریدمن، محتوای مستند را در قالب کتابی با همان عنوان منتشر کرد، و بیش از یک میلیون نسخه‌ی آن تنها به زبان انگلیسی به فروش رسید.

باران رحمت مالیات بر کویر خشک جیب ما؟

این یادداشت ادامه‌ی تلاش فردریک باستیا است در تبین این مسأله که پول ما در جیب دولت پول مفت نیست. عنوان این بخش از رساله‌ی «آنچه دیده می‌شود و آنچه دیده نمی‌شود» در زبان اصلی «مالیات» است. برای وضوح بیشتر، جابه‌جا مالیات به پول ما در جیب دولت ترجمه شده است، چون فرقی نمی‌کند که پول در جیب دولت از محل مالیات تأمین شده باشد، یا از محل استقراض دولت، یا از محل چاپ پول، یا فروش ذخائر مشترک، یا سود شرکت‌های دولتی، … در هر حال پول دولت از جیب ما است، و در هر حال مفت نیست؛ هزینه‌ی فرصت دارد.

افسانه‌ی قرارداد اجتماعی موجد قدرت قانونی نیست

یک حکومت که بر اساس یک قانون اساسی بنا شده است، مشروعیت قدرت‌اش را از کجا می‌گیرد؟ آیا حقانیت قدرت یک حکومتْ برآمده از یک قرارداد اجتماعی (social contract)، رضایت حکومت‌شوندگان (consent of the governed) یا حق حاکمیت مردمی (popular sovereignty) است؟ پاسخ متعارف این است که آری. اسپونر استدلال می‌کند که اگر مبنای حقانیت قدرت برآمده از قانون اساسی آن باشد که قانون اساسی یک قرارداد است بین حکومت‌‌کننده و حکومت‌شونده، آنگاه چنان قدرت بحقی وجود ندارد، چون چنان قراردادی وجود ندارد. به‌لحاظ حقوقی، تنها یک قرارداد مصرح می‌تواند مبنای تعهدات الزام‌آور برای طرفین قرارداد باشد، و نه یک قرارداد تلویحی یا یک قراداد منسوخ.

اصل مطلق یا اصل عام

«اصل بر برائت است». اصل برائت بدین معنا است که پیش‌فرض مجرمیت مردود است، اما به این معنا نیست که هیچ‌کسی مجرم نیست، بلکه به این معنا است که هیچ‌کسی مجرم نیست، «مگر» خلاف‌اش ثابت شود. برائت یک «اصل عام» است. در مقابل عدالت یک «اصل مطلق» است. هر انسان موظف است در همه‌حال با انسان‌های دیگر به عدالت رفتار کند و هیچ «مگر» موجهی برای عدول از عدالت در وجود نیست. آیا «اصل بر عدم‌تعرض قهرآمیز است»؛ یعنی تجاوز قهرآمیز ابتدایی به دیگری مجاز نیست، «مگر» آن‌که دلایل کافی برای عدول از عدم‌تعرض قهرآمیز وجود داشته باشد و اقامه شود، یا این‌که اصلاً چنان «مگر»ی در وجود نیست که بتوان اقامه کرد؟

فضایل بورژوا روش زندگی امروز ماست

«فضایل بورژوا» اجتماع نقیضین نیست. روش زندگی امروز ماست، در محیط کارمان، و در روزهای خوش‌‌اقبالی‌مان. اگر ایده‌آل‌گرایانه زندگی دهقانی را رجحان دهیم و مزایای ناشی از نوآوری را رد کنیم، ممکن است تا ابد چوپان‌هایی فقیر و کشاورزانی خاکسترنشین باقی بمانیم و هرگز تصوری از رشد روحی، روانی و فکری در ذهن‌مان شکل نگیرد. امروز هم در سال‌های اولیه‌ی قرن بیست و یکم اگر بخواهیم می‌توانیم مذهب‌گرایی ضدبورژوا را تقویت کنیم—چه آن مذهب‌گرایی ضدبورژوا که به‌تازگی هواپیما به مرکز تجارت جهانی می‌کوبد و چه آن خوانش سوسیالیستی از «موعظه‌ی سر کوه» عیسی. اما پیشنهاد من این است که چنین نکنیم.

فدرالیست شماره‌ی ۱۰

جیمز مدیسون معمار اصلی قانون اساسی ایالات متحده است. پس از تدوین قانون اساسی در سپتامبر ۱۷۸۷، الکساندر همیلتون برای به تصویب رساندن قانون اساسی در ایالت نیویورک مدیسون را به یاری طلبید، و جمهوری‌خواه جفرسونی دعوت ملی‌گرای مرکز‌گرا را پذیرفت. نتیجه‌ی آن همکاری نگارش ۸۵ مقاله با عنوان فدرالیست بود که آن دو به همراه جان جی و با امضای مستعار پوبلیوس عمدتاً در جنرال ادورتایزر که هفته‌‌ای دو شماره منتشر می‌شد، انتشار دادند.