لیبرتارینیسم در یک جمله
دیوید برگلند زمانی لیبرتارینیسم را در یک درس خلاصه کرده بود. حالا من آن را در یک جمله معنا میکنم. موجزترین تعریفی که از لیبرتارینیسم به ذهنم میرسد این است: دیگران داراییِ تو نیستند… یا به عبارتِ دیگر، دیگران مالِ تو نیستند که بر آنها امر و نهی کنی. زندگیهایِ آنها مالِ تو نیست که در جزئیاتشان مداخله و مدیریت کنی. حاصلِ کار و دسترنجشان مالِ تو نیست که دور بریزی. مهم نیست اینکه دیگران کاری را که تو از آنها میخواهی انجام دهند چهقدر بخردانه، یا حیرتانگیز، یا مفید، باشد. ربطی به تو ندارد که آنها کمربندِ ایمنی میبندند یا نه، خدایِ درست را میپرستند یا نه، با آدمهایِ ناجور محشور میشوند یا نه، یا دست به معاملههایی میزنند که تو را آزار میدهد. حقِّ انتخاب با خودِ آنها است. آنها هم مثلِ تو انسان هستند، و تحتِ قانونِ طبیعت با تو برابرند.