ترجمه‌های ۱۹۸۴ به فارسی

هنگام نوشتن مطلب نسبتا مفصلی راجع به جورج اورول، تصمیم گرفتم که سری به ترجمه‌های پرتعداد فارسی از کتابهای جورج اورول بزنم و هرکدام بهتر بود را برای مطالعه پیشنهاد کنم. در طول سالها چندین نفر از من راجع به ترجمه‌ها پرسیده بودند اما هرگز فرصت مراجعه و مطالعه آنها دست نداده بود. پس از مراجعه به اولین ترجمه، در خط اول متوقف شدم. بنظر میرسید مترجم کتاب، متوجه اشاره و کنایه اورول نشده است و صرفا تصویری که به ذهنش رسیده را برای خواننده فارسی زبان شرح داده. مراجعه به ترجمه‌های بعدی نشان داد که سایر مترجم‌ها نیز متوجه منظور اورول در یکی از معروف‌ترین مطلع‌های قرن بیستم نشده‌اند. تورق در صفحات بعدی سه ترجمه‌ای که به دستم رسید نشان میداد که بسیاری از کنایه‌ها و اشارات اورول فهمیده نشده و خواننده را به بیراهه برده است. من سه ترجمه کتاب را بطور کامل تورق و مقابله کردم. ضمنا از خوانندگان بورژوا خواهش کردم که تصویر صفحه اول ترجمه های مختلف را برای من بفرستند. جا دارد از همه دوستانی که لطف کرده و تصویر ترجمه‌ها را برای من فرستادند، بویژه مسعود یوسف حصیرچین که لطف کرد و اکثر این ترجمه‌ها را جمع‌آوری کرد، تشکر کنم. جمله اول این است:

It was a bright cold day in April, and the clocks were striking thirteen.

در زبان انگلیسی چیزی بنام ساعت سیزده نداریم. یعنی ۱۳ o’clock مرسوم نیست. در ادبیات ارتشی البته Thirteen hundred hours داریم که کاملا متفاوت است و البته در زمان‌مکان اورول متعارف نبوده.

«وقتی ساعتها سیزده بار نواختند» یک ضرب المثل آلمانی[i] است در مایه‌های «وقتِ گلِ نِی» خودمان. موضوع این است که ساعت‌های ناقوس‌دار سنتی در دستگاه دوازده ساعته کار کرده و بیش از دوازده بار زنگ نمیزنند و اگر ساعتی سیزده بار نواخت، به این معنی است که خراب شده است. معروف است که وقتی شکست ارتش آلمان نازی در استالینگراد مسجل شد و در جبهه افریقا نیز ناچار به عقب‌نشینی شده بودند، هیتلر گفته بود وقتی از ارتش آلمان ناامید خواهد شد که ساعت‌ها سیزده بار بزنند. یعنی هیچوقت دست از این ارتش نخواهم شست.

در ادبیات حقوقی، اصطلاح سیزده بار نواختن، وقتی بکار میرود که بی‌اعتبار شدن اظهاراتی در دادگاه بمعنای بی‌اعتبار شدن تمام اظهارات قبلی فرد باشد. چرا که اگر ساعتی سیزده بار نواخت، دیگر به دوازده و یازده و ده بار نواختنش نیز نمیشود اعتماد کرد.

کتاب ۱۹۸۴ در یک روز آفتابی سرد آوریل آغاز می‌شود، در حالیکه ساعت‌ها سیزده بار میزنند. خواننده انگلیسی زبان بلافاصله متوجه شرایط غریب و فرارسیدن آنچه غیرممکن پنداشته میشد، می‌شود. همچنین اورول با اشاره به سیزده بار نواختن ساعت‌ها راجع به وضع حقیقت در دنیای داستانش پیشاپیش هشدار میدهد. اما خواننده فارسی‌زبان متوجه هیچکدام از این علائم و ارجاعات نمیشود. متن انگلیسی هیچ اشاره‌ای به چند بودن ساعت نمیکند، بلکه صرفا میگوید ساعت ها چندبار زنگ زدند. در حالیکه مترجمان جملگی به غلط و بی‌ضرورت ساعت چند بودن را اعلام کرده‌اند. بعضی پا را فراتر گذاشته و خیلی شاعرانه به محل قرار گرفتن عقربه‌های ساعت نیز اشاره کرده‌اند.

جمع بودن «ساعت‌ها» در اینجا مهم است. چون اگر ساعتی سیزده ضربه مینواخت، معنیش این بود که آن ساعت خراب است. اما در اینجا «ساعت‌ها» همگی سیزده بار میزنند. متاسفانه برخی از مترجم‌ها، چون متوجه منظور نویسنده نشد‌ه‌اند، جمع بودن «ساعت‌ها» را اضافه یافته و لابد با خود گفته‌اند بگذار اشتباه لپی جورج را با مفرد برگزار کردن و ترجمه «ساعت» بعوض «ساعت‌ها»، حل کنم. برخی گویا متوجه شده‌اند که روز سرد و آفتابی در آوریل که حوالی اردیبهشت باشد، محتمل نیست، لیکن در احتمالا اورولی‌ترین ترجمه تاریخ، «آفتابی» را از متن حذف کرده و برخی به جای روز سرد، روز را (احتمالا تحت تاثیر جمله بعدی) «بسیار سرد» توصیف کرده‌اند تا توصیف متن یکدست شود. درحالیکه تناقض موجود در متن عمدی است. و البته لازم است یادی کنیم از احمقانه‌ترین ترجمه‌ای که با شکنجه متن اصلی، ضمن حذف زنگ و ساعت‌ها، اعلام کرده بود ساعت به یک بعد از ظهر «نزدیک میشد.» واویلا!

 

[i] Jetzt schlägt es dreizehn

 

جمله اول ده ترجمه کتاب ۱۹۸۴

شهناز مجیدی: روزی سرد و روشن در ماه آوریل بود و ساعت به یک بعد از ظهر نزدیک میشد.

فاطمه اسلامی، نشر ایجاز: یکی از روزهای سرد آوریل بود و عقربه‌ها ساعت ۱ را نشان میدادند.

امیر سالارکیا: یکی از روزهای بسیار سرد و آفتابی ماه آوریل بود و ساعت یک بعدازظهر را اعلام میکرد.

سیروس نورآبادی، نشر شورآفرین: یکی از روزهای سرد و آفتابی آوریل بود، که ساعت‌ها با نواختن سیزده ضربه روی عدد یک ایستادند.

زهره زندیه: یکی از روزهای سرد ماه آوریل بود و ساعت یک بعد از ظهر را نشان میداد.

مرضیه صادقی‌زاده: روزی سرد و آفتابی از ماه آوریل و ساعت سیزده بود.

مهدی بهره‌مند، نشر جامی: روزی آفتابی و سرد در ماه آوریل بود و ساعت‌ها زنگ ساعت سیزده را می‌نواختند.

نسرین علی‌پور: یکی از روزهای آفتابی و سرد ماه آوریل بود و ساعت‌ها با نواختن سیزده ضربه، ساعت یک را اعلام کردند.

صالح حسینی، نشر نیلوفر: یکی از روزهای آفتابی و سرد ماه آوریل بود و زنگ ساعت یک بعدازظهر را اعلام میکرد.

نسرین علی‌پور، نشر چلچله: یکی از روزهای آفتابی و سرد ماه آوریل بود و ساعت‌ها با نواختن سیزده ضربه، ساعت یک را اعلام کردند.