— این مطلب بدوا در روزنامه اعتماد بچاپ رسیده است.
بطور کلی در ایران، چه در صنعت خودرو و چه در سایر صنایع، پیش از آنکه موضوع دولتی یا خصوصی بودن آن صنعت مطرح باشد، مساله انحصار در بین است. البته انحصار در صنعت خودروی وطنی یک ضرورت است چون تولیدکننده خودروی ایرانی نسبت به رقبای خارجی از هیچ مزیت نسبیای برخوردار نیست و حتی با وجود برخورداری از انحصار تمام جانبهی چنددهساله و دریافت رانتهای بیپایان همچنان زیانده است. به عبارتی، صنعت خودرو در ایران یک کودک عظیمالجثهی چهل و چندساله بیعرضه است که لوس بار آمده و نه در چهل سال آینده و نه در چهارصدسال بعدی نخواهد توانست گلیمش را از آب بیرون بکشد. لذا تنها یک راه برای ادامه وضع فعلی وجود دارد و آن هم امتداد انحصارهای فعلی است.
به ظاهر دولت خود را دشمن انحصار معرفی میکند و برای مبارزه با انحصار چند سازمان موازی دارد که جملگی به مصداق «برعکس نهند نام زنگی کافور» مدافعان و نگهبانان انحصارهای خودساخته هستند. باری، وقتی که جلوی واردات محصولات باکیفیت و بعضا ارزانقیمت گرفته شود و تنها تولیدکننده بیکیفیت و گرانفروش وطنی انحصار بازار هشتادمیلیون نفری خودرو با تقاضای روزافزون را در اختیار بگیرد، مالکیت شرکت خودروساز به موضوعی فرعی تبدیل میشود.
یکی از نکات جالبی که در مکتب انتخاب عمومی مورد بررسی قرار میگیرد کیفیت خدمات و کالاهای تولید شده در دستگاههای دولتی است. نتیجه مطالعات نشان میدهد که وقتی تولید کالا یا خدماتی بصورت انحصاری در اختیار نهادی قرار بگیرد کیفیت آن کالا و خدمت بصورت دائمی کاهش و قیمتش بصورت نمایی افزایش خواهد یافت. از دستاوردهای اقتصاد برنامهریزیشده متمرکز ما همین بس که صنعتی مدرن چون خودروسازی را معمولا محل رقابت و نوآوری و کاهش قیمت و افزایش روزافزون کیفیت است به صنعتی انحصاری تبدیل کرده است که، به گواه تمام صاحبان خودرو در کشور، کیفیت آن همواره در حال کاهش و قیمتش به طرز غیر معقولی در حال افزایش است.
ادامه این مسیر، به هیچ بهانهای، نه فقط توجیه اقتصادی ندارد بلکه توجیه عقلی هم ندارد. مضاف بر اینکه هزینههای جانبیای که صنعت خودروسازی داخلی به جامعه تحمیل میکند بمراتب بیشتر از آن است که در نگاه نخست بنظر میآید. آسیب به محیط زیست و تاثیر خودروهای بیکیفیت بر آلودگی در کلانشهرها و اثری که بر افزایش بیماریها در جامعه میگذارد یا تلفات جانی ناشی از تصادفات رانندگی تنها گوشهای از هزینههای پنهان خودروسازی داخلی است.
عدهای اخیرا تحریمها را بهانه کردهاند و به این بهانه تلاش میکنند آزادسازی مردمان ایران از چنگال خودروساز بیانصاف وطنی را باز به تعویق بیاندازند. پاسخ این افراد ساده است. اگر در شرایط تحریم خارجی واردات خودرو ممکن نیست، پس دلیلی برای ادامه تحریمهای داخلی و مقرراتی که جلوی واردات را میگیرد وجود ندارد. اگر اینگونه است، اتفاقا بهترین زمان برای برداشتن تحریمهای داخلی امروز است که، به ادعای این افراد، تولیدکننده داخلی بدون نیاز به انحصار دولتی فرصت خواهد یافت برای لحظاتی هم که شده، برای نخستین بار، روی دو پای خودش بایستد.
احتمالا سیاستگزار محدود بودن ارز دولتی را بهانه خواهد کرد. بگذریم که بزرگواران بارها ثابت کردهاند همیشه برای واردات خودرو ارز دولتی به اندازه کافی موجود هست و اگر هم لازم باشد بعضا از ارز اختصاص یافته به دارو و سایر اقلام برای واردات خودروهای لوکس و میلیاردتومانی استفاده خواهد شد اما به نیت انحصار زدایی و برچیدن تحریمهای داخلی مردمان عادی از دولت طلب ارز ندارند. کافی است دولت دست از انحصار و تحریمهای داخلی برداشته و اجازه بدهد که هرکه خواست و توانست از جیب خودش کار واردات خودرو را آغاز کند. اگر هم کسی نخواست و نتوانست در آن صورت بر دولت حرجی نیست.
بهانه بعدی آن است که اگر صنعت خودروسازی وطنی نمیتواند بدون انحصار زنده بماند پس شاید لازم است که تا قیام قیامت بر این انحصار پافشاری کنیم. بهرحال عدهای در این صنعت مشغول به کار هستند و الخ. اول آنکه واردات حجم کل مشاغل موجود در کشور را تغییر نخواهد داد. صرفا محل اشتغال را از صنایعی که در آن مزیت نسبی نداریم به مشاغلی که در آن مزیت نسبی داریم تغییر خواهد داد. یعنی اگر کشوری در تولید خودرو مزیت نسبی نداشته باشد، با برچیدن انحصار، منابع انسانی و مالی آن کشور به سمت صنایعی حرکت خواهد کرد که در آن از مزیت نسبی برخوردار است.
آیا تا بحال فکر کردهاید که چرا در صنعت فرش و خشکبار و برخی از دیگر صنایع ایرانی که بصورت سنتی در دنیا سهم و حرفی داشتهاند پیشرفتی حاصل نشده و روز به روز سهم مان از این صنایع در دنیا کم و کمتر شده است؟ پاسخ این سوال را باید از خودروساز بیانصاف و بیکیفیتساز و انحصارطلب داخلی بخواهید. تمام اشتغال ایجاد شده در خودروسازی میتوانست، بلکه هم باید، در صنایعی ایجاد بشود که در آن مزیتی داریم. بسیاری از کشورهای دنیا صنعت خودروسازی ندارند. این بدان معنی نیست که این کشورها لزوما از نظر صنعتی ضعیف هستند یا نرخ بیکاری در این کشورها لزوما بالا است. خیر، این گزاره تنها یک معنی دارد: این کشورها در تولید خودرو مزیت نسبی ندارند و منابع محدودشان را صرف صنایعی میکنند که در آن از مزیت نسبی برخوردار هستند.