دیگر اسیر تلۀ مالتوسی نیستیم

—یادداشت

جمعیت جهان افزایش یافته. بیایید تصویرش را  بر روی نمودار بجوییم.

نمودار ۱ را برروی وب از اینجا پیدا کرده‌ام، که منبع اصلی‌اش «اطلس تاریخ جمعیت جهان» است. جمعیت بر روی محور عمودی به میلیون نفر است، و محور افقی از سال ۴۰۰ قبل از میلاد آغاز می‌‌شود.

نمودار ۱

کل جمعیت جهان روند تاریخی ۱

نمودار ۲ را بر روی ویکی‌پدیا پیدا کردم که تصویر رشد جمعیت جهان را از ده‌هزار سال قبل از میلاد مسیح ارائه می‌کند. در اینجا می‌توانید علاوه بر نمودار، ریز داده‌ها و آدرس منابع اصلی را هم پیدا بکنید. ده‌هزار سال قبل از میلاد، جمعیت ۴ میلیون نفر بود، و در سال ۲۰۰۱ به هفت میلیارد نفر رسید.

نمودار ۲

جمعیت جهان ویکی پدیا

در ادبیات غربی، مرسوم است که نمودارهایی شبیه نمودار ۲ را به چوب هاکی (Hockey Stick) تشبیه کنند. نمودار شبیه یک چوب هاکی است که افقی خوابانده شده—ترکیبی از دسته‌‌ای دراز و یک تیغه یا لبه که در انتهای دسته با زاویه‌ای نزدیک به ۹۰ درجه به آن متصل است.

همراه با افزایش جمعیت، درآمد سرانه چه روندی را طی کرده؟ منظور از درآمد سرانه ارزش کل تولیدات اقتصادی در جهان تقسیم بر کل جمعیت جهان است، که بنا است معیاری برای آسایش و رفاه مادی برای متوسط آدم‌ها ارائه کند. بیایید تصویر آن را نیز در نمودارها بجوییم.

نمودار ۳ به نقل از اینجا درآمد سرانه را بر اساس برآوردهای آگنس مدیسون تصویر می‌کند. چنان که معلوم است، این نمودار نیز مانند نمودار جمعیت، به چوب هاکی می‌ماند. بر اساس برآوردهای او، (به نقل از اینجا)، در هزاره‌ی دوم میلادی که ۱۵ سالی است پشت سر گذاشته‌ایم، جمعیت جهان ۲۲ برابر، درآمد سرانه ۱۳ برابر، و کل درآمد جهان ۳۰۰ برابر شد. این را مقایسه کنید با هزاره‌ی اول میلادی که در آن جمعیت جهان تنها یک‌ششم افزایش یافت، و درآمد سرانه بی‌هیچ تغییری ثابت ماند. بخش اعظم  ۱۳ برابر شدن درآمد سرانه در هزاره‌ی دوم (یعنی رشد ۱۲۰۰ درصدی‌اش) به برآورد مدیسون تقریباً در این دویست سال آخر اتفاق افتاده. از سال ۱۰۰۰ میلادی تا سال ۱۸۲۰ میلادی، درآمد سرانه تنها ۵۰ درصد رشد کرده بود.

نمودار ۳

مدیسون درآمد سرانه کپی از کتاب

نمودار ۴ نیز به نقل از اینجا بر اساس محاسبات برد دلانگ تصویر دیگری از روند افزایش درآمد سرانه  در بازه‌ی زمانی طولانی‌تر (از یک میلیون سال قبل از میلاد) ارائه می‌کند. قاعدتاً اقتصاد و تاریخ و باستان‌شناسی دست به دست هم داده‌اند تا چنین تصویری خلق شود.

تصویری که نمودارها عرضه می‌کنند گویای این است که حول و حوش ۱۸۰۰ میلادی یک دگرگونی بی‌سابقه در زندگی بشر اتفاق افتاده. تا پیش از ۱۸۰۰ میزان رشد درآمد سرانه در جهان تقریباً صفر است، چنان که در نمودارها ما یک خط افقی می‌بینیم، و رشد جمعیت نیز بسیار آهسته است.

نمودار ۴
برد دلانگ به نقل از مکس روزر

نمودار ۵، محصولی از گرگوری کلارک، یک تاریخ‌نگار اقتصادی دیگر، تصویر دیگری از روند تاریخی درآمد سرانه ارائه می‌کند. در نمودار ۵، منحنی درآمد سرانه پیش از ۱۸۰۰ میلادی که با «انقلاب صنعتی» بر روی نمودار مشخص شده، افت و خیز بیشتری در قیاس با نمودار ۳ و ۴ دارد، ولی روند که در نمودار با نام «تله‌ی مالتوسی» مشخص شده، باز یک خط افقی است.

نمودار ۵

گرگوری کلارک تله مالتوسی

«تله‌ی مالتوسی» نام خودش را از توماس رابرت مالتوس می‌گیرد که در سال ۱۷۹۸ «رساله‌‌ای در باب اصل جمعیت» را منتشر کرد. منظور از «تله‌ی مالتوسی» برگرفته از آن رساله این است که تا قبل از ۱۸۰۰ میلادی، هر گونه پیشرفت تکنولوژیک که به افزایش درآمد کل می‌انجامید، به همان میزان با افزایش جمعیت نیز همراه می‌شد، به‌طوری که درآمد سرانه؛ یعنی نسبت درآمد کل افزایش‌یافته به جمعیت کل افزایش‌ِیافته، بی‌تغییر می‌ماند. به عبارت دیگر، هر گونه پیشرفت تکنولوژیک تنها به کاهش مرگ‌ومیر نوزادان و افزایش جمعیت می‌انجامید؛ حتی به افزایش متوسط سقف سال‌های عمر هم منجر نمی‌شد. این‌‌گونه بود که درآمد سرانه‌ی یک فرانسوی در ۱۸۰۰ میلادی با درآمد سرانه‌ی یک پارسی یا مصری یا یونانی ۲۵۰۰ سال پیش فرق چندانی نداشت؛ طول عمر متوسط‌شان هم یکسان بود—بین ۳۰ تا ۳۵ سال.

هر وقت طاعونی می‌آمد یا جنگ و کشتاری می‌شد، و جمعیت را کاهش می‌داد، درآمد سرانه‌ برای جان‌به‌دربردگان از بیماری و جنگ به طور موقت اندکی از متوسط تاریخی بیشتر می‌شد، تا این‌که باز افزایش جمعیت آن اندک افزایش درآمد سرانه را می‌بلعید.

اما در فاصله‌ی دویست‌ساله‌ی ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ میلادی، هم‌زمان که جمعیت جهان تقریباً ۷ برابر شده، درآمد سرانه هم تقریباً ۱۰ برابر شده است! به عبارت دیگر، همزمان با انتشار رساله‌ی مالتوس اقتصاددان در آستانه‌ی قرن نوزدهم، بلکه حتی جلوتر از آن، تحولات جهان آن رابطه‌ی الاکلنگی بین درآمد سرانه و جمعیت را منسوخ کرده بود. اینک حداقل دویست سال است که ما آدمی‌زادگان دیگر اسیر «تله‌ی مالتوسی» نیستیم. خوشا به اقبال ما!

آن درآمد سرانه‌ی ثابت مانده درطی هزاره‌ها به پول امروز نیز رقمی در حدود ۳ دلار بین‌المللی در روز است.

برای این‌که مقیاس دست‌تان بیاید، امروز درآمد روزانه‌ی یک ایرانی متوسط با همه‌ی این گرانی‌‌ها و رکودها و عقب‌افتادن‌های مملکت از قافله‌ی توسعه، تقریباً ۱۰ برابر آن ۳ دلار بین‌المللی است—معادل ۲۸ دلار بین‌المللی در روز (محاسبات سال گذشته‌ی نگارنده).

تازه این بدون در حساب آوردن افزایش کیفیت کالاهایی است که در اختیار ما است. یک کیلووات-ساعت روشنایی الکتریکی کیفیت‌اش بالاتر از یک‌ کیلو وات-ساعت روشنایی شمع است؛ یک کالری گرمای بخاری گازی کیفیت‌اش بالاتر از یک کالری گرمای هیزمی است که در تنوری وسط اتاق بسوزد. دیردره مک‌کلاسکی، یک تاریخ‌نگار اقتصادی دیگر، استدلال می‌کند که برای احتساب افزایش کیفیت کالاها، حداقل باید یک ضریب ۳ را نیز وارد مقایسه کرد. بنابراین، رفاه و آسایش مادی آدمی‌زاد متوسطی که در سال ۱۸۰۰ میلادی در فرانسه می‌زیست، یا ۲۵۰۰ سال پیش در پاسارگاد می‌زیست، بدون احتساب افزایش کیفیت در این دویست سال، یک‌دهم و با احتساب افزایش کیفیت یک‌سی‌ام آسایش و رفاه یک ایرانی متوسط است که در سال ۱۳۹۳ زندگی می‌کند.

در یادداشت یا یادداشت‌هایی دیگر، روندهای تاریخی افزایش درآمد در مناطق مختلف جهان و روند توزیع درآمد را شرح خواهم داد.