همسازی مدرنیته و خدایان؛ چالش سکولاریزه‌سازی

—مترجم: مهدی بنواری

یادداشت سردبیر: شیکا دالمیا، ستون‌نویس مجله‌ی امریکایی ریزن، در این نوشته نشان می‌دهد که چگونه امروز در هندوستان یک نوزایی مذهبی به اتکای نیروی بازار در حال سربرآوردن است. به باور او، این تحول هندوستان را به جمع کشورهایی می‌پیونداند که تزِ سکولاریزه‌سازی را به مبارزه طلبیده اند. تصویر رنگارنگی که دالمیا از هندوستان امروز ترسیم می‌کند این اعتقاد رایج را به چالش می‌گیرد که مدرنیته و تجارت جهانی‌شده مذهب را واپس می‌رانند.

***

شیکا دالمیاساعتی از باز شدن یک زرگری شیک در دهلی نو می‌گذرد. این صحنه به طرز نامعمولی آرام است. آن‌چه کم است، سر و صدای معمول معامله و چانه‌زنی است. دختران فروشنده پشت ویترین شیشه‌ای نشسته‌اند و دست به سینی‌های جواهرات نمی‌برند. با این همه مشتریان بی‌صبری نشان نمی‌دهند. مشتریان بیشتر زنان ثروتمندی هستند که همین الآن هم الماس از سر و رویشان بالا می‌رود. به نظر می‌رسد همه انتظار می‌کشند تا اتفاق خاصی بیفتد و از این انتظار هم راضی هستند.

وقتی وارد فروشگاه شدم، دریافتم که آن اتفاقی که همه انتظار آن را می‌کشیدند، چه بود؛ همه منتظر اتمام نذر و نیاز صبح‌گاهی صاحب هندوی زرگری بودند—نیایش به خدایان مرمری، از جمله خدابانوی ثروت که در پشت مغازه روی طاقچه نشسته بود. یکی از دختران فروشنده به نجوا می‌گوید: «صاحب‌مغازه امروز صبح در ترافیک مانده و دیر رسیده است. برای همین نتوانست قبل از باز شدن مغازه برکت لکشمی را بگیرد.» و تا وقتی که او برکتش را نگرفته باشد، کسب‌وکار را نمی‌توان شروع کرد.

ظاهراً نه تنها کسی به آن معطلی اعتراضی نداشت، بلکه در مخیله‌ی کسی هم نمی‌گنجید که غیر از آن بشود.

هندی‌ها عاشق طلا هستند، و عاشق خدایان‌. اما آنجا که طلا و خدایان در رقابت باشند، حتی در یک هندوستان مدرن‌شده و لیبرال‌شده، هم خدایان آشکارا پیروز میدان اند، و شاید اصلاً ویژگی خاص هندوستان است.

احیا شدنِ همزمانِ خدا و ممونا (ثروت و دولت به اصطلاح عهد جدید) از آن چیزهایی است که فلاسفه‌ی غربی نتوانستند آن را پیش‌بینی کنند. چه دست‌راستی‌ها مثل فریدریش نیچه (با آن اظهار نظر مشهورش که: «خدا مرده است») و ماکس وبر؛ چه دست‌چپی‌ها مثل کارل مارکس و امیل دورکهایم. برعکس، آن‌ها هم مثل بسیاری دیگر،‌ به ساخت‌وپرداخت تزِ سکولاریزه‌سازی [جوامع] باور داشتند. به این‌که در کشورهای رو به مدرنیزه‌سازی، علم با جهان‌بینی خردگرایش جای باورهای ماوراءالطبیعی را خواهد گرفت و تجارت مردم را به تعاقب [روزافزون] مادیات ترغیب خواهد کرد.

در سال‌های اخیر، این اجماع فلسفی قرن نوزدهمی در هم شکسته است. از یک سو شکاکانی چون رادنی استارک از دانشگاه واشنگتن را داریم که به سطح بالای مذهب‌گرایی در آمریکا، پس از دو قرن و نیم انقلاب صنعتی اشاره می‌کند (براساس اعلام مرکز تحقیقات پیو، ۸۰ درصد آمریکاییان به نحوی وابستگی‌ای به یک گروه مذهبی دارند). احیای مذهب در شرق اروپا پس از جنگ سرد (مجارستان، لهستان) و در کشورهای اسلامیِ به نسبت مدرنیزه مانند ترکیه هم شواهدی علیه نظریه‌ی فوق‌الذکر به شمار می‌روند. جان میکلت‌وایت و آدرین وولدریج، ستون‌نویسان مجله‌ی اکونومیست هستند که در کتاب منتشر به سال ۲۰۰۹ خود به نام «خدا بازگشته است» به مستندسازی برآمدن ابرکلیساهای آمریکایی‌وار (به خصوص از نوع احیای مسیحیت پنتاکوستال) در جهان می‌پردازند. این کلیساها نه فقط در کشورهای آمریکای لاتین مانند گواتمالا، بلکه حتی در جایی غیرمحتمل مانند کره‌ی جنوبی از زمین سبز شده‌اند.

این شاهد به قدری محکم است که پیتر برگر، جامعه‌شناس برجسته‌ی دانشگاه بوستون (یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان حامی به پیش راندن تزِ سکولاریزه‌سازی در دهه‌ی ۱۹۶۰) را به بازبینی نظریات سه دهه پیش خود واداشته. وی در این بازبینی برخی جنبه‌های کلیدی را به دور افکنده و ادعاهایی ضعیف‌تر را جایگزین کرده است.

در سوی دیگر متفکرانی مانند چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی، هم هستند. وی به سال ۲۰۰۷ در اثر سترگ خود، «عصر سکولار»، به شدت بر دکترین سکولاریزه‌سازی پای می‌فشرد. تیلور می‌گوید، هر چند انسان مدرن ممکن است همچنان اعتقادی حداقلی به خدا را نگه داشته باشد، اما آن‌چه وی را از انسان پیشامدرن متمایز می‌کند آن است که نمی‌تواند جهان را «افسون‌شده» تجربه کند. [انسان مدرن] شاید چون کریستوفر هیچنز فقید، آتئیستی دوآتشه نباشد، اما اساساً‌ چنان از انواع عمیق‌‌تر تجربه‌های مذهبی منفک شده است که از درک واقعیت از دید غیر-علمی عاجز است.

اما هندوستان در دهه‌ی ۱۹۹۰ نامزدی‌اش با سوسیالیسم فابینی را بر هم زد و اقتصادی مبتنی بر بازار را برگزید و به این صورت میخ‌ش را استوار در اردوی استارک- میکلت‌وایت-وولدریج کوبید. نه تنها خدا به هند برگشته، بلکه خشمگین و تشنه‌ی انتقام هم هست. آزادسازی اقتصادی مولد چیزی شده است که میرا ناندا، استاد دانشگاه جواهرلعل نهرو، آن را در کتاب سال ۲۰۰۹ خود به نام «بازار خدا» از آن به عنوان «ساعت شلوغی خدایان» یاد می‌کند.

مدرنیزه‌سازی نه تنها هندوییسم (مذهب غالب در هندوستان) را تهدید نکرد، بلکه باعث تقویت اساسی آن شد. حالا باید ببینیم این هندوییسم احیاشده چه بر سر التزام بنیادین دموکراسی آزادی‌خواهانه به دولت بی‌طرف می‌آورد که ملزم است پلورالیسم مذهبی را محترم بشمرد، به خصوص که در انتخابات ماه مه گذشته، نارندا مودی پیروزیِ چشم‌گیری کسب کرد—یک ملی‌گرای هندوی قسم‌خورده که همسازی با اقلیت‌های مذهبی را در هندوستان به تمسخر «شبه‌سکولاریزم» می‌خواند.

عواید کسب‌وکار فن‌آوری به صندوق معبد می‌رود

هندوستان همواره کشوری سخت مذهبی بوده است که در آن تظاهر به دین‌داری، به طور خودکار شخص را در موضع برتری اخلاقی قرار می‌دهد. این دقیقاً همان چیزی است که صاحب زرگری با منتظر نگه داشتن مشتریانش برای نیایش در طلب آن بود.

در مقام مقایسه در آمریکا، به عنوان دین‌دارترین کشور غربی، مردم دین را در خانه‌شان باقی می‌گذارند. حتی آویختن صلیبی کوچک به گردن در آمریکا را ممکن است در برخی موارد خودنمایی و خودبرتربینی به شمار بیاورند. در هند که دین مانند ستاره‌ها و درختان همه‌جا هست، اما چنین نیست.

از گردن و دست زنان و مردان [هندی] گردن‌بندها و دست‌بند‌هایی آویخته است که به نشان خدایان هندو منقش است و کسی هم به چیزی نمی‌گیرد. شمایل خدایان روی داشبورد خودروها نشسته؛ پوسترهای ارباب انواع به دیوار مغازه آویخته، بت‌های زینت‌شده در ساختمان‌های اداری به نمایش درآمده‌اند و سرودهای دینی به صدای بلند، مرتب از معبدها و مراسم خصوصی به گوش می‌رسند.

اما رشد اقتصادی در بازار طبقه‌ی ثروتمند جدید عمدتاً هندویی ایجاد کرده است که دین برای ایشان کالای مصرفی است. مانند عروسی‌های پر زرق و برق متظاهرانه و خودروهای شیک. مسخره است، اما این رشد اقتصادی از شکوفایی فن‌آوری‌ها نو ناشی شده است.

سفرهای زیارتی اکنون در بالاترین حد خود هستند. شمار زائران ویشنو دوی، زیارت‌گاه کوهستانی نزدیک کشمیر، از سالانه ۵ میلیون سفر در سال ۲۰۰۰ به ۱۰ میلیون در ۲۰۱۲ رسیده است. اکنون دیگر چرخبال‌های خصوصی برای زواری که نمی‌خواهند از پله‌های پرشیب بالا بروند سفرهای پرتجملی فراهم می‌کنند. سال گذشته مراسم هشت هفته‌ای ماها کومبه ملا در رکوردی ۱۰۰ میلیون هندی را از سراسر هند گرد آورد تا در رود مقدس گنگ غسل کنند. آماری دو برابر آن‌چه در ۲۰۰۱ اتفاق افتاد.

نذر و پیشکشی به معابد به حد انفجار رسیده است. معبد مشهور تیروپاتی در جنوب، امروزه ثروتمندترین و پربازدیدترین مکان مذهبی جهان است و حتی از واتیکان هم جلو زده است.

برای سوامی نیهیلاناندا، رهبر مذهبی فرقه‌ی چین‌مایا، یکی از قدیمی‌ترین و پرطرفدارترین فرقه‌های هندو، پول دیگر مشکلی به حساب نمی‌آید. مثلاً وقتی هفت سال پیش فرقه اعلام کرد بنا دارد در شهر پیون، آشرام [معبد هندو] جدیدی بسازد، پیشکشی‌ها مائده‌وار از آسمان سرازیر شدند و امروز ساختمان درخشنده‌ی ۱۲۰ میلیون دلاری  جدیدِ فرقه زوار را از اقصا نقاط کشور به خود جلب می‌کند. از ۱۹۹۳ تا کنون فرقه شمار معبدهای خود را تقریباً دو برابر کرده و از ۲۰۰ به ۳۵۰ دستگاه رسانده است. همچنان است وضع فرقه‌ی راما کریشنا، که فرقه‌ی قدیمی دیگری است.

اما شغل گورو [معلم مذهبی هندو] که همواره پرمنفعت بوده است، به صنعت عمده‌ای در حال رشد بدل شده است. فرقه‌های قدیمی که جای پای محکمی دارند، مانند چین‌مایا و راما کریشنا، مسلسل‌وار اعضای تازه می‌گیرند. ده تا پانزده درصد سالانه. عجیب‌تر نرخ ازدیاد گوروهای جدید است که هر کدام راهبرد بازاریابی و فرمول هدایت مجزا و منحصر به فردی دارند.

سری سری راوی شانکار، مؤسس پرنفوذ «هنر زیستن»، امپراطوری جهانی ۱۵۰ میلیون دلاری بنا نهاده است. آن هم از طریق تعریف دهان به دهان روش‌های ثبت‌شده‌ی رسمی تنفس و مراقبه‌اش که وب‌سایت وی آن را یک «اکتشاف بزرگ معنوی» می‌خواند. نیرمال بابا با پول دادن به چهل شبکه‌ی تلویزیونی در آسیا برای پخش جلسه‌های درمان عمومی‌اش بسیار ثروتمند شده است. وی در این جلسات به زنانی که می‌خواهند حامله شوند مشاوره می‌دهد. مثلاً با این‌که به جای چای سیاه، چای سبز مصرف کنند.

عمه هاگینگ هم هست که با پرواز به این سو و آن سوی جان و درآغوش‌گرفتن‌های شفابخش میلیون‌ها هوادارش ثروتی انبوه اندوخته.

مذهب کامکاری

پرسشی که به ذهن خطور می‌کند آن است که چرا در هند مدرن، هندوییسم بیشتر از سایر مذاهب در باقی دنیا شکوفا شده است؟ با هر سوامی [پیروان فرقه‌ها] که وارد بحث شدم، از نیهیلاناندا گرفته تا چین‌مایا تا ساده‌گوروی ایشا و شانتاماناندای راماکریشنا، شکوفایی مورد بحث را به خود هندوییسم مربوط دانسته و به این حقیقت مربوط کرده است که هندوییسم مجموعه‌ای متساهل از دیدگاه‌ها و اعمال روحانی است که از آن جزم انعطاف‌ناپذیری مشخصه‌ی مذاهب تک‌خدایی شناخته‌شده، بری است. سوامی نیهیلاناندا می‌گوید: «شعار مسیحیت رستگاری است، در حالی که هندوییسم از روشنگری سخن می‌گوید.»

همه‌ی مذاهب بزرگ سازنده‌ی اعتقادی پیچیده‌ای هستند که تا حدی می‌توانند به اقتضای زمانه پیش روند. می‌توان گفت اسراف‌پرهیزی مشهور پروتستانیسم که ماکس وبر بر آن تأکید می‌کند، به تساوی هم متناسب با قحطی پیش از کاپیتالیسم و هم متناسب نیاز جامعه‌ی کاپیتالیستی به پس‌انداز است.

از سوی دیگر فقدان جزمیت در هندوییسم به این مذهب قابلیتی تقریباً آمیب‌وار می‌دهد تا خود را با نیازهای اقتصادی-اجتماعی زمانه هماهنگ کند. هندوییسم از زمان قدیم، کناره‌گیری از ثروت‌[اندوزی] و پذیرفتن زهد را به عنوان فضایلی برتر شناخته است. شاید به این دلیل که این پیام برای زمان‌های تنگ‌دستیِ همه‌گیر مناسب‌تر بوده است. کار تا به آن‌جا پیش رفته است که رشد اقتصادی حقیر ۲ درصدی که دهه‌های متمادی سهم هندوستان از رشد جهانی بوده است را «نرخ رشد هندو» می‌نامند.

با این همه پس از آزادسازی اقتصادی در هندوستان، هندوییسم به سرعت به شکل مذهب کامکاری دگردیسی یافته است. در واقع سوامی نیهلاندانا به پیروان توانگری که به دنبالش افتاده‌اند می‌گوید بین ارزش‌های پایه‌ای هندوییسم و تحصیل ثروت تناقضی نیست. وی می‌گوید: «خلاف این فکر کردن سوءفهم است.»

هندوییسم نه تنها از دیدگاه اخلاقی منعطف است، بلکه از منظر معناشناختی هم مستعد خمش است. این قابلیت هندوییسم این مکتب را قادر ساخته است تا از رویارویی‌های مستقیمی احتراز کند که علم را از آغاز روشنگری تا کنون هر از گاه به جان مسیحیت انداخته است. خرافات و باور به معجزه در هندوییسم بسیار شایع است، زیرا علم نمی‌تواند آن‌ها را از اعتبار بیاندازد. اما در عوض بحثی هم بر سر تکامل در برابر خلقت در نمی‌گیرد.

همچنان که ساده‌گورو به تأکید می‌گوید همان طور که هندوییسم و ثروت تضاد ذاتی ندارند، به همان صورت هم جمع علم و هندوییسم جمع نقیضین نیست. [زیرا] هر دو در تلاش‌اند تا حقیقت نهایی را دریابند. هیچ کدام ایمان چشم بسته به وحی الهی را مطالبه نمی‌کنند. علم شواهد ناشی از حواس را بررسی می‌کند؛ هندوییسم تجربه‌ی غیرعینی درونی خویشتن خویش را می‌کاود.

حوزه‌ی کار یک گورو که بسیار گسترده‌تر از کشیش یا خاخام است، عبارت است از هدایت مؤمنان برای کسب این قبیل تجارب از طریق مراقبه، یوگا و مطالعه‌ی متون مذهبی. اما رویکرد مؤثر از شخص به شخص فرق می‌کند، [به عبارتی راه‌های رستگاری به عدد انفس خلایق است]. بنا بر نظر سوشام مونگیا، مدیر سابق بانکی که استعفا داده است تا در فرقه‌ی «هنر زیستن» به صورت تمام وقت به معلمی غیرانتفاعی بپردازد از این قرار است که یک بازارگاه رقابتی از مذاهب که به رهروان آرایه‌ای گسترده از گزینه‌های معنوی متفاوت عرضه می‌کند و علاوه بر آن اطلاعات بازارآزموده در باب آن مذاهب در اختیار رهروان قرار می‌دهد، در احیای هندوییسم نقشی حیاتی بازی کرده است. وی می‌گوید:‌ «یک اقتصاد بازار که امکان تماس مستقیم با مؤمنان را فراهم می‌کند، با طبیعت ذاتاً درونی هندوییسم سازگار است. به نسبت زمانی که هندوییسم مجبور بود بر حمایت دولتی یا بریتانیایی تکیه کند، وضعیت امروز بسیار با طبیعت هندوییسم سازگارتر است.»

بازگشت دین‌داری

تمام این عوامل با هم ترکیب شده‌اند تا احیای مذهبی در هندوستان نسبت به سایر کشورها نه تنها بزرگ‌تر باشد، بلکه عمیق‌تر هم عمل کند. زمانی که برگر نظریه‌ی سکولاریزه‌سازی خود را انکار کرد،‌ با آب بستن به موضوع نسخه‌ی جدیدی ارائه کرد که حاوی سه ادعای اساسی بود: مدرنیته طبقه‌ی روشنفکر سکولاری خواهد آفرید که با روح عامه‌پسند مذهبی زمانه از در مخالفت در خواهد آمد؛ مدرنیته باعث یک تمایز نهادی خواهد شد بین تشکیلات مذهبی که تنها بر نیازهای معنوی متمرکز اند و تشکیلاتی که در امور دیگر صاحب صلاحیت اند؛ مدرنیته جوامع را چندصدایی کرده و باعث همزیستی انواع مختلف باورها و ارزش‌ها در کنار هم خواهد شد. وی می‌گفت که مکتب غالب مجبور خواهد بود با این حقیقت دست و پنجه نرم کند که مکاتب دیگر هم درست بیخ گوشش زنده‌اند و تنها در سرزمین‌های دوردست به سر نمی‌برند.

اما دین‌داری بازیافته‌ی هند، هر سه پیش‌بینی نسخه‌ی به‌روزشده‌ی برگر را نقض کرد. نخست این‌که درد خدا به جان روشن‌فکران و دولت‌مندان شهری هم افتاد و فقط منحصر به عوام‌الناس نماند. به باد رفتند آن نخبگان سکولاری که پس از استقلال هند از بریتانیا به سال ۱۹۴۷ پیف‌پیف‌کنان خرافات توده‌ی تن‌نشور را تقبیح کردند و آرزومند سرشتی علم‌باور و برتر بودند که به کشوری روبه‌صنعتی شدن رهنمون‌شان کند.

ارزیابی سال ۲۰۰۷ «مرکز مطالعات جوامع در حال توسعه» نشان داد که در هند سالوسان تحصیل‌کرده‌ی شهری در سطحی بسیار بالاتر از رعیت‌های بی‌سواد در روستاها دین‌داری خود را در بوق و کرنا می‌کنند. به سال ۲۰۰۸ مؤسسه‌ی آمریکایی «مطالعات سکولاریسم در جامعه و فرهنگ» یک نظرسنجی صورت داد که توجه به نتایج آن جالب توجه است. قریب به ۴۰ درصد دانشمندان هندی به این‌که خدا معجزه می‌کند باور داشتند و ۲۴ درصد هم باور داشتند انسان‌های وارسته‌ی دارای قدرت‌های الهی قادر به صدور کرامات هستند.

یکی از آشنایان من که مهندسی است رو آورده به کسب‌و‌کار به راحتی معتقد است که یوگی [مرتاض هندی] خورشید می‌تواند، گیاه‌وار، تنها با انرژی نور خورشید زندگی کند. چنین باورهایی حتی دیوانه‌وار هم به شمار نمی‌آیند که هیچ، این عدم پیش‌داوری علمی وی مورد تحسین [دیگران] هم هست. زیرا به منزله‌ی ایمانی تزلزل‌ناپذیر به چشم [مردم] می‌رسد. مثال نقضی بر این دیدگاه تیلور که مدرنیته باعث می‌شود مردم ظرفیت دیدن دنیا به صورت «افسون‌شده» را از دست بدهند.

پیش‌ترها مناسک و اعمال مذهبی بیشتر منحصر به زنان و زنان خانه‌دار بود. مردان یا از مذهب احتراز می‌کردند یا به انواع کم سر و صداتر و فیلسوفانه‌تر روی می‌آوردند. اما امروزه مُد شده هم مردان و زنان در مراسم مذهبی پرجلوه و خودنمایانه‌ی عمومی شرکت کنند.

ناندا می‌نویسد: «نخبگان تحصیل‌کرده نیازی نمی‌بینند در مقابل سرزنش‌های سکولاریستی از عقاید و اعمال [مذهبی‌]شان دفاع کنند. در هند امروز دین‌داری چنان پذیرفته شده است که مثلاً در نیمه‌ی نخست تاریخ ۶۰ و اندی ساله‌ی ما به عنوان جمهوری بی‌سابقه بوده است.»

سونامی مذهبی سازمان‌ها و سازندها را هم در خود غرق می‌کند. یکی از خدماتی که گوروهای هندی به طور سنتی ارایه می‌کردند، ارائه‌ی مشاوره بر اساس متون مقدس به «تسلی‌خواهان» بود. نامی که ساده‌گورو مشتریان گوروها را به آن مسمی می‌کند. بنیاد ایشا، که به او متعلق است، از هیچ پیرو در ۱۹۹۳ امروزه صدها هزار پیرو جذب کرده است. از سوی دیگر با افزایش ثروت و امروزی شدن، انتظار می‌رود متخصصان تعلیم‌یافته‌ی حرفه‌ای جای گوروها را بگیرند.

در واقع درست عکس این موضوع در حال رخ دادن است. لکه‌ی ننگی که مراجعه به روان‌کاو به دنبال دارد،‌ هندیان را به آغوش گوروها می‌راند. ساده‌گورو که خود در روزهای پیش از گورو شدن با موتورسیکلت‌رانی در کوه‌ها خود را خالی می‌کرده، خنده‌کنان می‌گوید: «هندوییسم می‌تواند اضطراب زندگی مدرن را با اسباب کمتر، خیلی بهتر درمان کند.»

علاوه بر این مؤسسات مذهبی به سرعت در حال پرکردن سوراخ‌های خدمات عمومی هستند که از ضعف دولت فاسد و ناکارآمد هند ناشی شده‌اند. تقریباً هر فرقه‌ای برای خودش آرمانی فرعی تراشیده است. از پاک‌سازی محیط زیست بگیر تا سوادآموزی و کشاورزی طبیعی و حتی به سادگی احسان به مساکین. بنیاد چین‌مایا حتی برنامه‌هایی به راه انداخته تا مهارت‌های کاری جوانان را برای موفقیت در اقتصاد امروزی تقویت کند. مثل آداب سخن‌وری و درست کردن اسلاید پاورپوینت.

پلورالیسم در خطر است

در نگاه اول طبقه‌ی روشن‌فکر بسیار مذهبی به نظر بی‌خطر به چشم می‌رسد. گروه‌های مذهبی که خدمات خود را به فراتر از بخش مذهب شخصی گسترش دهند را شاید در غیاب پاسخ مناسب به نیازهای بی‌پاسخ اجتماعی بتوان مفید فایده قلمداد کرد. اما چندصدایی رو به زوال هندوستان نه بی‌خطر است و نه مفید فایده: سومین پیش‌گویی نظریه‌ی به‌روز شده‌ی برگر.

هندوهای هندوستان، یعنی ۸۰ درصد جمعیت قدرت یک میلیارد و سیصدمیلون نفری، اکنون مشتاق‌اند برداشت غالب از هندوییسم به عنوان «مذهب بازنده» را اصلاح کنند. یکی از راه‌های حصول اطمینان از این امر آن است که رشد اقتصادی هند را به منابع معنوی نسبت دهند. از این رو اینان برنامه‌ی برای تجدیدنظرطلبی علمی و تاریخی به نفع هندوییسم را در پیش گرفته‌اند. برخلاف افراط‌گرایی اسلامی که سرمنشاء منطقی‌اش را در مشکلات اقتصادی-اجتماعی کشورهای اسلامی می‌توان جست، افراط‌گرایی هندو ریشه در موفقیت هند دارد، که امری نگران‌کننده است.

یکی از ادعاهای مهملی که برخی گوروها آن را مطرح کرده و بدان دامن زده‌اند آن است که متون باستانی هندو اکتشافات علوم نوین را از قبل پیش‌گویی کرده‌اند. جنگ‌افزارهای اتمی؟ اختراع ۳۰۰۰ سال قبل هندوها. سرعت نور؟ ریگ ودا ۴۰۰۰ سال پیش پنبه‌اش را زده. ناندا در کتابش می‌گوید دلیل اصلی این‌که ما هندی‌ها علی‌الخصوص در عصر فن‌آوری اطلاعات موفق بوده‌ایم، آن است که «میراث هندوی ما، ما را برای یافتن ارتباط متقابل بین تکه‌های مجزای اطلاعات، به قوه‌ی ادراکی شهودی مجهز کرده است.»

در همین برهه ملی‌گرایان هندو هم متون تاریخی [جدیدی] را در برنامه‌ی درسی مدارس می‌گنجانند که نیروی مذهب را می‌ستاید و در عین حال معضلات عمده‌ی آن، مانند نظام طبقاتی کاست‌ها و زیرپانهادن حقوق زنان را ناشی از تهاجم فرهنگی مکاتب تک‌خدایی قلمداد می‌کند.

اعمالی از قبیل این بازنویسی تاریخ، روی زشت سیاست پیروزمندانه‌ی هندویی است. مطالبه‌ی اساسی این سیاست آن است که همسازی‌های ویژه‌ای که در قانون اساسی هند برای دین‌های اقلیتی در نظر گرفته شده‌اند (برخی از این همسازی‌ها به درستی غیرعقلایی هستند) به کل حذف شوند. سه دهه پیش صرف بیان این‌که هندوستان ملتی هندو است وقیحانه، مبتذل و بی‌ادبانه بود. اما امروزه امری معمول و متعارف است. در واقع اظهار نظرهایی از این دست بودند که تابستان امسان نارندا مودی، آن هندوی تندرو را، قدرتمندانه در دفتر نخست‌وزیری مستقر کرد. این‌که ایالت خود وی، گجرات، یکی از بدترین نسل‌کشی‌های مسلمانان از زمان جدایی [هند و پاکستان] را در زمان زمامداری او از سرگذراند، هیچ مانع از این نبود که اکثریت رأی‌دهندگان، هندوها،به او رأی دهند. بیشتر طرفداران هندوی مودی اهمیتی برای این خون‌ریزی عامدانه قائل نبوده و بیشتر علاقمند بودند با تمرکز بر پیام احیای اقتصادی وی، از این مسأله بگذرند. از دید بسیاری خشونت رخ داده حتی باعث شد شهرت نخست وزیر به عنوان پهلوانی یَل تقویت شود.

خشونت هندو-مسلمان از گذشته‌ای دور همواره‌ به هند آسیب رسانده و امروز هم می‌رساند. اما در همان راستا خشونت ضدمسیحی هم به نحو نگران‌کنند‌ه‌ای افزایش یافته است. بر اساس برخی تخمین‌ها، از ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۷ حدود ۵۳ حمله بر ضد مسیحیان صورت گرفته است. بنابر گزارش کریستین فورومز در سال ۲۰۰۴ حدود ۴۰۰۰ حمله صورت گرفته است. از همه نگران‌کننده‌تر این‌که یافتن گوروی هندویی که این خشونت‌ها را محکوم کند بسیار مشکل است. اعتراضی هم به این امر نشده است. همه‌ی این‌ها برخلاف آن نظریه‌ی [عصر] روشنگری است که می‌گوید از آن‌جا که مردمی که در دادوستد نافع‌الطرفین دخیل باشند از خوبی یکدیگر سود می‌برند، پس بازار و تجارت باعث کمتر شدن اختلافات فرقه‌ای خواهد شد.

چنین زیاده‌روی‌هایی را می‌توان به بازگشت هیجان مذهب از محبوبیت بازیافته نسبت داد، درست مشابه خودآرایی متظاهرانه‌ی طبقه‌ی ثروتمند جدید هند. وقتی خمار این مستی بشکند، محجوبیت درونی خود هندوییسم و نیز درخشش آیینه‌ی برونی جهانی‌‌شدن ممکن است هندوستان را وادارد از این عکس‌العمل واپس‌گرایانه عقب‌نشینی کند.

همین امسال تندروان هندو انتشارات پنگوئن را (به زور تهدید اقدام قانونی با تکیه بر اتهام افترا و تهدید به خشونت) واداشتند کتاب «هندوها: روایت بدیل تاریخی» پروفسور وندی دونیگر، دانشگاه شیکاگو، را جمع‌آوری کند. این اقدام که خشمی بین‌المللی را برانگیخت به بهانه‌ی تفسیر زیاده از حد شهوانی از مذهب صورت گرفت. واکنش نویسندگان هندی این بود که در همدردی با دونیگر، با خشم از انتشارات پنگوئن بخواهند قرارداد کتاب‌هایشان را لغو کند.

جهانی‌‌شدن هنجارهای بین‌المللی حقوق بشر و آزادی‌های فردی را به هند یادآوری خواهد کرد و امید است باعث تقویت نمایندگان محلی شود که از این هنجارها حمایت می‌کنند. اگر بازار مذهبی محلی هند در برآمدن هندوییسمی قلدر دست داشته است، بازار جهانی ایده‌ها ممکن است بتواند در آن نرمش ایجاد کند.

هندوییسم نظریه‌های سکولاریزه‌شدن را شکست داده است و با تکیه بر جنبه‌های درست مدرنیت و استفاده از بازار و فن‌آوری‌های تازه بر شناخت و ارضای نیازهای باورمندان، به اوج موفقیت و محبوبیت دست یافته است. اما موفقیت آینده‌اش به تکیه بر جنبه‌های درست تاریخ و خودداری از زیاده‌روی‌هایی وابسته است که می‌توانند اعتبار هندوییسم را چه در هند و چه در خارج کشور خدشه‌دار کنند.

خوب است هندوها برای رسیدن به این هدف، فقط به درگاه لکشمی، الهه‌ی ثروت دعا نکنند، بلکه ساراسواتی، الهه‌ی خرد، را هم نیایش کنند.