— مترجم: محسن محمودی
روی جلدِ کتاب امریکای فلسفی اثر کارلین رومانو، نوشته شده است که «امروز، امریکا بهمثابهی فلسفیترین فرهنگ در تاریخ جهان سربرفراشته است، بازاری بیهمتا از حقیقت و استدلال که از یونان باستان یا هر مکان دیگری که بتوان نام برد، بسی پیشی میگیرد.»
شاید این جمله راست باشد، اما بیشک نه وقتی که پای سیاست به میان بیاید. ما امریکاییها در رویکردمان به سیاست و سیاستپیشهگان بسیار غیرفلسفی هستیم، و در عوض بر نظام قبیلهای، ژست اخلاقی، استدلال هیجانی و هر آن چیزی تکیه میکنیم که به «تباهمان میکند».
در واقع، سیاست روزمرهی امریکایی بیش از آن که به کار آن یونانیان باستانی بماند که در تالار اجتماعات گرد هم میآمدند، به کار آن قبیلهنشینهایی میماند که با دستهی از جادوگران سر ستیز دارند، و خود هوادار دستهای دیگر از جادوگران اند.
تصور کنید در زمانی بسیار دور در گذشته زندگی میکنید. محصولات شما ثمر نمیدهند. به چندین دلیل ممکن است چنین اتفاقی افتاده باشد، از خاک نامطلوب و آفتها گرفته تا آب و هوای نامناسب. اگر بفهمید که مشکل کجاست شاید بتوانید کاری انجام دهید، اما شما نمیدانید. پس، در عوض عزمتان را جزم میکنید که برخی عوامل را مقصر اعلام کنید.
چرا؟ چون یک کسی—همان همسایهی رذل—دارد چشمتان میزند. بهراستی شاید شما را نفرین کرده است! پس شما از سر استیصال به جادوگر قبیله مراجعه میکنید. او دستانش را در اطراف تکان میدهد، چند ورد میخواند و میگوید چندین دام قربانی کنید. مشکل حل شد. مگر اینکه سال بعد هم محصولات شما ثمر ندهد. این دفعه تقصیر چه کسی است؟ اولین تصورتان این است که جادوگر شما کارش را به خوبی انجام نداده است. از اینها گذشته، قرار بود طلسماش از این گونه اتفاقات جلوگیری کند. پس باید برآشفته نزدش بروید و از وی بخواهید که توضیح دهد.
اما او پاسخی قانعکننده در چنته دارد: میگوید، تقصیر من نبوده، تقصیر آن همسایه بوده، آن مردک احتمالاً رفته و از جادوگر خود خواسته که طلسمی جدید—یک طلسم قویتر—بر روی محصولاتتان اجرا کند. جادوگر میگوید شما باید به او فرصتی دیگر—و پولی دیگر—بدهید و او ترتیب کار را میدهد. و میگوید این دفعه دیگر جواب میگیرید.
این حکایت که حتماً به گوشمان خورده بهطرزی تأسفبرانگیز شبیه به چگونگی کار کردن سیاستپیشهگانِ امریکا است. آیا مشاغلِ کممهارتِ کارخانهای که دستمزد خوب میدادند، در حال ناپدید شدن هستند؟ اینکه چرا این اتفاق میافتد توضیحی پیچیده دارد، خصوصاً اگر ارتباطی با تغییرات زیربنایی در ساختار اقتصادی و اجتماعی ایالات متحده داشته باشد که بیشتر متوجه خلق ارزش اقتصادی در حوزههای دانش-بنیان و خلاقانه است. اما ظاهراً بهتر است همسایگان خود در چین را به سبب چشم زدن ما سرزنش کرده و به مردی روی آوریم که وعده میدهد با آنان «برخورد جدی» داشته باشد. آیا هزینههای مراقبت بهداشتی در حال افزایش است؟ باید باشد، چرا که نه؟ زیرا که شرکتهای بیمه بدذات هستند و در نتیجه ما نیاز داریم به فردی روی بیاوریم که به آنان بگوید با وجدان باشند.
این چیز خوبی نیست و سیاستی را بالوپر میدهد که حالوروزِ ما را بدتر میسازد و خودمان را نیر آدمهای بدتر. ما جادوگران را نه به واسطهی این که در عمل چقدر مؤثر اند یا خواهند بود، بلکه از طریق مجموعه وردهای خاصی تمیز میدهیم که ترجیحشان میدهیم. ممکن است جادوگری را دوست داشته باشیم که دربارهی «انصاف» و «عدالت اجتماعی» سخن بگوید. یا ممکن است آن جادوگری را ترجیح دهیم که علاقه دارد به «استثنا بودن امریکا» یا «طبقهی متوسط» اشاره کند. زمانی که این وردها بر زبان آورده شوند، به ندرت به خودمان زحمت میدهیم که کارآمدی وردهای آنان را بیازماییم.
در اینجا باید بگویم شاید این گمان درست نباشد که همه (یا حتی اکثر) سیاستپیشهگان آگاهانه توده مردم را در تواناییها یا احتیاجاتشان گمراه میکنند. شاید، بیشتر آنها بر این باورند که (۱) قادر به حل مشکلات سیاستگذاری و بهبود وضعیت معیشتی شهروندان هستند و (۲) برای این که هر دو مساله اتفاق بیفتد وجودشان ضروری است. اما، چون آنها اینطور فکر میکنند دلیل بر این نیست که این فکر درست هم هست. در واقع، جادوگران هم گمان میکردند که طلسمهای آنان جواب میداده و خشنود ساختن ارواح (وظیفهای که تنها آنها میتوانستند به انجام رسانند) شرط لازم یک جامعهی کارآمد بوده است.
مساله این است که سیاستپیشگان دلایل بسیاری دارند که به کارآمدی سیاستهای خود باور داشته باشند. قطعاً فروش محصولی که خود هیچ اعتقادی به آن ندارید، دشوار است. به علاوه، سازوکار خودگزینی سیاستپیشگان نیز در کار است؛ اگر شما بر این «تصور» باشید که توان حل مشکلات را ندارید، احتمالاً برای ورود به سیاست هم انگیزهای ندارید. [کسانی وارد سیاست میشوند که در قدم اول بر این «تصور» باشند که توان حل مشکلات را دارند.]
پس ما نباید این دعوی سیاستمداران را که ما بهواقع نیازمند وجود ایشان ایم، حکم قطعی تلقی کنیم. علاوه بر این، ما نباید ادعاهای کسانی را که معاششان به سیاستپیشهگان بستگی دارد، همان طور که هست بپذیریم. ما انسانها در باور کردنِ چیزهای پوچ و نامعقول استاد ایم، بهویژه زمانی که بر باورهایی تکیه میکنیم که قرار است برایمان نانوآب داشته باشد.
پس آن چه که ما بدان نیاز داریم این است که راهی بجوییم برای ارزیابی کارآمدی—و حتی ضرورت وجودی—سیاست، خارج از هر آنچه که دعوی سیاستمداران است. ما هر چه در درک علل ثمر ندادن محصول، بیماری و غیره تواناتر شویم، سرانجام به جایی میرسیم که بهسادگی دریابیم که افسونهای جادوگران جواب نمیدهد. دانش جایی برای خرافات باقی نمیگذارد.
چنین ارزیابیای در قلمرو سیاستگذاری هم میتواند رخ بدهد و البته اتفاق هم میافتد. اما واقعیت اینکه چنین کاری بسیار دشوار است—دشوار است بهویژه بهواسطهی پیچیدگی اثرات متقابل بین سیاستگذاری و جامعه و ناممکن بودن تقریبی مقایسهی عملکرد بدیلها سیاستی در جهان واقعی.
اما این مسأله مشکل واقعی نیست. مشکل واقعی این نیست که اکثر ما میکوشیم به نحوی مستقل مدعاهای سیاسی را ارزیابی کنیم اما در انجام این مهم ضعیف عمل میکنیم. مشکل این است که ما به خود زحمت نمیدهیم که اصلاً تلاشی کنیم. در عوض، ما از روی احساس هواداری از یک سیاستمدار یا حزب سیاسی را پیشه میکنیم و سخنان ایشان را وحی منزل میگیریم—حتی تا آنجا پیش میرویم که دعویهای مستقل را بر مبنای این معیار ارزیابی کنیم که تا چه اندازه همسو با آن چیزی است که فلان سیاستمداران مورد حمایت ما میگوید.
همهی اینها همچنان سیاست را به شدت شبیه به جادوگری نگه داشته است. به مشکلی پی میبریم و برای کمک نزد جادوگر خود میرویم. او میگوید تنها در صورت بهدست آوردن حمایتی که به آن نیاز دارد، ترتیب این مشکل را میدهد. سپس وردهایی میخواند—یا آنها را نوشته و از طریق تشریفات نفوذناپذیر و اسرارآمیز مجلس قانونگذاری به جریان میاندازد. اگر اوضاع بهتر شود، جادوگرمان را تحسین میکنیم و متعهد میشویم که در آینده برای دریافت وردهای بیشتر بازگردیم. اگر اوضاع و شرایط بهبود نیابد، ما جادوگر رقیب را سرزنش میکنیم و متعهد میشویم که هرگز اجازه ندهیم چنین قدرت مهلکی را اعمال کند.
برایِ اکثرِ ما، زبانبازی و کلاهبرداریِ جادوگران و شمنها و بیخاصیتی دواهای دستفروشان عاقبت آشکار شده است. اکنون، زمان آن رسیده است که ما سیاستمداران را نیز، صرفنظر از حزب متبوعشان، در جرگهی جادوگران به حساب آوریم.