به مناسبت تولد میلتون فریدمن

— مترجم: محمد ماشین‌چیان

این مطلب به مناسبت تولد نود سالگی فریدمن در سال ۲۰۰۲ نوشته شده. میلتون فریدمن به سال ۲۰۰۶ در سن ۹۴ سالگی چشم از جهان فرو بست.

***

فریدمن در ۱۹۱۲، در پایان دوره‌ای طولانی از صلح و شکوفایی، در نیویورک به دنیا آمد.  نیمه نخست زندگی ش شاهد مجموعه‌ای از فجایع علیه صلح و آزادی بود—جنگ جهانی اول، کودتای بلشویک‌ها در روسیه، طلوع فاشیسم و سوسیالیسم ملی‌گرایانه، جنگ جهانی دوم، و فتح نیمی از دنیا توسط کمونیسم. خوشبختانه والدین وی اروپای شرقی را ترک کرده و از فجایعی که آن‌جا اتفاق افتاد جان سالم به‌در بودند.

میلتون فریدمنمنتهی آزادی در وطن جدید هم زیر ضرب بود. مالیات فدرال در ۱۹۱۳ آغاز شد. جنگ جهانی اول برنامه‌ریزی دولتی را در مقیاسی عظیم بهمراه آورد. سیاست ممنوعیت آغاز شد، سپس نیودیل، و اقتصاد کینزی، و این تصور عمومی که دولت فدرال [اگر بخواهد] حلال تمام مشکلات است، یکی پس از دیگری.

پس از جنگ جهانی دوم، وقتی که طرز تفکر دولت بزرگ تقریبا هیچ مخالفی در ایالات متحده نداشت، میلتون فریدمن نوشتن را آغاز کرد. وی ابتدا به نگارش مطالب فنی اقتصادی روی آورد و تغییراتی در سیاست‌های کنترل نقدینگی ایالات متحده را پی‌ریزی کرد که بعدها به ثمر نشست. در سال ۱۹۶۲، در بحبوحه سیاست مرز نوینِ جان.اف.کندی، «سرمایه‌داری و آزادی» را منتشر کرد؛ کتابی که نسل جوان از آن تاثیر بسزایی گرفت. وی ایده‌هایی نظیر بن تحصیلی را مطرح کرد تا مزایای بازار رقابتی را وارد حوزه آموزش کند، همینطور ایده‌ی مالیات یکنواخت را برای کاهش فشار مالیات بر درآمد، و نرخ ارز شناور را برای بهبود تجارت بین‌الملی.

پس از معروفیت اقتصاددان دانشگاهی نابغه، تا چهل سال بعد فریدمن به مهمترین مدافع آزادی فردی در ایالات متحده تبدیل شد. او برای نیوزویک ستون می‌نوشت، در اقصی نقاط دنیا سخنرانی می‌کرد، و در تلویزیون ظاهر می‌شد و همیشه از منافع بازار آزاد و جوامع آزاد می‌گفت. بعنوان مشاور اقتصادی (ریگان) نامزد ریاست جمهوری ایالات متحده معرفی شد، با اینحال برچسب محافظه‌کاری را رد کرد و اصرار داشت که مانند توماس جفرسون و جان‌استوارت میل یک لیبرال، یا در تعبیر مدرن اش یک لیبرتارین است.

در سرتاسر کره زمین از او مشاوره می‌گرفتند؛ معروف‌ترین هایش در دهه هفتاد، مشاوره به دولت نظامی شیلی بود که به خاطرش نقدهای توهین‌آمیز زیادی شنید، و دولت کمونیست چین، که گویا به کسی برنخورد. خوشبختانه هر دو دولت حرف او را به گوش گرفته و به «معجزات اقتصادی» تبدیل شدند؛ شیلی امروز یکی از موفق‌ترین اقتصادهای امریکای لاتین است و چین در جاده سرمایه‌داری چنان شکوفا شده که هیچ‌کس در ۱۹۷۶، که مائو سرش را زمین گذاشت و میلتون فریدمن جایزه نوبل را برنده شد، حتی خوابش را نمی‌دید.

میلتون فریدمن دلارمیلتون فریدمن در ۱۹۸۰ مخاطبانش را، با انتشار کتاب «آزادیِ انتخاب» و مستندی تلویزیونی به همین نام که از پی.بی.اس پخش شد، وسعت بخشید. میلیون‌ها نفر با تماشای «آزادیِ انتخاب» آموختند که بازارها چگونه کار می‌کنند. یکی از این مخاطبان، هنرپیشه جوانی به نام آرنولد شوارتزنگر، در ۱۹۹۴ راجع به آزادی انتخاب گفت: «من در اطریش متوجه شدم که مردم راجع به این‌که مستمری‌شان کی واریز خواهد شد حرص می‌خورند. در ایالات متحده، دغدغه مردم استفاده از ظرفیت بالقوه‌شان و رسیدن به جایی بود که لیاقت اش را داشتند. کتاب فریدمن برای من توضیح داد که دینامیک سرمایه‌داری چگونه به مردم فرصت می‌دهد تا به رویاهایشان جامه عمل بپوشانند.»

سریال تلویزیونی «آزادیِ انتخاب» پس از انتخاب مارگارت تاچر به عنوان نخست وزیر برتانیا، و درست قبل از انتخاب رونالد ریگان به ریاست جمهوری ایالات متحده پخش شد. تاچر و ریگان نماینده انقلابی بودند که میلتون فریدمن به برپایی اش همت گماشته بود: فاصله گرفتن از برنامه‌ریزی متمرکز و دولت رفاه و حرکت به سمت پذیرش کارآفرینی، بازار آزاد، و دولت محدود. اندیشه کثرت‌گرایی که قرن بیستم را تحت سلطه گرفته بود داشت جای خود را به روحیه‌ای لیبرتارین می‌داد.

میلتون فریدمن 3و این ماجرا محدود به ایالات متحده و بریتانیا نبود. موفقیت بازار آزاد در شیلی بر سایر کشورهای امریکای لاتین تاثیر گذاشت و باعث شد از سنت دیرین دخالت دولتی فاصله گرفته و به بازارهای آزادتر رو بیاورند. قریب به یک دهه پس از انتخابات ریگان، اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید و بسیاری از رهبران جدید اروپای شرقی و مرکزی، خوانندگان میلتون فریدمن از کار درآمدند. استونی در زمانی کوتاه به یکی از روایات موفقیت پساشوروی معروف شد. وقتی نخست وزیر جوان ش، مارت لار به واشنگتن آمد از او پرسیدند که ایده تحولات بازار محورش را از کجا آورده؟ لار پاسخ داد «ما میلتون فریدمن و فردریک هایک می‌خوانیم». یکی دیگر از این تحول‌گرایان واکلاو کلاوس، نخست وزیر جمهوری چک، به «یک فریدمنی با عصای هایک» معروف بود.
فریدمن، پدر معنوی ایده «ارتش تماما داوطلب» بود، وی به طور خاص توانست سناتور جوانی به نام دونالد رامسفلد را مجاب کند تا رهبری تلاش‌های نهایتا موفقیت‌آمیز برای پایان دادن به سربازگیری اجباری را به عهده بگیرد. وی همچنین از مخالفان سیاست «جنگ مواد مخدر» بود که حقوق فردی را ضایع کرده و به فساد و تباهی دامن می‌زند.

اخیرا نبرد طولانی فریدمن برای «انتخاب تحصیلی» به لطف رای دیوان عالی در ژوئن—که سیاست بن تحصیلی را در چارچوب قانون اساسی تشخیص داد—شتاب دوباره‌ای گرفت. و چه هدیه بزرگی برای تولد نود سالگی مردی که وقتی گفته بود: «موضوع محوری دفاعیات من همواره تقویت آزادی انسان بوده.»