دانلد بودرو استاد اقتصاد و رئیس سابق دانشکده اقتصاد دانشگاه جورج میسون و نویسنده وبلاگ اقتصادی «کافه هایک» است. وی این مطلب را برای پرونده «پیام نوروزی اقتصاددانان دنیا به مردم ایران» در (شماره نخست سال ۹۵) هفته نامه تجارت فردا نوشته است.
***
همچنان که تاریخ به ما میآموزد—بهویژه آنطور که این آموختهها از خلال چشمهای تیزبینِ دیردره مککلاسکی خوانش شدهاند— ثروت و کامیابی برای توده مردم معلول نوآوری در بازارهای باز است، و بازارها باز و آزادند تنها اگر اکثریت مردم پیمان بورژوا را بپذیرند، که از این قرار است: نوآوران، کارآفرینان، و تاجران میتوانند هر چقدر دلشان میخواهد ثروتمند شوند، اما تنها اگر همزمان مشتریان و کارگرانشان را هم ثروتمندتر سازند. و آن هم منحصراً مطابق قضاوت مشتریان و کارگران. تولیدکنندگان در خدمت مصرفکنندگاناند، نه برعکس. آزادی قرارداد شامل آزادی قرارداد نبستن هم هست. مبادلات و تجارت اختیاری که ورای مرزهای سیاسی انجام میگیرد منفعتش کمتر از مبادلاتِ داخلی نیست. این واقعیت که «اقناع» به واسطهی زور و قهر صورت نمیگیرد، باعث میشود نه پدیدهای خوارشمردنی، که امری متمدنانه باشد. اگر حقوق «ثروتمندان» تامین نشود، مردم عادی هم امنیت حقوقشان به مخاطره خواهد افتاد. و اگر حقوق مردم عادی تامین نشود، «ثروتمندان» هم امنیت حقوقشان به مخاطره خواهد افتاد.
این انگارهها انقلابیند و شواهد حاکی از نیرومندیشان بسیار است.
بسیاری جاهای دنیا هستند که علی رغم طبیعت لم یزرع شان مردمانی ثروتمند دارند. زیر سطح سوزانشان رودهای زیرزمینی جاریست. خوراک و نوشیدنی آنجا به فراوانی سیاتل و پاریس و توکیو است. ماشینهای تهویهی هوا همه را در محلهای سرپوشیده خنک نگه میدارد. و با وجود بیبهره بودن از «منابع طبیعی»، از رونقی خارقالعاده برخوردارند.
این رونق را اندیشهها و انگارهها به وجود آوردهاند، در دو سطح مختلف.
در سطح اول انگارههایی هستند که در پیمان بورژا، در بالا، آورده شدند: صنعت، تجارت، و ابداع پدیدههایی فاخرند، حتی وقتی روشهای مألوف کسب و کار را دگرگون میکنند و از هم میگسلند. در سطح دوم انگارههای معینی قرار دارند که «پیمان بورژوا» با خود به زندگی میآورد. در مورد لاسوگاس این انگارههای خاص شامل آنهاییند که باعث میشود بتوانیم آب را به صحرا ببریم، آنهایی که نیروی برق را به خانهها و کسبوکارها میرساند، آنهایی که تولید برنامههای سرگرمی را سهولت میبخشد، آنهایی که ساختن و ادارهی ساختمانهای بلند را در صحرا ممکن میکنند.
کامیابی در جهان مدرن، چه در لاسوگاس باشد چه در دوبی، چه در فیلادلفیا باشد چه در برلین، چیزی نیست مگر به منصهی ظهور رسیدنِ بیشمار انگارههای خلاقانهای که پیمان بورژوا از بند میرهاندشان. در سرنوشت هیچجایی از جهان فقیر باقی ماندن نوشته نشده است، به شرطی که مردمان آنجا پیمان بورژوا را بپذیرند، و هیچجایی از جهان مقدر نیست که پررونق باقی بماند اگر مردمش این پیمان را رد کنند.
شکی نیست که پیمان بورژوا، خوب است. برد-برد است. و با اینحال در طول تاریخ کمیاب است. پیمان بورژوا کمیاب است هم چون بسیاری از مردم وعدههایی که میدهد را درنمییابند، و هم به اینخاطر که تعدادی از افراد سعی دارند حریصانه قوانینش را زیر پا بگذراند و به عایدی بیشتر دست یابند. با اینهمه بدون این پیمان تودهها نخواهند بالید.
مردمی که به راستی خواهانِ ثروت و کامیابی هستند، انتخابی جز پذیرفتن پیمان بورژوا ندارند.
من از صمیم قلب مجلهی بورژوا را برای نقشی که در ترغیب مردم ایران به پذیرفتن پیمان بورژوا ایفا میکند، تحسین میکنم.