— نگاهی به تجربه آرژانتین
شاید تجربه هیچ کشوری به اندازه آرژانتین درس آموز نباشد. مورخان اقتصادی در این خصوص بحث دارند که در پایان سده نوزدهم میلادی کدام یک از دو کشور استرالیا یا آرژانتین بالاترین درآمد سرانه جهان را داشتند. کشاورزی آرژانتین بسیار مولد و زیربناهای آن عالی بود. برتری نسبی در صادرات محصولات کشاورزی سطح زندگی بالایی را برای شهروندان این کشور فراهم کرده بود. تا دهه ۱۹۴۰ میلادی اقتصاد آرژانتین، برخلاف دیگر کشورهای آمریکای لاتین، از ثبات قیمتها برخوردار بود. همه این عوامل موجب شده بود که در پایان جنگ جهانی دوم، آرژانتین به عنوان کشوری توسعه یافته تلقی شود. اما، با قدرت گرفتن دولت پوپولیستی “خوان پِرون“ و اتخاذ سیاست صنعتی کردن از طریق جایگزینی واردات، اقتصاد این کشور وارد مرحله افول و بی ثباتی شدیدی شد. صادرات کشاورزی از دهه ۱۹۵۰ میلادی رو به کاهش گذاشت و شرایط مبادله تجاری به شدت به زیان بخش کشاورزی تغییر داده شد تا فرایند صنعتی شدن تسهیل گردد. افزایش هزینه های دولتی برای تامین مالی سرمایه گذاری در بخش صنعت به کسری بودجه شدید دولت و در نتیجه بروز تورم و بی ثباتی اقتصاد کلان انجامید.
آرژانتین از دهه ۱۹۵۰ میلادی به تدریج تبدیل به کشور جهان سومی شد که اقتصاد آن، در دراز مدت، افت و خیز های شدید رشد اقتصادی، تورم های دو تا سه رقمی، صنایع ناکارآمد وابسته به حمایتهای دولتی و نزول چشمگیر بهره وری حتی در بخش کشاورزی را تجربه کرد. آنچه موجب شد آرژانتین از مسیر پیشرفت عادی خود خارج شود مداخلات بی رویه دولت در فعالیتهای اقتصادی بود. … سیاستهای پوپولیستی پرون موجب بی ثباتی سیاسی و اقتصادی در کشور شد و در نهایت به سرنگونی دولت وی در سال ۱۹۵۵ انجامید. مخرب ترین جنبه سیاست وی ایجاد شقاق و تخاصم میان اقشار مختلف مردم بود که با به راه انداختن جنگ فقیر و غنی، آشفتگی اقتصادی و سرکوب سیاسی را ناگزیر به همراه داشت. با اینهمه، سیاستهای شدیدا ناسیونالیستی، توده گرا و عوام فریبانه او اکثریت غیر قابل انکار مردم را پشتیبان اوکرده بود. او پس از برکناری از قدرت به اسپانیا رفت اما حزب پر قدرت پرونیستی که حزب عدالت خواه نامیده می شد، عملا مدیریت سیاسی کشور را با دشواری روبرو کرده بود و اجازه نمی داد سیاستهای دوره پرون، مانند ملی کردن راه آهن مورد تجدید نظر قرار گیرد. پرون بعد از هیجده سال دو باره در سال ۱۹۷۳ با کسب اکثریت آرا به قدرت بازگشت و نشان داد که همچنان محبوب غالب مردم آرژانتین است. گرچه او در سال ۱۹۷۴ از دنیا رفت اما تفکرات دولت گرای او نفوذ خود را در سیاست و اقتصاد آرژانتین همچنان حفظ کرد.
مالیه تورمی میراث شوم شیوه حکومت داری پرونی بود که تقریبا همه دولتهای آرژانتین، چه نظامی و چه غیر نظامی، از آن پیروی می کردند. افزایش هزینه های دولت با آهنگی بیش از درآمدهای مالیاتی، سنت عوام پسندانه پرونی بود که در کوتاه مدت همه را راضی می کرد اما در دراز مدت موجب تورم می شد و اثر مثبت اولیه را خنثی می کرد. سیاست چاپ پول برای تامین هزینه های دولت یا مالیه تورمی دور باطلی است که در نهایت به سقوط ارزش پول ملی می انجامد و باعث بی ثباتی شدید اقتصاد ملی و نارضایتی اجتماعی و سیاسی می شود. حذف صفر و یا تغییر واحد پول ملی چاره ساز نبود و تا زمانی که دولت تحت فشار احزاب توده گرا و سندیکا ها نمی توانست انضباط مالی بر دستگاههای عریض و طویل خود برقرار سازد، غول تورم سر بر می آورد و سامان جامعه را به هم می ریخت. در چنین شرایطی، تنها پرونیستها، با نفوذ و محبوبیتی که داشتند می توانستند این بن بست ایجاد شده توسط قائد اعظمشان را چاره سازی کنند. کارلوس منم که به عنوان پرونیست در انتخابات سال ۱۹۸۹ پیروز شده بود، برخلاف انتظار همگانی سیاست آزاد سازی اقتصادی را بالاخره در پیش گرفت. اما منافع گروههای متشکل که در سیستم اقتصاد دولتی به سبک پرونی ذی نفع بودند، به راحتی، حاضر نبودند به اصلاح وضع موجود تن دهند.
درآمد سرانه آرژانتین در آغاز سده بیستم میلادی(۱۹۰۹) حدود ۵۰ درصد بیشتر از ایتالیا و ۱۸۰درصد بیشتر از ژاپن و تقریبا ۵ برابر برزیل بود.(گلازر،۲۰۰۹) امروزه، یعنی یک سده بعد، طبق برآوردهای صندوق بین المللی پول، درآمد سرانه آرژانتین معادل۱۰۶۰۰ دلار آمریکا است که کمتر از یک سوم درآمد سرانه ایتالیا(۳۷۰۰۰ دلار)، کمتر از یک چهارم درآمد سرانه ژاپن(۴۵۰۰۰ دلار) و حدود بیست درصد کمتر از درآمد سرانه برزیل(۱۲۹۰۰ دلار) است.(صندوق بین المللی پول، ۲۰۱۱) افول اقتصادی آرژانتین موضوع بسیار جالبی برای مورخان اقتصادی است اما نکته بارز و واضح این تجربه تلخ بن بست اقتصاد دستوری است که مسیر جامعه پررونق مبتنی بر تجارت آزاد را با مداخلات دولتی توجیه ناپذیر و خیال پردازانه به سقوط می کشاند.
- برگرفته از کتاب «آزادسازی و عملکرد اقتصادی»، انتشارات دنیای اقتصاد، چاپ دوم، ۱۳۹۴.
در این باره بیشتر بخوانید: توسعه و بازار در برابر پوپولیسم: نگاهی به تجربه شیلی