اظهر من‌الشمس انگاری اقتصاد کینزی!

— مترجم: آرش جوادی‌نژاد

 

پل کروگمن نموداری منتشر کرده که نشان‌دهنده رابطه بین تغییرات در مخارج دولت بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ و تغییرات در رشد تولید ناخالص داخلی اسمی طی دوره زمانی مشابه است.

نمودار کروگمن

توضیحات کروگمن برای نمودار به شرح زیر است:

به جای در نظر گرفتن تغییرات در توازن ساختاری بودجه، به نظرم رسید که شاید بهتر باشد فقط نگاهی به مخارج بیاندازیم. این نمودار با استفاده از داده‌های صندوق بین المللی پول در پایگاه اطلاعاتی چشم انداز اقتصاد جهانی این موسسه ترسیم شده و هدف آن مقایسه کردن تغییرات در کل مخارج دولت (بر مبنای پول ملی و بدون لحاظ کردن رقم تورم -زیرا نیازی هم به این کار نیست) با تغییرات در تولید ناخالص داخلی است. من کشورهای پیشرفته (با حذف کشورهای خیلی کوچک مثل سن مارینو) را در نظر گرفتم.

و این هم نتیجه‌گیری او:

در یک نظر داستان معلوم است، کاستن مخارج موجب رکود اقتصادی می‌شود.

این جمله خیلی ساده و سرراست است، و به همین اندازه هم مشکل می‌توان قبول کرد که نتیجه گیری حقیقی چنین چیزی باشد. آیا منظور کروگمن واقعا همین بوده؟ فقط پنج کشور در این نمودار وجود دارند که واقعا مخارج اسمی خود را کم کرده‌اند (به نظر چهارتا می‌رسد ولی یکی از آن‌ها خیلی خیلی نزدیک به یکی دیگر است)

 

من به سراغ منبع اصلی داده‌های او [در صندوق بین‌المللی پول] رفتم. پنج کشوری که بین ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ مخارج اسمی خود را کم کرده‌اند یونان، ایرلند، پرتغال، اسپانیا و تایوان هستند. یکی از این پنج کشور، تایوان، مخارج خود را به میزان بسیار اندی کم کرده—چیزی کمتر از یک درصد و البته موفق هم شده رشد ۱۷ درصدی داشته باشد. ایرلند مخارجش را ده درصد کم کرده و گرچه رشد بسیاری کمی داشته اما تولید ناخالص داخلی اش کم نشده. پرتغال و اسپانیا هریک مخارج خود را در حدود پنج درصد کم کرده‌اند و تولید ناخالص داخلی اسمی در هر یک در حدود دو درصد کاهش یافته. یونان در حدود سی درصد مخارج خود را کم کرده و اقتصادش در حدود ۲۰% کوچکتر شده. خوب فقط همین؟ این داستانِ ” در یک نظر” که کاهش مخارج موجب رکود اقتصادی می‌شود همین بود؟

دو کشور هستند که مخارج خود را کم کرده، و رشد هم کرده‌اند. سه کشور مخارج خود را کم کردند و عقب‌گرد داشتند. و خوب رابطه علیت ممکن است در جهت عکس آن صادق باشد. اقتصادهای رو به زوال ممکن است برای خرج کردن دچار مشکل شوند، به خصوص وقتی که رتبه اعتباری آن‌ها زیاد جالب نیست.

ولی شاید هم مقصود کروگمن چنین چیز سطحی‌ای نبوده، که فقط کم کردن مخارج مهم است. شاید منظورش این بوده که هرچقدر رشد مخارج اسمی کمتر باشد رشد تولید ناخالص داخلی اسمی هم کمتر است.

حالا فرض بگیریم منظور او همین بوده. خوب به نمودار نگاه کنید. آیا می‌توانید یک خط روند رو به بالا پیدا کنید که نشان دهد همبستگی مثبتی بین رشد مخارج و تولید ناخالص داخلی اسمی وجود دارد؟ یک نشانه‌هایی وجود دارد اما بخشی از آن به خاطر یونان است. بقیه نمودار کاملا درهم و برهم است. چنین رابطه‌ای در کار نیست. مثلا اسلونی مخارج اسمی خود را ۱۸ درصد افزایش داده و همچنان هم رشد منفی دارد.

اگر اظهر من الشمس بودن اقتصاد کینزی در همین حد است باید بگویم که چنگی به دل نمی‌زند.

 

لینک به مطلب اصلی