دیوید هندرسون

داستان معجزه اقتصادی آلمان

بعد از جنگ جهانی دوم اقتصاد آلمان مخروبه‌ای کامل بود. جنگ و سیاستِ‌ زمین سوخته‌ی هیتلر باعث شده بود ۲۰ درصد مناطق مسکونی در ویرانی افتاده باشد. تولید سرانه‌ی مواد غذایی در سال ۱۹۴۷، یعنی دو سال بعد از پایان جنگ، به ۵۱ درصد سطح‌ش در ۱۹۳۸ کاهش یافته بود و جیره‌ی غذایی رسمی که نیرو‌های اشغال‌گر متفقین اعمال می‌کردند، چیزی بود بین ۱۰۴۰ تا ۱۵۵۰ کالری در روز. با این حال تنها بیست سال بعد اقتصاد آلمان غربی مایه‌ی رشک اغلب کشور‌های جهان بود. و تنها کم‌تر از ده سال پس از جنگ مردم را می‌‌شد دید که از معجزه‌ی اقتصاد آلمان حرف می‌زنند. سبب این به اصطلاح معجزه چه بود؟

ما اقتصاددانان همه‌مان ملال‌انگیز نیستیم

برخی، کارهای این دو را در این جمله خلاصه کرده‌اند که نهادهای غیربازاری اغلب عملکرد خوبی دارند. اما این جمله می‌تواند شما را به این نتیجه‌گیری اشتباه برساند که پس راه‌حل‌های دولتی خوب اند و بازارهای آزاد صرفاً زیرمجموعه‌ای از نهادهای آزاد هستند. روش بهتر برای خلاصه کردن تحقیقات این دو اقتصاددان—البته با اندکی اغراق در مورد آستروم—این است که، آنچه آستروم و ویلیامسون واقعاً ثابت می‌کنند این است که انجمن‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد داوطلب [یعنی نهادهای غیربازاری] عملاً [در حل مسأله‌ی مدیریت مشاعات] عملکردی موفق دارند.