—مترجم: محسن محمودی
اخیراً به مقالهای در بزرگداشت ویکیپدیا به قلم سو گاردنر، مدیر اجرایی بنیاد ویکیمدیا برخوردم که میکوشید ارزیابیای از کارنامهی دوازدهسالهی ویکیپدیا به دست دهد. ویکیپدیا در این مدت کوتاهی که از فعالیتش میگذرد، بهطرز حیرتانگیزی آنچنان رایج و فراگیر شده که تقریباً هر کس استفاده از آن را مسلم و بدیهی فرض میکند.
برای مثال اعضای خانواده خود من که در مقاطع لیسانس و تحصیلات تکمیلی در رشتههای فلسفه، زبان انگلیسی، تاریخ هنر، الاهیات، وکالت، مطالعات زنان، علوم تربیتی و تدوینِ دیجیتال درس خواندهاند، همگی در مورد ارزش ویکیپدیا و این نکته که استفادهی آگاهانه و مناسب از آن در امر یادگیری، به ویژه یادگیری مقدماتی، بسیار مفید است اتفاق نظر دارند.
بعد از آن که مقالهی گاردنر را خواندم، برایِ آزمون به سراغِ مقالهی مدخلِ ویکیپدیا در خودِ ویکیپدیا رفتم. مقالهای بلند (که تنها یک دقیقه پیش از آن بهروز شده بود) یافتم که نویسندگانش کوشیده بودند جانب تعادل را نگه دارند. مقاله ۱۲ عنوان اصلی، ۲۸۶ پانوشت و منابع زیادی برای مطالعهی بیشتر داشت. وقتی به این نکته پی بردم که ویکیپدیا با ۳۶۵میلیون خواننده، ۲۴ میلیون مقاله (که بیش از ۴ و ۱ دهم میلیون آنها به انگلیسی است) به ۲۸۵ زبان و افزوده شدن ۸۰۰ مقاله در هر روز، محبوبترین سایت مورد استفاده برای ارجاع دادن در اینترنت است، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم.
در حالی که تقریباً هرکس را که میشناختم ارزیابی مثبت گاردنر را تأیید و بازگو میکرد، در مقام یک اقتصاددان توجهام به چیزهای بسیار مهمی که او در مقالهاش نوشته بود جلب شد. واژگان او این نکته را به ذهنم متبادر کرد که هر کس از ویکیپدیا خوشش میآید، بایستی بازار را دوست داشته باشد.
گاردنر مینویسد: «یک دایرهالمعارف نمونهای از تشریک مساعی و تلاش دستهجمعی است و ویکیپدیا این همکاری را به سطح جدیدی رسانده… نمونهای که قابل مقایسه با ویکیپدیا باشد که در آن مجموعهی رنگارنگ و متنوعی از افراد مختلف برای هدفی واحد گردآمده باشند، سراغ ندارم…. ویکیپدیا جزء ضروری و غیرقابل چشمپوشی از ساختار اطلاعاتی جهان است».
تکتکِ این گفتههای گاردنر دربارهی ویکیپدیا؛ درجهی تشریک مساعی، درجهی تنوع، حدی که اهداف به شیوهی صلحآمیز قابل تحققاند، ضروری و غیرقابلچشمپوشیبودن بهعنوان یک منبع اطلاعاتی، گوشهای از پاسخ این سوال است که چرا مبادلهی داوطلبانه در بازار بزرگترین دستاورد بشریت است.
تشریک مساعی گسترده
ویکیپدیا با هزاران نویسندهای که دارد تنها نمودی کوچک از یک تشریک مساعی زیبا است. مبادلات بازار نیز همهی افراد را چه خودشان بخواهند و چه نخواهند به همکاری وارد میکند.
در بازار، ترجیحات و ارزشهای هر مشارکتکننده در نتایجِ حاصله مجسم میشود. هرکسی که تصمیم میگیرد خرید کند این کار را داوطلبانه انجام میدهد، که نشاندهندهی این واقعیت است که آنها ارزش بیشتری برای آنچه دریافت میکنند قایلاند تا برای آنچه از دست میدهند. روابط بازاری، کالاها و خدمات را به سمت اَشکال، مکانها و زمانهای باارزشتر و مالکینی که ارزش بیشتری برای آنها قائلاند سوق میدهد و این روابط تنها مبادلهای است که هرکدام از طرفینی که به دنبال نفع شخصیاند، با آن موافقاند. این روابط حوزهی همکاری بسیار گستردهتری از حوزهی ویکیپدیا است و هر کس که از قیمتهایِ حاصل شده بهمثابهی اطلاعاتی در باب سبکسنگینکردنهایی که دیگران مایلاند انجام دهند استفاده کند، میتواند از آن بهرهمند شود.
از آنجا که بازارها امکانات انتخاب و بنابراین ترجیحات، تواناییها و شرایط مشارکتکنندگانش را بازتاب میدهد، تغییر نسبی قیمت، تغییراتی را که بر آنها تأثیر میگذارد و نیز اطلاعات مربوط به مبادله را انعکاس میدهد. در حالی که ویکیپدیا در وارد کردن اطلاعات جدید بسیار سریعتر از منابع دیگر عمل میکند، بازارها میتوانند حجم بیشتری از اطلاعات جدید را با سرعت بسیار بیشتر از ویکیپدیا به افراد برسانند.
در واقع، همانطور که فریدریش هایک در مثال ظریفی که در کتاب «کاربرد معرفت در جامعه» (لینک به مقالهی فارسی در بورژوا) نشان داده بازارها میتوانند اطلاعاتی را که ابتداً تنها برای یک فرد شناخته شده و او نیز هیچ قصدی برای بهرهمند ساختن دیگران از آن ندارد، آشکار کنند، چرا که رفتار بازاری مبتنی بر نفع شخصی که در تغییرهای قیمت منعکس میشود آن اطلاعات را بدون این که فرد بخواهد به دیگران میرساند.
با این وجود، ویکیپدیا بر ارائهی فاکتهایی تمرکز دارد که قابلیت صورتبندی دارند و منبعشان هم قابل ردیابی است، اما آن اطلاعاتی که در بازارها وجود دارد بیش از اینها است (شامل همهی جزئیات زمان و مکان که میتوانند ارزیابی فرد را از کالا و خدمات تغییر دهند) که خارج از حدِ تواناییمان برای شناخت این فرایندها است. بیشتر اطلاعات مستعجل و ناپایدارند و اغلب غیرقابل صورتبندی. بازارها از خیل آن همه اطلاعات، آن اطلاعات را انتقال میدهند که به پرسشی را که همهی ما خواهان دانستن جوابش هستیم مربوط است؛ یعنی آن اطلاعاتی که به تخصصها یا انتخابهایِ مصرفیِ ما ربط پیدا میکنند—چه قیمت؟
یک فرد حاضر است چقدر بها برای چیزی به من بدهد و یا یک فرد بابت یک کالا یا خدمات چقدر بها از من میخواهد؟ بازارها در مورد اطلاعات صرفهجویی میکنند؛ به این ترتیب که ما را از طریق تغییرهای قیمت از ترکیب شدیداً پیچیدهی چه کسی، چه چیزی، کی، کجا و چگونه معاف میکنند.
وقتی که به هماهنگی شاهکار و معجزهآسایی که بازار ایجاد میکند فکر کنیم، فهم این که چرا هایک به این نتیجه میرسد برایمان دشوار نخواهد بود که: «به نظرم، اگر نظام بازار نتیجهی طراحیِ ذهن بشر میبود و مردمی که بهوسیلهی تغییرات قیمت هدایت میشوند، میدانستند که تصمیماتشان اثری فراتر از مقاصد فوریشان دارد، این سازوکار یکی از بزرگترین دستاوردهای بشر قلمداد میشد».
به این اعجاز این واقعیت اعجابآور را بیفزایید که اعجازهای حیرتآور و هماهنگی بازار به شیوهی صلحآمیز محقق میشوند. زمانی که حقوق مالکیت فرد به خوبی تعریف شده و به رسمیتشناخته شده باشد، تنها آرایش و ترتیبات داوطلبانه و اختیاری امکانپذیر است و یا آن چنان که لئونارد رید در کتاب معروفش گفته، تنها کار صلحآمیز مجاز است. قوّهی قهریه تنها به ضرورت برای متوقف کردن و بازداشتن آنهایی که به حقوق دیگران تجاوز میکنند به کار گرفته میشود.
در واقع نخستین رهبران تجارت آزاد مانند فردریک باستیا، جان برایت و ریچارد کابدِن نهتنها بر مزایای بازار برای جامعه به طور عام و برای فقرا به طور خاص، بلکه بر فرصتی که بازار برای صلح ایجاد میکند، تأکید میکردند. به بیان کابدِن «حمایت ما از تجارت آزاد نه صرفاً بهخاطر ثروت مادیای است که برای جامعه ایجاد میکند، بلکه به خاطر اثری است که برای تأمین صلح پایدار دارد… از طریق ایجاد وابستگی بین افراد برای تأمین نیازهای یکدیگر.»
طبیعت صلحآمیز مبادلات بازار در پرتو این واقعیت که برخلاف ویکیپدیا، بازارها هدفی واحد ندارند، بسیار حیرتانگیزتر میشود. این مبادلات، تشریک مساعی اجتماعی را ارتقاء میدهند، اما این همکاری در خدمت اهداف جداگانهیِ اغلب متضاد و خاصِ افراد است. برای مثال همهی ما خواهان غذا، لباس و سرپناه هستیم، اما همهی ما یک نوع غذا، لباس، سرپناه را در یک زمان و یک مکان نمیخواهیم.
بازارها، در مقایسه با ویکیپدیا، نهتنها «جزء ضروری و غیرقابل چشمپوشی از ساختار اطلاعاتی جهان» هستند، بلکه در شرایط ناقص و پرخطرتری عمل میکنند؛ دولت پیوسته به اطلاعاتی که به وسیلهی ویکیپدیا فراهم میشود، حمله نمیکند، در حالی که اطلاعاتی که بازار فراهم میکند، بهطور گسترده از سوی دولت با انواع مداخلات شامل تعیین سقف و کف مجاز قیمتها، مالیات، یارانه، حمایتگرایی (تعرفه و موانع غیرتعرفهای) و تنظیماتی که مانع ورود آزادانه به یک صنعت و نوآوری میشود، مورد حمله قرار میگیرد.
بدون شک، ویکیپدیا یک موفقیت تحسینبرانگیز است. ماهیت تعاونی، متنوع و صلحآمیز دارد و مردم برای کسب اطلاعات روزبهروز بدان وابستهتر میشوند. دستاوردی به راستی شایستهی تقدیر است، اما نه بزرگترین تلاش دستهجمعی و تعاونی است و نه بزرگترین منبع اطلاعاتی. همهی اینها جلوهای از مزایای مستقیم و غیرمستقیم آرایش و نظم صلحآمیز و داوطلبانهی مبادلات بازار هستند، و بس. در حالی که ما ویکیپدیا را برای آنچه که فراهم میکند ستودهایم، باید به یاد داشته باشیم که مزایای همکاری داوطلبانه در بازار از بسیاری جبههها در معرض تهاجم است. قائل شدنِ احترامِ کنونی که ویکیپدیا از آن برخوردار است، برای بازار، قدمی رو بهجلو برای بشریت است.