—مترجم: حسین کاظمی یزدی
روزنامهی چپگرای گاردین در نظرسنجیای آنلاین از خوانندگان خود پرسید که «بونو میگوید سرمایهداری انسانهای بیشتری را از فقر میرهاند تا کمکهای خارجی. آیا موافقاید؟» ۷۸ درصد به این پرسش پاسخ آری دادهاند.
بونو میگوید: «آثار تجارت واقعی است. و کمکهای خارجی فقط یک درمان موقّت است. تجارت و سرمایهداریِ کارآفرینانه، در مقایسه با کمکهای خارجی انسانهایِ بیشتری را از فقر میرهاند—قطعاً به این حقیقت آگاه ایم. آفریقا باید به کانونی از رشدِ اقتصادی تبدیل شود.»
بونو در طول سه دهه همکاری گروه موسیقی یو ۲ چیزهای زیادی دربارهی موسیقی یاد گرفته است. اما در کنار این، درسی نیز از کوشندگی پیوستهاش در برپاییِ کارزارهای مبارزه با فقر آموخته است. این فعال اجتماعی بیپرده از این میگوید که چطور امروز بشردوستیاش او را به ستایشِ سرمایهداری هدایت کرده.
این خوانندهی ایرلندی که از مؤسسان وان، گروهی از فعالانِ مبارزه با فقر و بیماری در آفریقا، است میگوید، درک اهمیت سرمایهداری و کارآفرینی در بشردوستی «مایهی فروتنی بود،» بهویژه برای کسی مانند من که «در مقامِ یک کوشندهی مصلحِ خشمگین، با تمامِ آن کلیشههایِ متداولِ ایننوع کوشندگان، پای در این میدان گذاشته بود.»
بونو در کنفرانس تکنولوژی فاوندرز در دوبلین، خطاب به ۲۰۰ کارآفرین و سرمایهگذار حوزهی تکنولوژی گفت: «کارآفرینان و مبتکران ابزارِ حل مشکل هستند و کمک خارجی پُلی بیش نیست. ما این کمک خارجی را فقط بهچشمِ پولی اولیه برای سرمایهگذاری در کشورهای جدید میبینیم. درک نقش تجارت ما را به فروتنی و خضوع وامیدارد.»
در دنیایِ انسانهایِ مشهورِ خیرخواه، بونو به این مشهور شده است که فقط حرفِ انساندوستی نمیزند. در طولِ بیش از دو دهه، این موسیقیدان کمپین وان را راه انداخته، با عفو بینالملل همکاری کرده، در کنسرتهایِ بَند اِید (Band Aid) خوانده، و مدام بیشتر و بیشتر در مسألهی افریقایِ دستبهگریبانِ فقر درگیر شده است. وی سالهاست که برای بخشش وامهای کشورهایِ آفریقایی و همچنین افزایش کمکهای خارجی تلاش میکند.
و حالا؟ بونو میگوید سرمایهداری چارهی این مشکل است. رودی کاراسکو در مجلهی پریسم مینویسد:
«ماریان توپی، نویسندهی وبلاگ بنیادِ کیتو ، مینویسد: «سالها بود که بونو دردسری بیش نبود و مدام نقوناله میکرد که میلیونها دلار کمک خارجی از سوی کشورهای غربی در آفریقا نیاز است…»
«دنیا متوجه شده است که بونو کوک اقتصادیاش را تنظیم کرده. او در سخنرانیای در نوامبر ۲۰۱۲ در دانشگاه جورجتاون گفته است: «کمک خارجی فقط درمانی موقت است. تجارت [و] سرمایهداری کارآفرینانه مردمانِ بیشتری را از فقر میرهاند تا کمکِ خارجی.» یک ماه پیش از آن در کنفرانس تکنولوژی در ایرلند گفته بود که درکِ اهمیت سرمایهداری و کارآفرینی در نوعدوستی موجبِ افتادگیاش شده است.»
البته این بیانیههای اخیر در طول چند سال پخته شدهاند. بونو در سال ۲۰۱۰ در یک سرمقالهی نشریهی نیویورک تایمز نوشته بود «مبارزان دستچپی» و نخبگان اقتصادی دارند یاد میگیرند که با هم همکاری کنند: «انرژی این گروههای مخالف با هم جمع میشود [زیرا هر دوی آنها] حکمرانیِ بد و ناکارآمد را بزرگترین مانع پیشِ رویشان میبینند.»
این ادعای بونو که تجارت در مقایسه با کمک خارجی انسانهای بیشتری را از فقر میرهاند، باید فریادی برای بسیجِ نسلِ جدید باشد.
جورج آییتِی، کارآفرین آفریقایی، در سالِ ۲۰۰۷ با بونو دیدار کرد و نسخهای از کتابش، «آفریقا رها از غلوزنجیر؛ نقشهی راه آیندهی آفریقا»، را به این ستارهی راک هدیه داد. احتمالاً کتاب تأثیری بر بونو گذاشته است، زیرا که سرانجام پذیرفته که کمک خارجی صرفاً «درمانی موقت» برای فقر است، نه راهحلی واقعبینانه.
کاراسکو (که برای پارتنرز ورلدواید کار میکند) تجارب دسته اول بسیاری دارد که نشان میدهند سرمایهداری، کارآفرینی و کاسبکاری بهطریقی به کاستن از فقر کمک میکنند که کمکِ خارجی هرگز نتوانسته است از پسِ آن برآید.
دیگنیتی کوکونات در فیلیپین و باغستانهای بروت در ایالت واشنگتن، دو نمونه از نتایجِ عالیِ بسیارِ این رویکرد هستند. دیگنیتی کوکونات یک کارخانهی فرآوری نارگیل در کاگمانابا بارانگای را اداره میکند که روغن نارگیل خالص و همچنین پودرِ پوستهی نارگیل تولید و به بازارهای جهان صادر میکند. موفقیتِ آنها بر اصلی چهارگانه متشکل از اشترک سود، تحولکوشی در اجتماع اطراف، تشکیل سرمایهی معنوی و حفاظت محیطزیست استوار است. در باغستانهای بروت که یکی از بزرگترین باغهای سیب خصوصی در آمریکاست، بیش از هزار کارگر از اصلِ چهارگانهی مردم، سیارهی زمین، کسب سود و هدفمندی، نفع میبرند. تعدادی از این کارگران و کارمندان در مقام مأمورانِ اعمال برنامه در تصمیمگیریهای نوعدوستانهی شرکت مشارکت دارند.
بونو میگوید: «کلید حل فقر در دست کارآفرینان و مبتکران است و کمک خارجی پُلی بیش نیست.» من هم موافقم. بهمددِ تجربهی سالیانی که ادارهی یک کلیسای محلّی را در کالیفرنیا به عهده داشتم، تفاوت بین امدادرسانی به نیازمندان و توسعه را میدانم. امداد یعنی اینکه مردی از صندوق اعانات کلیسا نانی به خانه میآورد که خانوادهاش میتوانند شب آن را بخورند. توسعه یعنی اینکه آن مرد چک حقوقی از کاری ثابت و پایدار دریافت میکند—کاری که بهلطفِ فروش کالاها و خدمات مورد نیاز مردم پایدار شده است، نه بهسببِ اعانهای که پس از مدتی ته میکشد.
رابرت سیریکویِ کشیش گفته است که تجارت همیشه فریبنده و باشکوه نیست، ولی راه رهایی از فقر است: «تجارت راهی اصولی برای رهایی مردم از فقر است؛ این کار نه با کمکهای کشوری به کشورِ دیگر میسر میشود و نه با سخاوتمندی سیاستمداران و دولتمردان.» مایهی خوشحالی است که این اندیشه سخنگویی چون بونو یافته است.