هربرت اسپنسر، اعجوبه ای ناشناخته

— به بهانه انتشار کتاب «انسان در برابر دولت» بقلم هربرت اسپنسر و ترجمه نجات بهرامی

انسانی بسیار جدی و بیزار از رفتارهای رمانتیک و بیگانه با شعر و احساس که نوشته ها و دیدگاههایش بخش مهمی از عصر ویکتوریا در انگلستان را تحت تاثیر قرار داده بود. او پا به پای داروین و متاثر از افرادی چون لامارک در تدوین و تشریح نظریه تکامل کوشید و در حوزه هایی چون زیست شناسی هم نظریه بقای اصلح را مطرح کرد. چهره هربرت اسپنسر به عنوان مبدع این نظریه بعدها در سایه شهرت داروین تا حدودی در سایه قرار گرفت و کم رنگ شد و این در حالی است که به اعتراف خودِ داروین، این نظریه مختصِ اسپنسر است و داروین در واقع نظریه انتخاب طبیعی را در ارتباط با تداوم و بقای گونه های زیستی مطرح کرده است و خود نیز نظریه اسپنسر را برتر و بهتر از آن می دانست. اما شکی نیست که این دو اندیشمند و دانشمند بزرگ تاثیرات متقابلی بر مطالعات و نگرشهای یکدیگر داشته اند و به عنوان مثال مطالعه و پژوهش اسپنسر در تحول و فرگشت نهادهای اجتماعی، پس از انتشار کتاب تکامل انواع داروین، شتاب بیشتری گرفته و وی با انگیزه بالاتری بر این موضوع متمرکز شده است. همین نظریه بقای اصلح در نگاه او به موضوعات اجتماعی و سیاسی تاثیر شگرفی داشت و با استناد به آن به تلاش دولت و قانونگذاران برای تصویب طرحهای مرتبط با حمایت از فقرا و نیازمندان حمله می کرد.
علت دیگرِ تاکید بیش از حد اسپنسر بر عدم کارایی قوانین موضوعه و مخالفت وی با وضع مقررات اجتماعی، در حقیقت ریشه در نظریه تکامل اجتماعی وی دارد. در نظریه تکامل اجتماعی او، برنامه ریزی برای ساخت جامعه ای با معیارها و قواعد مشخص توسط قانونگذاران و یا هر قدرت مرکزی دیگر، جایی ندارد و در واقع حرکت تکاملی و تدریجی از وضعیت ساده به وضعیت پیچیده و پیشرفته دراثر تبدیل و تغییر اجزای درونی یک جامعه، بنیان نظریه تکامل اجتماعی اسپنسر را تشکیل می دهد. (McKinnon, AM,2010: 439-455)
از دیگر نکات مهم و قابل توجه در ارتباط با او به اشتغالش در نهادها و دستگاههای عمومی انگلستانِ آن روز می توان اشاره کرد که احاطه وی بر سازوکارهای دولتی و آشنایی اش با سیستم قانونگذاری را به دنبال داشت و از این طریق متوجه خطر بزرگی شد که طرحها و قوانین متعدد چه از طریق افزایش مالیات های اجباری و چه گسترش حیطه اختیارات حکومت می توانند متوجه آزادی افراد کنند.
می توان گفت بدشانسی بزرگ هربرت اسپنسر این بود که نظریات برجسته وی در باب دولت و جامعه با وجود شهرت و آوازه ای که در قرن نوزدهم داشت، در اوایل قرن بیستم و با شروع تلاطم های بزرگ سیاسی ، نظامی و اقتصادی ، به دست فراموشی سپرده شد .به گفته اریکسون، اسپنسر را می توان تنها روشنفکر دهه های پایانی قرن نوزدهم به حساب آورد که شهرت او با شروع قرن بیستم به سرعت رو به زوال نهاد.) (Eriksen and FinnNielsen 2001: 37
در نهایت می توان گفت جوهر اندیشه سیاسی هربرت اسپنسر، بدبینی به ماهیت دولت و مخالفت با حضور حداکثری آن در سپهر اجتماعی و اقتصادی انسانهاست. این بدبینی اسپنسر به ماهیت دولت، گاه وی را تا مرز آنارشیسم پیش می برد. مخالفت سرسختانه وی با گسترش اختیارات دولت و قانونگذاری و مدیریت امور توسط پارلمان ها نیز از همین نگاه بدبینانه وی به ماهیت دولت نشات می گیرد. این نگاه تا آنجا پیش می رود که وی صراحتا دولت را موجودی شیطانی و شرور می نامد.
برای تهیه فوری این کتاب علاوه بر کتابفروشی ها می‌توانید با انتشارات دنیای اقتصاد (۰۲۱۸۷۷۶۲۷۴۷) تماس بگیرید و با استفاده از این لینک به صورت آنلاین خریداری نمایید.