— مترجم: محمد ماشین چیان
مت ریدلی در ستوناش در وال استریت ژورنال به وحشت فروشی گروههای محیط زیستی پرداخته؛ تهدیدهای محیط زیستی عموما اغراقآمیز، و درمانهایی که خیلی اوقات بیش از خود درد آسیب میرساند.
وی دکترای جانورشناسی از دانشگاه آکسفورد دارد، دبیر صفحات علوم در مجلهی اکونومیست بوده، و کتابهای پرفروش در حوزهی ژنتیک و فرگشت نوشته است، از آن جمله، «ِژنوم: اتوبیوگرافی انواع در ۲۳ فصل»، «منشأ فضیلت: غرایز انسانی و فرگشت همکاری»، «ملکهی سرخ: همآمیزی و فرگشت طبیعت انسان»، و البته «خوشبین خردگرا».
* * *
آقای رئیس جمهور (اوباما) در سخنرانی هفته گذشتهاش راجع به تغییرات اقلیمی فرمودند که «قبلا هم این قبیل ادعاها را شنیدهایم.» صحبت ایشان به افرادی اشاره دارد که نگران سازمانهای محافظ محیط زیست هستند که ضرر برنامهی کاهش کربنشان از منفعت آن به مراتب بیشتر است. مشکل این است که ما هم قبلا ادعای ایشان را شنیدهایم: اینکه اگر به فشارهای گروههای محیط زیست توجه نکنیم به درک واصل خواهیم شد، و اگر به حرفشان گوش کنیم نجات خواهیم یافت؛ گو اینکه این توصیهها کرارا غلط از آب درآمدهاند.
گروههای فعال محیط زیست از طرح پیشبینیهای وخیم نان میخورند، و در این بازار [پیشبینیهای آخرالزمانی] در حال رقابت اند، و به همین خاطر اغراق میکنند. قریب به تمام تهدیدهای محیط زیستی دهههای اخیر اغراقآمیز اند و یک جاییشان میلنگد. آنطور که ریچل کارسون در کتابش «بهار خاموش» [به سال ۱۹۶۲] ادعا کرد، آفتکشها سرطانزا نیستند و موجب بروز فراگیر سرطان نشدند؛ آنطور که حزب سبز آلمان در دهه هشتاد ادعا میکرد، بارانهای اسیدی موجب نابودی جنگلهای آن کشور نشد؛ آنطور که اَل گور در دهه نود هشدار میداد سوراخ شدن لایه اوزون موجب کور شدن خرگوشها و قزلآلاها نشد. در عین حال تلاش علیه آفتکشها، بارانهای اسیدی و نازک شدن لایه اوزون موضوعاتی در دسترس بودند و شاید این تهدیدها آسیب آنچنانی وارد نکردند.
تغییرات اقلیمی از این بابت اما متفاوت است. برنامه آقای اوباما برای کاهش ۳۲ درصدی دیاکسیدکربن تولیدی نیروگاههای ایالات متحده (از حجم تولیدی در ۲۰۰۵)، تا سال ۲۰۳۰، ۲ درصد از دیاکسیدکربن تولیدی دنیا خواهد کاست. تا آن زمان، طبق محاسبات کوین دیاراتنا از موسسه هریتِج، این برنامه قریب به یک تریلیون دلار، جی.دی.پی از دست رفته، برای امریکا آب خواهد خورد. مقیاس هزینه مورد نیاز برای کربنزدایی انرژی کره زمین به مراتب گرانتر خواهد بود. پس بهتر است که [پیش از چنین سرمایهگذاری عظیمی] از اغراق شده نبودن مساله اطمینان حاصل کنیم.
اما موضوع فقط این نیست که تهدیدهای محیط زیستی همیشه کوچکتر از آنچه ادعا میشده از آب در میآیند؛ موضوع این است که درمانها گاهی اوقات از خود درد بدترند.
ارگانیزمهایی که بصورت ژنتیکی دستکاری شدهاند (جی.ام.او) مثال خوبی برای این موضوع هستند. پس از ۲۰ سال و میلیاردها وعده غذا همچنان هیچ مدرکی وجود ندارد که برای سلامتی مضر هستند، برعکس مقدار قابل توجهی مدرک برای منافع انسانی و محیط زیستی آنها داریم. «برنج طلائی» یا برنج غنی شده با ویتامین سالهاست که آماده نجات جان انسانهاست، اما در هر قدم با مخالفت صلح سبز روبرو شده. بادمجانکاران بنگلادشی تا ۱۴۰ بار در یک فصل به محصولشان آفتکش میزنند و سلامتیشان را به خطر میاندازند، چون بذر بادمجان دستکاری ژنتیکی شده ضد آفت توسط گروههای محیط زیستی با مخالفت روبروست. مخالفت با جی.ام.او ها یقینا به قیمت جان انسانها تمام میشود.
از این گذشته، میدانید «جی.ام.او» ها جایگزین چه چیزی شدهاند؟ پیش از اینکه بهینهسازی محصول از طریق دستکاری ژنتیکی اختراع شود، روش عمده کشت گونههای جدید «گونهزایی جهشی» بود؛ که از طریق بهمزدن تصادفی دی.ان.اِی، با استفاده از اشعه گاما یا میوتاژنهای شیمیایی انجام میشد، با این امید که بعضی از هیولاهای تولیدی، [تصادفا] محصول بهتری داده یا ویژگیهای منحصربفردی داشته باشند. به عنوان نمونه، جو طلایی، که محصول محبوب تولیدکنندگان اورکانیگ باشد، به همین طریق تولید شده. جالب آنکه این روش تولید همچنان با رگولاتوری خاصی [از طرف دولت و سازمانهای مربوطه] روبرو نیست، در حالی که انتقال تنها «یک ژن» بخوبی شناخته شده، که حتما محصول امنتری است، با انواع محدودیتهای رگولاتوری مواجه است.
گروههای محیط زیستی همچنان با آفتکشهای نئونیکوتینوید مخالفت میورزند به این بهانه که این آفتکشها ممکن است به جمعیت زنبورها صدمه وارد کند، در حالیکه اتحادیه اروپا رسما اعلام کرده که آمار زنبورها در طول بیست سالی که این آفتکشها وارد بازار شدهاند همواره در حال افزایش بوده. نتیجه این مخالفتورزیها این شده که کشاورزان اروپایی به روشهای به مراتب خطرناکتری نظیر حشرهکشهای پایرثروید رو آوردهاند که به عوض افزوده شدن به بذر، روی محصول پاشیده شده و به حشرات مفید محیط آسیب میرسانند. بماند که اگر کشاورزان اروپایی اجازه پیدا میکردند که از جی.ام.او ها استفاده کنند آنوقت نیاز به مراتب کمتری به آفتکشها لازم میبود. باز ملاحظه میکنید که پیشهشدارهای سبز موجب افزایش خطر شدهاند.
انرژی اتمی هم چندین دهه است که به بهانه خطرناک بودنش با مخالفت خستگیناپذیر گروههای محیط زیستی روبرو است. در حالی که به نسبت مرگ و میر ناشی از تولید هر واحد انرژی، نسبت به انرژی خورشیدی و حتی انرژی باد، مرگ و میر کمتری بهمراه داشته. طبق بررسیهای بعمل آمده از سوی دو نفر از محققان ناسا، در مقایسه با سوختهای فسیلی، انرژی اتمی از مرگ ۱.۸ میلیون نفر جلوگیری کرده. و مخالفت با انرژی هستهای یقینا به بهای جانهای بسیاری بوده.
به همین قیاس، همانطور که رونالد بیلی از مجله ریزِن گزارش کرده، مخالفت گسترده با استخراج نفت، به طور کامل مبتنی بر دروغ و افسانه است. این مخالفتها به میزان قابل توجهی توسعه استخراج زمینی نفت با روش فرکینگ در اروپا و بخشهایی از ایالات متحده را کند کرده و در نتیجه باعث وابستگی بیشتر به نفت استخراج شده از دریا، نفت روسیه، و ذغال سنگ شده—که همگی خطرات و معضلات بیشتری دارند. مخالفت با فرکینگ در حال آسیب زدن به محیط زیست است.
به طور خلاصه، جنبش حمایت از محیط زیست بارها مانع دسترسی مردم به فناوریهای امنتر شده و آنها را مجبور به استفاده از بدیلهای پرمخاطرهتر، آلودهتر، و پرآسیبتر کرده است. این جنبش صرفا از سوءظن مردم نسبت هرچیز جدیدی سوء استفاده کرده.
بسیاری از ادعاهای اغراقآمیز راجع به خطرات تغییرات اقلیمی امروزه باطل شدهاند. شورای تغییرات اقلیمی در دولت [ایالات متحده] رسما بسیاری از مواضع و ادعاهای پیشین راجع به بدتر شدن اوضاع اقلیمی را ترک کرده، از جمله بدتر شدن شیوع مالاریا، توقف جریان خلیج، آب شدن و از بین رفتن صفحه یخ گرینلند و آنتارکتیک غربی، آزاد شدن عنقریب گاز متان از قطب شمال، و طوفانهای مانسون و بروز خشکسالیهای طولانی مدت.
در این بین از آن سو، برخلاف تجربهمان با بارانهای اسیدی و لایه اوزون، هزینه انسانی و محیطی کربنزدایی منابع انرژی به مراتب سنگینتر از آنچه انتظار میرفته از کار درآمده. در عین کاهش هزینههای پنلهای خورشیدی، هزینه سیستم انرژی خورشیدی، از زمین گرفته تا جابجایی، نگهداری و ذخیره شبانگاهی، همچنان بالاست. تاثیر محیطی انرژی بادی به مراتب بدتر از آن است که انتظار میرفته. براساس بررسی آماری بی.پی از انرژی دنیا، این دو منبع تنها ۱.۳۵ درصد از انرژی دنیا در سال ۲۰۱۴ را تامین و به مراتب کمتر از این مقدار در آلودگی صرفهجویی میکنند.
به گزارش سای دِو دات نت، وبسایت موسسه غیرانتفاعی اخبار علمی، در حال حاضر آلودگی هوای داخلی، در اثر آشپزی با چوب و غیره در داخل خانه، بزرگترین عامل مرگ و میر در اثر شرایط محیط زیستی است. این موضوع بطور تقریبی جان چهار میلیون نفر را در هر سال میگیرد. رساندن برق تولید شده از سوختهای فسیلی و گاز شهری به این افراد ارزانترین و سریعترین راه نجات زندگی آنهاست. این ادعا که ریسک حداقلی تغییرات اقلیمی آنهم چندین دهه بعد باید برای این افراد [چهار میلیون نفر در سالی که جانشان را از دست میدهند و بقیه افرادی که همچنان با این خطرات دست و پنجه نرم میکنند و ناچارند برای گرمایش یا آشپزی از چوب و زغال استفاده کنند] مهمتر از شرایط زندگی فعلیشان باشد حقیقتا شرمآور است.