مدسن پیری

مهمل اقتصادی: خدمات درمانی و آموزش مهمتر از آن هستند که بخواهند خصوصی شوند

خدمات درمانی و آموزش نه تنها مهم بلکه حیاتی هستند. بیشتر ما ترجیح می‌دهیم در جامعه‌ای زندگی کنیم که چنان سازماندهی شده باشد که این خدمات در دسترس همه‌ی افراد باشد. البته این سخن مانند این نیست که بگوییم که این خدمات از سوی حکومت تأمین شود.

وقتی که دولت به سمت تولید انبوه خدمات پیش می‌رود، تمایل به عجین کردن آن با سیاست ایجاد می‌شود، که می‌تواند از سوی ایدئولوژی یا منافع گروهی خاص تحت تأثیر قرار بگیرد. سیاستمداران می‌توانند برای به‌دست آوردن مزیت‌های انتخاباتی آنها را کنترل کنند. سیاستمداران می‌توانند به شکلی مؤثر از سوی گروه‌هایی که در سمت عرضه‌ی این خدمات هستند مانند اتحادیه‌های معلمان یا کادر درمانی و بهداشتی، به ضرر شهروندانی که مصرف می‌کنند و مالیات دهندگانی که تأمین‌کننده‌ی منابع هستند، عمل کنند.

وقتی که دولت خدمات را به‌صورت انبوه ارائه می‌کند، این خدمات به سمت همگون شدن متمایل می‌شوند. ساده‌تر است که یک خروجی یک‌اندازه و متناسب داشته باشیم تا این‌که خروجی  بر اساس تمایلات شخصی و انتخاب‌های مختلف باشد. در مقابل، بخش خصوصی تمایل دارد با استفاده از ارائه‌دهندگان مختلف این نوع خدمات، طیف‌های متفاوتی از نیاز‌ها را ارضاء کرده و به مصرف کنندگان این اجازه را بدهند که بر اساس کیفیتی که مناسب آنهاست از بین ایشان انتخاب کنند.

مهمل اقتصادی: دولت کارآمدتر از بخش خصوصی خرج می‌کند

— مترجم: امیرمحمد رادمهر این نه تنها نادرست است، بلکه به شکل خنده‌داری غلط است. بعضی اوقات حامیان هزینه‌های بزرگ دولت مدعی می‌شوند که دولت کارآمدتر است چراکه نیاز به سوددهی ندارد. گاهی می‌گویند دولت نیاز به هزینه کردن در تبلیغات دارد. گاهی می‌گویند می‌تواند ارزان‌تر از بخش خصوصی وام…

مهمل اقتصادی: در هنگام رکود اقتصادی دولت می‌تواند با افزایش مخارج، رشد اقتصادی را بالا ببرد

در زمان رکود، دریافت مالیات روندی کاهشی پیدا می‌کند چرا که فعالیت اقتصادی کمتری در جریان است. با کاهش درآمد، مالیات کمتری نیز پرداخت می‌شود. اگر دولت بخواهد مخارجش را افزایش بدهد نیاز دارد مالیات را افزایش دهد و یا بیشتر قرض کند، که هیچ‌کدام از این دو برای تحریک سیستم به منظور بهبود و رشد خوب نیستند. اگر در زمان رشد اقتصادی، دولت ذخیره‌ی مازادی ایجاد کند، در این‌صورت شاید منابع کافی برای کارهایی نظیر انجام پروژه‌های زیرساختی را در زمان رکود داشته باشد. متأسفانه دولت به‌ندرت این کار را انجام می‌دهد. زمانی که دولت پولی را دریافت می‌کند، فشاری روی آنهاست که خرجش کنند و اگر در دوره‌های آفتابی خرجش کنند، در دوره‌ی بارانی چیزی برای خرج کردن وجود نخواهد داشت.

مالیاتی که دریافت و از سوی دولت خرج می‌شود، پولی‌ست که نمی‌تواند توسط بخش خصوصی خرج شود. کالاها و خدماتی که ممکن بود مردم خریداری کنند و یا سرمایه‌گذاری‌هایی که توسط پس‌اندازهای‌شان ممکن می‌شود رخ نمی‌دهند اگر دولت این پول را گرفته باشد و برای پروژه‌هایش خرج کند.

مهملات اقتصادی: افزایش حداقل دستمزد استاندارد زندگی افراد کم‌درآمد را بالا می‌برد

زمانی که قانون حداقل دستمزد بصورت دستوری وضع شود، می‌تواند درآمد آنهایی که اکنون شاغل هستند افزایش دهد. تأثیر منفی این قوانین روی کسانی است که کارشان را از دست می‌دهند چون فعالیت آنها با نرخ دستمزد جدید برای کارفرما توجیه اقتصادی ندارد. قوانین حداقل دستمزد همچنین روی کسانی که دنبال کار میگردند اما مهارت کافی برای دریافت دستمزد مصوب را ندارند اثر منفی دارد. شرکت ها افراد را استخدام می‌کنند چون ارزشی که آنها برای بنگاه اقتصادی خلق میکنند بیشتر از دستمزدی‌ست که به آنها پرداخت می‌شود.  ارزشی که افراد کم‌مهارت برای بنگاه تولید میکنند ممکن است پایین‌تر از نرخ دستوری حداقل دستمزد باشد. این در حالی است که افراد اغلب با کارهای کم‌درآمد و کسب مهارت شروع کرده در حین انجام آن کارها، پله‌های ترقی در شغل و در نتیجه افزایش درآمد را تجربه می‌کنند. کسی که کار کرده اهمیت وقت‌شناسی و پیروی از دستورالعمل‌ها را فرا گرفته است. ترجیحات کارفرما و نحوه انجام کار در بنگاه را آموخته، به همین خاطر باارزش‌تر از کارمند ناآشنا با آن بنگاه اقتصادی است. اگر حداقل دستمزد در سطحی تعیین شود که بالاتر از ارزش خلق شده توسط کارکنان باشد، شرایط برای مشاغل ابتدایی سخت‌تر می‌شود.

در بسیاری از کشورها افراد کم‌مهارت اغلب جوانان و برخی اوقات اقلیت‌های قومی هستند، به‌خصوص اگر از تحصیلات محروم باشند.  افزایش نرخ حداقل دستمزد، اغلب باعث افزایش بیکاری در بین این گروه‌ها خواهد شد.

زمانی که حداقل دستمزد برای نخستین‌بار در بریتانیا معرفی شد، در ابتدای امر سطح آن به اندازه‌ی کافی پایین قرار داده شد که حداقل تأثیر را در اشتغال داشت. عقیده بر این است که افزایش‌های بعدی باعث بیشتر شدن تأثیرش شده است، بنابراین برخی اقتصاددانان پیشنهاد می‌کنند که بهترین راه برای افزایش دریافتی افراد کم‌درآمد، قطع مالیات‌گیری از آنهاست. افزایش آستانه‌ی مالیات بر درآمد و بیمه‌ی ملی، درآمد آنها را افزایش می‌دهد بدون آن‌که هزینه‌ی اضافی به کارفرما تحمیل کند یا بر قیمت تمام‌شده‌ی کالا و خدمات ایشان تأثیر بگذارد.

مهملات اقتصادی: خودکفایی و خرید محلی مفید هستند

اغلب خودکفایی و خرید محلی منجر به فقر می‌شود. خرید از دیگران به منزله‌ی دسترسی به مهارت‌ها و تخصص‌های ایشان است؛ مهارت‌هایی که در مقایسه با توانایی ما در تولید محصولات مورد نظرمان در خانه، باعث کاهش قیمت و افزایش کیفیت کلی محصولات مصرفی می‌شود. خانواده‌ای که لباس‌های مورد نیازش را در خانه بدوزد و… به نسبت خانواده‌ای که توانایی خرید محصولات ارزان‌تر با تولید انبوه را دارد از تمکن مالی کمتری برخوردار است. خانواده‌ای که به اصطلاح خودکفا است به نسبت تولیدکنندگان متخصص، زمان و منابع بیشتری مصرف می‌کند. در جوامع و ملل نیز اوضاع به همین ترتیب است. خرید از دیگران باعث افزایش ثروت مردم می‌شود.