رقابت پایین، دلیل اصلی پسرفت اقتصاد ایران

— یادداشت سردبیر: ایوان میکلوس، وزیر سابق خزانه‌داری اسلواکی، و از مشاوران نخست‌وزیر و دولت‌های بسیاری از کشورهای شرق اروپا پس از فروپاشی شوروی، از تجربه پساکمونیستی می‌گوید و به چرایی ضعف اقتصاد ایران می‌پردازد. آنچه میخوانید پیشتر در نخستین شماره سال ۹۵ هفته نامه تجارت فردا، در پرونده پیام نوروزی اقتصاددانان دنیا به مردم ایران منتشر شده است.

***

من هرگز به ایران نرفته‌ام. اما تعدادی از دوستانم که به عنوان گردشگر و مسافر از ایران دیدن کرده‌اند با شور و شوق زیاد برایم تعریف کرده‌اند که ایران تا چه اندازه زیباست و مردم ایران چقدر مهربان و مهمان‌نوازند.

من اقتصاددان و سیاست‌مدار هستم. همه‌ی دوران شغلی‌م را به مطالعه و آماده‌سازی و بعد اجرای اصلاحاتِ اقتصادی گذرانده‌ام، اغلب در کشورم اسلوواکی ولی همچنین در دیگر کشور‌های سابقا کمونیست. در حال حاضر من مشاور وزیر خزانه داری و وزیر اقتصاد اوکراین‌ام.

می‌دانم که بسیاری از ایرانیان حالا دارند با نگاهی پرامید به آینده نگاه می‌کنند، به ویژه به این خاطر که تحریم‌های غرب هم لغو شده است، و حق هم به جانب این عده‌ی امیدوار است. از میان برداشته شدن تحریم‌ها فرصت‌ها و امکان‌های تازه‌ای به وجود آورده تا از طریق‌شان ایران بتواند به سوی توسعه و رشد اقتصادی حرکت کند، و کیفیت و استاندارد‌های زندگیِ میلیون‌ها ایرانی بهبود یابد. اما فکر می‌کنم خیلی مهم است این نکته را درک کنیم که اصلی‌ترین دلیل پس‌رفتِ اقتصاد ایران و رقابت پایینی که در صحنه‌ی آن وجود دارد، نه تحریم‌ها، بلکه نظام اقتصادیِ اصلاح‌نشده، بیش‌ازحد نظارتی، غیرآزاد و بسته‌ی ایران است. همین امر دلیل اصلیِ این‌ است که چرا عملکردِ اقتصادیِ نظام اقتصادی ایران (با سنجه‌ی سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی در واحد دلار) از عملکردِ چهل سال پیش‌ش بدتر است، که چرا حتی بعد از برداشتنِ تحریم‌ها چشم‌انداز رشد این‌قدر ضعیف است و بسیاری از ایرانیان نزدیک به خط فقر زندگی می‌کنند.

رویکردها و نظریه‌های مختلف و گاها متناقض بسیاری هست که توضیح می‌دهند چطور رقابت را افزایش دهیم و چطور پیش‌شرط‌های رشدِ پایدار و بالای اقتصادی را فراهم کنیم. ولی اجازه بدهید من به عوض نظریه، یک تجربه‌ی عملی را با شما در میان بگذارم که در دروه‌ی گذار پساکمونیستی اتفاق افتاده، و می‌تواند به وضعیت شما هم مربوط باشد، چرا که شباهت‌های پررنگی هست میان اقتصاد شما و اقتصادِ ۲۵ سال پیشِ این کشور‌های پساکمونیستی (اقتصاد‌هایی بسته که بر خودبسندگی متمرکز بودند، دولت مالک شرکت‌های بزرگ بود، آزادی اقتصادی وجود نداشت، نظارت بر نظام اقتصادی بیش از حد بود، رقابت آزاد و منصفانه محدود و محصور شده بود، دولت قیمت‌ها را کنترل می‌کرد و غیره ذلک.)

تجربه‌ی گذار و ترادیسیِ پساکمونیستی به ما نشان می‌دهد کشور‌هایی که اصلاحات اقتصادی‌شان را مبتنی بر تقویتِ آزادی اقتصادی پیش گرفتند، و آزادسازی و نظارت‌زدایی و خصوصی‌سازی کردند، و درهاشان را گشودند و برای رقابتِ آزاد و منصفانه شرایط را محیا کردند، آن‌ کشور‌ها امروز دارند با سرعتی به مراتب بیشتر رشد می‌کنند. از طرف دیگر اما کشور‌هایی که سیاست‌های اقتصادی غیرآزادی پیش گرفتند، مالکیت دولتی را پایدار نگه داشتند و به نظارت بیش از حد ادامه دادند، کشور‌هایی که رقابت آزاد و منصفانه را محدود کردند، کشور‌هایی‌ند که با نرخی بسیار کندتر، رشد می‌کنند.

بگذارید چند آمار به‌تان بدهم. موفق‌ترین کشور‌های گذار لهستان و اسلوواکی و سه کشور حوزه‌ی بالتیک‌ند (استونی، لاتویا، لیتوانی)‌. در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ میانگینِ ترقی هم‌گرا (یعنی همگرایی به سمت میانگینِ سرانه‌ی تولید ناخالص ملی در ۱۵ کشور ثروت‌مند اتحادیه اروپا) برای این گروه از کشور‌های ۲۱.۴ درصد بوده است و هر کدام از کشور‌ها به صورت فرادا نتیجه‌ای بالای ۲۰ درصد ترقی به دست آورده‌‌اند. در همین بازه‌ی زمانی این عدد در مجارستان ۷ درصد و در اسلوونی ۳ درصد است. لهستان و اسلوواکی و کشور‌های بالتیک اصلاحات آزادی‌بخش انجام داده بودند اما مجارستان و اسلوونی نه.

یک نمونه‌ی خوب دیگر اوکراین و لهستان‌ند. وقتی کمونیسم در این دو کشور سقوط کرد، این‌ها که اندازه و ساختار اقتصادی‌شان با هم در یک مقیاس بود و تقریبا یک سرانه‌ی تولید ناخالص داخلی یکسان هم داشتند. در سال ۲۰۱۳، بیش از ۲۰ سال پس از سقوط کمونیسم، سطح اقتصاد لهستان سه برابر بالاتر از اقتصادِ اوکراین بود. امروز این تفاوت حتی بیشتر شده است. لهستان اصلاحاتِ اقتصادی لیبرال را به اجرا گذاشت، به اتحادیه اروپا ملحق شد و نهادهای یک اقتصاد بازارِ کارآ را در نظام اقتصادی‌ش پدید آورد. از طرف دیگر اما اوکراین اصلاحاتِ لازم را در اقتصاد کلان و در ساختار و نهاد‌های اقتصادی‌ش به اجرا نگذاشت.

اصلاحات کار می‌کنند—پیام و درسی که از دوره‌ی گذار اقتصاد ما، و بسیاری از دیگر کشورهای جهان می‌شود گرفت همین است. امیدوارم که ایران هم از این لحاظ به یکی دیگر از نمونه‌های موفق تبدیل شود. آستین بالا بزنید!