تفکر مهندسی در اقتصاد و آفتهای آن

سیاستمداران و صاحبان قدرت علاقه فراوانی دارند که روابط اجتماعی و اقتصادی را به نحو «مطلوبی» مهندسی کنند و این ممکن است آسیب های فراوانی به همراه بیاورد. سیاستمداران دوست دارند با مهندسی تجارت خارجی و کنترل واردات از تولیدات داخلی حمایت کنند و اشتغال و رشد اقتصادی را در کشور افزایش دهند. آنها مایلند با قیمت گذاری کالاها و خدمات، عدالت اجتماعی را مهندسی کنند. حفظ یا افزایش قدرت پول ملی با تعیین نرخ ارز و مهندسی آن یکی از وسوسه های دائمی سیاستگذاران اقتصادی است. همین طور است مهندسی نرخ بهره و تطبیق دادن آن با نرخ تورم که در این روزها در کشور ما به شدت دنبال می­شود. تجربه تاریخی نشان می­دهد که همه این گونه «مهندسی ها» نه تنها در کشور ما بلکه در همه جای دنیا شکست خورده اما به دلیل محبوبیت آن میان عامه مردم و علاقه سیاستمدارن به دستاویز کردن آن هیچگاه کنار نهاده نشده است. به سخن دیگر توهم مهندسی اقتصادی همچنان ادامه دارد و متأسفانه برخی اقتصاد دانان نیز در دامن زدن به این توهم، خواسته یا نا خواسته، نقش دارند. این گروه با عمده کردن موضوع شکست بازار و طرح تدابیر مهندسی برای برطرف کردن آن، این شبهه را القا می­کنند که گویا موضوع علم اقتصاد نه شناخت قوانین حاکم بر نظام بازار که شناخت مسائل موسوم به شکست بازار و شیوه های مهندسی رفع این شکست است. نتیجه این تفکر در کشور ما تا کنون بسیار اسفناک بوده است. نهاد های سرکوبگر اقتصادی در جامعه ما از سازمان حمایت گرفته تا تعزیرات، شورای رقابت و ستاد مبارزه با قاچاق جملگی محصول این تفکر معیوب اقتصادی اند. ابداع بانکداری بدون بهره ریشه در این تفکر مهندسی داشت که گویا با نادیده گرفتن قوانین اقتصادی می­توان نظام بانکداری مطلوب را طراحی کرد و به اجرا گذاشت…

تامین اجتماعی و اقتصاد آزاد

برخلاف آنچه اغلب تصور می‌شود، لیبرال‌ها یا طرفداران نظام بازار نخستین اندیشمندان دوران مدرن بودند که نه تنها بر اهمیت کار انسانی به عنوان منشا تولید ثروت تاکید کردند، بلکه در عین حال نخستین کسانی بودند که به وضعیت زندگی کارگران و به مسائل و نگرانی‌های آنها توجه کردند و برای رفع آنها به چاره‌جویی پرداختند. در اندیشه قدما، به‌ویژه فیلسوفان یونان باستان، کار به معنای تولیدی اقتصادی کلمه، فعالیتی از نوع پست و تحقیرآمیز بود که عمدتا به برده‌ها اختصاص داشت و انسان‌های آزاد تا حد ممکن باید از انجام آن اجتناب می‌کردند. شأن انسان از نظر آنها در زندگی اندیشمندانه است، در حالی‌که فعالیت یا کار بدنی او را به زندگی حیوانی نزدیک‌تر می‌کند. کار کردن نشانه وابستگی انسان به ضروریات زندگی مادی (حیوانی) یعنی تامین معیشت تلقی می‌شد و رهایی از این وابستگی راهی جز برده کردن دیگران نداشت. (آرنت، ۱۲۸) اما اندیشمندان دوران مدرن و در راس آنها پیشگامان اقتصاد سیاسی کلاسیک با رویکردی کاملا متفاوت، کار یعنی تلاش برای تامین زندگی مادی انسان را به عنوان یک ارزش متعالی مورد ستایش قرار می‌دهند و اساس تمدن و پیشرفت را در گرو آن می‌دانند. آنتوان دومونکرتین یکی از نخستین نظریه‌پردازان اندیشه اقتصادی مدرن، ثروت، رفاه و سعادت انسان‌ها را تابعی از میزان کار و صنعت آنها تلقی می‌کند. (دنی، ۱۰۵)

برای وی طبیعت برخلاف آنچه اندیشمندان قدیمی تصور می‌کردند منشا ثروت و رفاه انسان‌ها نیست، بلکه سرچشمه هستی انسان‌ها است. دیگر متفکران سیاسی و اقتصادی دوران جدید از جان لاک گرفته تا آدام اسمیت همین رویکرد را نسبت به کار انسان و اهمیت آن دارند. کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت با این سخن آغاز می‌شود که کار سالانه هر ملتی منشا عرضه همه وسایل معیشت و رفاه زندگی است که در طول سال مصرف می‌کند. (اسمیت، ۱۰۴) طبیعی است که این همه ستایش اندیشمندان و اقتصاددانان از کار نمی‌تواند توام با بی‌تفاوتی نسبت به شرایط انجام کار و وضعیت واقعی کارگران باشد.

مهمل اقتصادی: دولت کارآمدتر از بخش خصوصی خرج می‌کند

— مترجم: امیرمحمد رادمهر این نه تنها نادرست است، بلکه به شکل خنده‌داری غلط است. بعضی اوقات حامیان هزینه‌های بزرگ دولت مدعی می‌شوند که دولت کارآمدتر است چراکه نیاز به سوددهی ندارد. گاهی می‌گویند دولت نیاز به هزینه کردن در تبلیغات دارد. گاهی می‌گویند می‌تواند ارزان‌تر از بخش خصوصی وام…

مهمل اقتصادی: در هنگام رکود اقتصادی دولت می‌تواند با افزایش مخارج، رشد اقتصادی را بالا ببرد

در زمان رکود، دریافت مالیات روندی کاهشی پیدا می‌کند چرا که فعالیت اقتصادی کمتری در جریان است. با کاهش درآمد، مالیات کمتری نیز پرداخت می‌شود. اگر دولت بخواهد مخارجش را افزایش بدهد نیاز دارد مالیات را افزایش دهد و یا بیشتر قرض کند، که هیچ‌کدام از این دو برای تحریک سیستم به منظور بهبود و رشد خوب نیستند. اگر در زمان رشد اقتصادی، دولت ذخیره‌ی مازادی ایجاد کند، در این‌صورت شاید منابع کافی برای کارهایی نظیر انجام پروژه‌های زیرساختی را در زمان رکود داشته باشد. متأسفانه دولت به‌ندرت این کار را انجام می‌دهد. زمانی که دولت پولی را دریافت می‌کند، فشاری روی آنهاست که خرجش کنند و اگر در دوره‌های آفتابی خرجش کنند، در دوره‌ی بارانی چیزی برای خرج کردن وجود نخواهد داشت.

مالیاتی که دریافت و از سوی دولت خرج می‌شود، پولی‌ست که نمی‌تواند توسط بخش خصوصی خرج شود. کالاها و خدماتی که ممکن بود مردم خریداری کنند و یا سرمایه‌گذاری‌هایی که توسط پس‌اندازهای‌شان ممکن می‌شود رخ نمی‌دهند اگر دولت این پول را گرفته باشد و برای پروژه‌هایش خرج کند.

نابرابری درآمدی برخواسته از نیروهای بازار بوده و دولت بایستی در آن دخالت کند

منشاء شکل گیری بعضی از اشکال نابرابری بهتر سایر انواع آن هستند. به عنوان مثال، نابرابری که در “سرمایه داری رفاقتی”، یا آن طور که “جِن اپستاین”، سردبیر بارونز، آن را “تفاله داری” می خواند، ایجاد می شود، قطعاٌ مورد پسند نیست. از این رو تمایز میان کارآفرینان اقتصادی و کاسبکاران سیاسی از اهمیت بالایی برخوردار است، چنانکه کارآفرینان اقتصادی به ایجاد ارزش برای جامعه مشغول هستند، در حالیکه کاسبکاران سیاسی دریافته اند که چگونه بواسطه لابی گری برای یارانه، مساعدت های خاص و قوانین ضدرقابتی، می توان منابع دیگران را به سمت جیب خود هدایت نمود. اگر روزی بتوانیم میان تفاله داران و کارآفرینان واقعی تمایز قائل شویم، تفاوت میان سازنده ها و گیرنده ها مشخص خواهد شد.  و نابرابری که از کارآفرینی صادقانه ناشی می شود بیش از آنکه نمایانگر درست نبودن چیزی باشد، نشان دهنده شکوفایی کلی است. در نظامی که هرکس در آن بواسطه فعالیت خلاق و مبادله وضعیت بهتری پیدا می کند، گروهی از مردم نیز ثروتمند خواهند شد. این از ویژگی های طبیعی سیستم است، سیستمی که کارآفرینان و سرمایه گذاران را برای آنکه مباشران شایسته سرمایه باشند، پاداش می دهد. و البته زمانی که مردم مباشران شایسته ای برای سرمایه نباشند، شکست خواهند خورد. به بیانی دیگر، مردمانی که سرمایه گذاری های بدی انجام داده با به خوبی در خدمت مشتریان خود نبوده اند، برای مدتی طولانی ثروتمند نخواهند ماند.

آزادی انتخاب، قسمت دوم: جباریت کنترل- گفتگو

چندی پیش بخش نخست «جباریت کنترل» را از مجموعه آزادی انتخاب منتشر کردیم. آنچه از نظرتان خواهد گذشت گفتگویی است که راجع به آن در دانشگاه شیکاگو در گرفت.

«آزادی انتخاب»، عنوان یک مجموعه تلویزیونی ده-قسمتی است که در سال ۱۹۸۰ به نویسندگی و اجرای میلتون فریدمن از شبکه ی تلویزیونی پی بی اس پخش شد. هر قسمت مشتمل بود بر دو بخش؛ بخش اول مستندی بود که فریدمن اجرا می کرد، و بخش دوم گفتگویی بود میان موافقان و مخالفان، اعم از دانشگاهیان، سیاستمداران و بازرگانان، در باب موضوع مستند.

قدرت بازار، قسمت اول آزادیِ انتخاب، بخش دوم

«آزادی انتخاب»، عنوان یک مجموعه تلویزیونی ده-قسمتی است که در سال ۱۹۸۰ به نویسندگی و اجرای میلتون فریدمن از شبکه ی تلویزیونی پی بی اس پخش شد. هر قسمت مشتمل بود بر دو بخش؛ بخش اول مستندی بود که فریدمن اجرا می کرد، و بخش دوم گفتگویی میان موافقان و مخالفان، اعم از دانشگاهیان، سیاستمداران و بازرگانان، در باب موضوع مستند.