مایکل مانگر

دولت تک‌شاخ

هربار با همکارانم در دانشگاه دوک، در مورد دولت بحث می‌کنیم، خیلی زود متوجه می‌شوم که از دید آن‌ها، بدون استثناء، دولت یک تک‌شاخ است. من متعلق به سنت انتخاب عمومی هستم که تاکیدش بیشتر بر استدلال‌های پیامد‌نگر است تا حقوق طبیعی. بنابراین همچون تمایزی برای من اهمیت ویژه‌ای دارد. دوستانم عموماً از سیاست‌مداران متنفرند، دموکراسی را آشفته و ناخوشایند می‌دانند و به تندروی‌های زورگویانه و بی‌رحمانه‌ی جنگ‌های خارجی، مبارزه با مواد مخدر و جاسوسی آژانس امنیت ملی معترض‌اند.

ولی راه‌حل پیشنهادی ایشان، بدون استثنا، گسترش «قدرت» دولت است. بدون تعارف، این امر به نظرم دیوانگی می‌آید. نتایج کاذب غیر مرتبط به مقدماتی که به‌سختی می‌توانم آن‌ها جدّی بگیرم.

دوپارگی بازار-دولت را به دور بریزید

پرسش این است که ما چگونه می‌توانیم به بهترین نحو فواید بی‌شمار «همکاری خصوصی اختیاری» را حاصل کنیم. بازارها بخشی از جواب اند، و روشی مفید برای دستیابی به رفاه و کامیابی، اما [همه‌ی داستان نیستند]، و مجموعه‌ای متنوع از ترتیبات اجتماعیِ غیربازاری دیگر هم هستند که برای حصول به کامیابی جنبه‌ی حیاتی دارند—که مناسب‌تر است تحتِ عنوان «جامعه» بخوانیم‌شان.