اگر پرنسس هستی، پس چرا تاج و لباس صورتی‌رنگ نداری؟

—مترجم: مانی قائم‌مقامی
متن زیر گزیده‌ای است از کتاب «قدرت افسون: شوق و هنر اقناع بصری»

ویرجینیا پاسترل«رویاهایت را بپوش» این نوشته‌ی روی تابلوی ویترین لباس‌های پرنسس در فروشگاه دیزنی است. دعوتی‌ است اغواکننده. تنها در سال ۲۰۱۱، کمپانی سه میلیارد دلار اجناس دیزنی پرنسس فروخت، از عروسک و لباس گرفته تا کوله‌پشتی و تخت‌خواب. کمپانی تقریباً به صورت اتفاقی وارد این تجارت شد. در سال ۲۰۰۰، رئیس جدید محصولات مصرفیِ کمپانی متوجه شد که دخترانی که به نمایش اسکیت روی یخ در دیزنی‌لند آمده‌اند لباس‌های پرنسسی برای خود سرهم‌دوزی کرده‌اند. روز بعد او به تیمش مأموریتی می‌دهد: به تولید انبوه محصولاتی بپردازند که به «دخترها اجازه دهد کاری را که در هر صورت انجام می‌دهند انجام دهند: یعنی به آنها امکان دهد خودشان را به قالب شخصیت‌های فیلم‌های کلاسیک ببرند.» اول افسون به‌وجود آمد؛ بعد از آن محصولات تجاری تولید شد.

این حقیقتی آشکار است: هر دختر کوچکی رؤیای پرنسس‌شدن دارد. (جستجوی عبارت پرنسس در گوگل ۸۲۱ هزار نتیجه خواهد داشت.) قدرت این کهن‌الگو سابقه‌ای طولانی‌تر از ماشین بازاریابی دیزنی دارد و بدون شک از آن بیشتر دوام خواهد آورد، زیرا فرو رفتن در نقش پرنسس دو نوید در خود دارد که تا ابد مسحورکننده و جذابند: این‌که خاص هستید و این‌که زندگی می‌تواند شگفت‌انگیز و باشکوه باشد. این نوید‌ها هسته‌ی عاطفی پایدار افسون پرنسس هستند. اما معنای دقیق آن‌ها به‌نسبت مخاطب و شرایط تغییر می‌کند.

دیزنی لند پرنسسمدت‌ها پیش از ساختِ اقتباسِ جدید دیزنی از سفیدبرفی و سیندرلا، قصه‌های پریانی که این فیلم‌ها بر اساس‌شان ساخته شده‌اند، پرنسس‌ها را موجوداتی ویژه، مقدس (و گاه نفرین‌شده) فراسوی تجربه‌های معمولِ مردمان عادی تصویر می‌کرده‌اند. پرنسس‌ها زیبا، شریف و پُرجلال، و مادرزاد یا به‌سبب ازدواج ثروتمند، هستند. در دنیایی بسیار فقیرتر از دنیای ما، پرنسس بودن به معنای برکنار بودن از فقر و مشقت بود—معنایی که در قرن بیستم نیز همچنان حفظ شد. زن خانه‌دار تصویر شده در تبلیغاتِ اتحادیه‌ی تولیدکنندگان گاز طبیعی امریکا، در زمان جنگ جهانی دوم در بیانِ «رؤیای پس از جنگ» خود، می‌گفت «مثل پرنسسی در خانه‌ای جادویی زندگی خواهم کرد.»

کرم پرنسس اسپانیاتولید‌کنندگان انبوه در دهه‌ی ۱۹۲۰، با بهره‌گیری از این تداعی‌های معنایی، از پرنسس‌های نادیه‌ی اروپایی مدد می‌گرفتند تا هاله‌ای اشرافی به دور محصولات خود بکشند، و تجربه‌های هرروزه را افسون‌زده و پرجلال کنند. تبلیغاتِ کرم مرطوب‌کننده‌ی پوند، با شرکت پرنسس اسپانیایی ماری دو بوربون، پوستِ «سفیدِ اشرافی» پرنسس را «ظریف همچون شکوفه‌های یاسمنِ شکفته در‌ اعماق پیچ‌درپیچ باغ‌های متروکه‌ی کاتالونی» توصیف کرده است. پرنسس جامباتیستا روسپیلیوزی (یعنی اثل برانسون آو منهتن) اعلام کرد که تنها صابون لوکس برای شستشوی بند گران‌بهای نقاب عروسی مادربزرگ مادرش مناسب است.

با این‌‌که زمانی بیش‌تر جذبه‌ی این کهن‌الگو از ثروت و جایگاه سلطنت‌های واقعی نشأت می‌گرفت، تا اواخر قرن بیستم این کهن‌الگوی پرنسس بود که به سلطنت‌های واقعی، با تمام وهم و فریبی که در خود دارد، افسون و جذبه می‌بخشید. دایانا اسپنسر [پرنسس دایانا] جوان که با رمان‌های عاشقانه‌ی باربارا کارت‌لند بزرگ شده بود، برای دوستی از رویایش گفته بود که ازدواج با پرنس چارلز «می‌تواند هیجان‌انگیز باشد. مثل [ازدواج] آن بولین [با هنری هشتم] یا گونه‌وی‌یر! [با آرتور شاه]» (سرنوشت این دو ملکه‌ی افسانه‌ای این واکنش را به دنبال داشت، «وای امیدوارم این‌طور نشود!») وقتی که دایانا با پرنس چارلز ازدواج کرد، خیال‌پردازی‌هایش درباره‌ی پرنسس بودن را در لباس عروسی معروفش جان داد. تینا براون، زندگی‌نامه‌نویس دایانا، می‌نویسد: «او عروسی پری‌وار برای پدر و پرنسِ جوان خواهد بود. آن موج‌های سفید و و چین‌های عاجی‌رنگ او را از رنج‌های اکنون به آینده‌ی عشقی مسلم خواهد رساند.»

در سال‌های بعد از دایانا، کهن‌الگوی پرنسس حتی بیش‌ از پیش از امتیازهای سلطنت واقعی جدا شد. وقتی که لیلا، دختر سوپر مدل معروف، کیت ماس، که در آن زمان چهار ساله بود، با پرنسس‌های واقعی، بئاتریس و یوجین، روبه‌رو شد، چندان از این دیدار به هیجان نیامد. او پرسید «اگر شما پرنسس هستید پس چرا تاج و لباس صورتی‌رنگ ندارید؟» با در نظر گرفتن پرنسس مطلوبِ جدید عامه، افسون اندکِ کیت میدلتون، که اینک دوشس کمبریج است، در وقار، سرحالی، جذابیت، و سبک لباس‌پوشیدنِ شخصی بی‌عیب‌ونقصش نهفته است. ازدواج او با پرنس ویلیام تنها صرفاً مسبب شهرتش بود، و نه هیچ خیال‌پردازی. طرفدارانش بیشتر طالب موهای زیبا و فوق‌العاده‌اش هستند تا جایگاه سلطنتی‌اش. او می‌توانست جدیدترین هنرپیشه‌ معصومی باشد که مردم دوستش دارند.

همانطور که تحت‌تأثیر قرار نگرفتن لیلای خردسال نشان می‌دهد، افسون پرنسس تاحدزیادی به خیال‌پردازی‌ای کودکانه تقلیل یافته است. این کهن‌الگو بازنمون گونه‌ی زنانه‌ی جذابیتی است که مایکل چابون، در رمان ماجراهای شگفت شوالیه و کلی، به ابرقهرمان‌هایش نسبت می‌دهد. پرنسس‌ها هم واجدِ آن «ولع قدرت و سلیقه‌ی لباس پوشیدنِ پر زرق‌وبرق طبقه‌ی مردم ضعیف هستند که هیچ مجالی را برای اینکه خودشان را پیرایند و بیارایند از دست نمی‌دهند.» در نظرِ برخی دختران جوان، رفتن در نقش پرنسس، در واقع، صرفاً صحنه‌ای است پیش از بازی کردن نقش ابرقهرمان. پرنسس هم مانند ابرقهرمان هویت، سرنوشت و لباسی خاص دارد. پرنسس دختری معمولی نیست.

اما در میان شهرنشینان فرهیخته‌ی امروز، افسون پرنسس چیزی مشکوک است. مادران پسافمینیستِ دختران کوچک مسحورِ الگویِ پرنسس، نگران آنند که این کهن‌الگو به کودکا‌ن‌شان می‌آموزد، به‌جای آنکه به خود متکی باشند و با استقلال عمل کنند، زیبا و درمانده باشند، و منتظر آمدن شاهزاده‌ای باشند که نجات‌شان دهد. وبلاگ‌نویس فمینیست، مارینا دلوِکیو، مادر سه دختربچه‌ی سه ساله‌ی پرنسس‌دوست، می‌گوید: «نمی‌خواهم دخترم پرنسس باشد؛ نمی‌خواهم دخترونه یا خنگ باشد، یا هر چیز دیگری که به بت‌پرستی پرنسس مربوط می‌شود. بلکه می‌خواهم قوی و باهوش باشد، آتشین‌مزاج و به‌خود‌مطمئن.»

ساشا براون-وْرشامِ وبلاگ‌نویس، که مادر دموی‌مزاج دیگری است، می‌گوید: «فرهنگ پرنسس هر آن چیزی است که خود می‌پرورید.» کهن‌الگوی پرنسس گونه‌های مختلف دارد—و این یکی از دلایل قدرت و دوام آن است. پرنسس‌های مشهور، از سیندرلای خانه‌دار تا سنای جنگجوی، از پنه‌لوپه‌ی وفادار باهوش تا هلن زیبای شهرآشوب، از پرنسس لیای خشمناک تا بازتولید‌های سینمایی الیزابت تودور، را در برمی‌گیرند. فیلم سفیدبرفی و شکارچی (۲۰۱۲) قهرمان زن خود را رهبر شورشی‌ای خوش‌قلب و نسبتاً ساده‌دل تصویر می‌کند. واندر وومَن هم‌زمان ابرقهرمان است و هم پرنسس.

سوای احساس خاص بودن، معنای رؤیای پرنسس بودن تا حدزیادی به کسی که چنین رؤیایی می‌بیند بستگی دارد. کسی در کامنتِ یادداشتی در یک وبلاگ نوشته بود: «یادم هست وقتی که بچه بودم، من و بهترین دوستم شبیه پرنسس‌ها لباس می‌پوشیدیم، در نمایشی که بازی می‌کردیم همیشه آدم‌بدهایی ما را می‌دزدیدند، و مجبور بودیم برای فرار از ورزش‌های رزمی خفن و هنر شمشیربازی‌مان استفاده کنیم. با همان لباس‌های خوشگل و پرنسس‌وارمان.»