کلارک روپر

ورای متنِ سیاست و فلسفه

یک زمانی من حسابی شیفته‌ی سیاست بودم. …من مثل قهرمانانم، فکر می‌کردم که اگر فقط می‌توانستیم نهاد‌های درست را انتخاب کنیم، اگر انگیزه‌ها را متوازن می‌کردیم، اگر می‌شد قانون اساسی درستی بسازیم، اگر می‌شد این رمز را بگشاییم و حکومتی بسازیم مطابق با طبیعت انسانی، آن‌وقت همه‌چیز درست می‌شد و می‌توانستیم در کشوری آزاد و پر از عدل زندگی کنیم. اما…

آزادی‌اصل‌باوری به منزله‌ی میانه‌گرایی رادیکال

رد و طرد دسته‌بندی چپ و راست از مشخصه‌های اصلی اندیشۀ اصالت آزادی است. آزادی‌اصل‌باوری ایدئولوژی‌ای است که استفاده از قدرت سیاسی را به پرسش می‌گیرد. آزادی‌اصل‌باوری به جای این که سیاست را دخالت دولت در این حوزه یا در آن حوزه ببیند، سیاست را در ذات به منزله‌ی کشمکشی بین حاکمیت فرد و حاکمیت دولت می‌بیند. آزادی‌اصل‌باوران درس تاریخی لرد آکتون را سخت جدی می‌گیرند که «قدرت متمایل به فساد است و قدرت مطلق مطلقاً فسادآور است.» وقتی هر یک از طرفین طیف چپ و راست مدافع اعمال قدرت قاهره‌ی دولت بر حوزه‌‌ی خاصی از فعالیت‌ها یا گروه خاصی از انسان‌ها است، آزادی‌اصل‌باوری نمی‌تواند در این طیف جای بگیرد، زیرا اساساً با این قوه‌ی قاهره است که در مقابله است.