حداقل منطق، حداکثر پوشال!

—مترجم: آرش جوادی‌نژاد

 

یادداشت سردبیر: جاش هارکینسون، از نویسندگان وبسایت مادرجونز در مطلبی تحت عنوان «همینطور که شهرها در حال افزایش حداقل دستمزد هستند، کجاست آن سقوط اقتصادی‌ای که راست‌ها پیش‌بینی کرده بودند؟» به مخالفان افزایش حداقل دستمزد تاخته. در ادامه پاسخ دانلد بودرو را که دو روز بعد منتشر شد می‌خوانید:

 

fight-for-15-masterWEB

تبریک عرض می‌کنم! شما با گفتن اینکه «محافظه‌کاران برای مدت طولانی افزایش حداقل دستمزد را پیام‌آور فلاکت اقتصادی می‌دانستند، اما هراس‌های آنان در عمل به وقوع نپیوست» به خوبی به یک مترسک پوشالی حمله کردید!

 

 

هیچ‌یک از مخالفان جدی حداقل دستمزد هرگز نگفته‌اند که افزایش حداقل دستمزد «پیام‌آور فلاکت اقتصادی است»، یا صحبت از «سقوط اقتصادی» نکرده‌اند. نه میلتون فریدمن، نه هایک، نه تامس سول، و نه همکار من والتر ویلیامز. هیچ محقق و دانشمند معتبری هرگز چنین پیش‌بینی در مورد حداقل دستمزد در خصوص سطوح نسبتاً پایینی که حداقل دستمزدها در ایالات متحده دارند نکرده. دلیلش اینجاست که تنها درصد کمی از نیروی کار درآمدی دقیقاً به اندازه، یا اندکی بیش از، حداقل قانونی رایج دارند. بنابراین، افزایش در حداقل دستمزد در اندازه‌هایی که معمولاً در ایالات متحده رخ می‌دهد توان هل دادن اقتصاد به ورطه «سقوط» و یا ایجاد «فلاکت» اقتصادی را ندارد.

آنچه حداقل دستمزد به بار می‌آورد، اما آواری است که بر سر تعداد نسبتاً کوچکی از کارگران نامرئی خراب می‌شود—کارگرانی که کم‌مهارت‌ترین و محروم‌ترین‌ها هستند. افزایش حداقل دستمزد مشاغل بسیاری از آن‌ها را از بین می‌برد و برای برخی دیگر از ایشان موجب افزایش سختی کار می‌شود. اما به این خاطر که این کارگران بسیار کم‌شمار هستند، رنج آنان هرچقدر هم که واقعی باشد، وقتی به داده‌های سرجمع نگاه می‌کنیم، به سادگی نادیده گرفته می‌شوند. این مسأله توضیح می‌دهد که چرا بعضی مطالعات مربوط به حداقل دستمزد—که البته چندان در اکثریت هم نیستند—موفق نشدند هیچ پیامد منفی‌ای بر روی اشتغال پیدا کنند، به خصوص آن‌هایی که فقط برش‌های زمانی محدودی را بررسی کرده‌اند.)

مخالفان جدی حداقل دستمزد بر این نکته پا می‌فشارند که عادلانه نیست رنج کسانی را که [به دلیل افزایش حداقل دستمزد] به اجبار از مشاغل قبلی خود محروم شده و به سمت مشاغلی که ممکن است کمتر برایشان مطلوب باشد رانده شده‌اند، نادیده بگیریم. این کار غیرعادلانه است حتی اگر تعداد کارگران متاثر شده آنقدر اندک باشد که مطالعات تجربی سست‌بنیان اثر منفی معناداری کشف نکند، و[اثر آن] آنقدر ناچیز باشد که نتوان آن را «فلاکت» نامید.

 

با احترام

دونالد جی بوردو

استاد اقتصاد

دانشگاه جورج میسون