اسطوره حمایتگری

حتى در اقتصاد نیز آن اسطوره آلمانی چون وزنه ای سنگین، سالهاست که بر افکار اقتصاددان های ایرانی سنگینی می کند. در ایران اندیشه مکتب تاریخی آلمان به رهبری فردریک لیست که در نقد اندیشه اقتصاددانان کلاسیک قد علم کرده بود هنوز همچون پتکی بر سر اقتصاد بازار و تجارت آزاد کوفته می شود. بن مایه این مکتب که همچون اندیشمندان سابق آلمانی من جمله مارکس و هگل بر مبنای دیالکتیک و دترمینیستی تاریخی استوار است با نقد نظریات انسان اقتصادی انگلیسی و تجارت آزاد انگلیسی و زیر سؤال بردن جهان شمولی این اندیشه و به منظور قدرتمند کردن اقتصاد ملی آلمان نظریات حمایت گرایانه خود را در اقتصاد تئوریزه می کند.

پیشگامان مکتب نئوکلاسیک در اواخر قرن نوزدهم سعی کردند با ارائه نظریه هایی اقتصاد کلاسیک را از بقایای مبانی ارزشی و جنبه های اخلاقی و دستوری آن رها سازند. آن ها سعی کردند اقتصاد را هرچه بیشتر از فلسفه و حقوق واخلاق دور کنند و به جای اقتصاد سیاسی ، یک علم اقتصاد به وجود آورند که با استدلال علمی محض سر و کار داشته باشد. آن ها سعی داشتند میراث اقتصاد کلاسیک را از معرض حمله منتقدان دور کرده، روش قیاسی گذشته را با تحلیل روانشناختی دقیق تری از مفهوم نفع شخصی ادامه داده، آن را با قواعد محکم علم ریاضی تکمیل کنند. اما منتقدان به طور کلی  اقتصاد کلاسیک را غیرواقع بینانه و فاقد صفات جهان شمولی توصیف کرده و ضرورت توجه به واقعیات تاریخی و لزوم به کارگیری مشاهدات عینی را در نظریه های اقتصادی مطرح کردند. «مکتب تاریخی» عنوانی است که به مجموعه ای از دیدگاه های منتقدان اقتصاد کلاسیک که نوعا آلمانی بودند، داده شده است. به نظر تاریخ گرایان «متخصصان علوم انسانی باید دارای دو نوع درک باشند: از یک طرف درک تاریخی تا دقیقا آنچه را خاص هر دوره و هر دوره و هر هیاًت حقوقی است شناسایی کنند و از طرفی دیگر درک نظام بخش، تا بتوانند هر مفهوم  و هر قضیه را در ارتباطات و روابط مستمرش با کل در نظر بگیرند.». این روح تاریخی به تدریج در علوم انسانی مختلف یکی پس از دیگری رسوخ کرد. از جمله در اقتصاد نیز موجب سربرآوردن رویکردی رقیب در مقابل کلاسیک ها شد. مکتب تاریخی عمدتا چهره آلمانی دارد و با نام هایی مثل فردریک لیست، روشر، اشمولر، ورنر و زومبارت شناخته می شود.

در حقیقت، فردریک  لیست پایه گذار قدیمی ترین مباحثه در زمینه اعمال سیاستهای حمایت در پشتیبانی اقتصادی و سیاسی از صنایع نوزاد است. تعریف لیست از علم اقتصاد هم در نوع خود جالب است «علم اقتصاد بررسی چگونگی نیل ملت ها به مرحله قدرت و توانایی و نحوه روابط میان ایشان است». همانطور که پیش تر گفته شد لیست معتقد است که توسعه هر جامعه ای بر مبنای گذر از مراحل تاریخی مبتنی بر دترمینیزم تاریخی رخ میدهد. وی سیر این مراحل را بدین گونه می داند:  ۱. توحش (بربریت)، ۲. شبانی، ۳. کشاورزی، ۴. صنعتی کشاورزی، ۵. صنعتی و بازرگانی (اقتصاد جامع). در مرحله آخر که اقتصاد به مرحله بلوغ می رسد، می توان درهای کشور را بر روی فعالیتهای تجاری گشود. او معتقد است که سیستم تعاملات آزاد تجاری می تواند در سه مرحله اول وجود داشته باشد ولی هنگامی که اقتصاد وارد مرحله چهارم میشود اعمال سیاستهای حمایتی ضروری است. زمانی که مرحله چهارم به پایان رسید باید سیاستهای حمایتی برداشته شود.

در ایران ریشه های این اندیشه ناسیونالیستی را می توان از زمان على أکبر داور به عنوان همه کاره اقتصادی رضاشاه پهلوی تا همین امروز در اسطوره سازی مبتذل از صنعت خودروسازی و دوجین صنایع مبتلا به ویروس نفت و ایضا ورشکسته، مشاهده کرد. گویی از دهه چهل که اقتصاد  ایران در فاز صنعتی شدن و دولتی تر شدن قرار گرفته است در مرحله چهارم رویکرد تاریخی لیست گرفتار شده است و اسطوره این تفکر تاریخی بر اذهان اقتصاددانان و سیستمداران ایرانی حاکم شده است به گونه ای هنوز  هم بعد از گذشت این سال ها و مشاهده اقتصاد ناسالم ایران، همچنان  اعتنایی به ادبیات مزیت نسبی و تجات آزاد در میان ایشان وجود ندارد و موکدا بر طبل حمایت از صنایع ورشکسته دولتی کوبیده می شود. اما امروز شکست این اندیشه های ناسیونالیستی-تاریخی در زیر سایه توفیق تجارت آزاد با در نظر گرفتن تجربه کشورهای توسعه یافته بر هیچ اندیشمند عاقلی پوشیده نیست.